هنجارهای دینی، جای اخلاق را نمی‌گیرد
کد خبر: 3836198
تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۳

هنجارهای دینی، جای اخلاق را نمی‌گیرد

گروه معارف ــ یک استاد فلسفه و اخلاق گفت: این گونه نیست که دین از سیر تا پیاز زندگی انسان را در قالب امرونهی مشخص کرده باشد، هرچند معتقدم در زمینه مدیریت اجتماع نیز دارای هنجارهای دینی هستیم، اما این هنجارها، جای مدیریت، دانش، حقوق و اخلاق را نمی‌گیرد.

هنجارهای دینی موجود برای مدیریت اجتماع، جای دانش، حقوق و اخلاق را نمی‌گیرد/تبیین دینی یکی از ارکان دین‌شناسی استبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، ابوالقاسم فنایی، استاد فلسفه دانشگاه مفید قم در نشستی با عنوان درس‌گفتار اخلاق دین‌شناسی «تبیین معنوی، اخلاقی و علمی در قرآن» که شامگاه گذشته 27 مردادماه در سازمان جهاد دانشگاهی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: دین باید حتماً تأثیری در این دنیا برای افراد ایجاد کند و تأثیری لازم برای زیست‌مؤمنانه در این دنیا به همراه داشته باشد. در واقع زمانی که تحول معنایی و اخلاقی در درون انسان اتفاق افتاد طبیعتاً ظهور و بروز آن در رفتار بیرونی و مدیریت اجتماعی، سیاسی و جنبه‌های دیگر حیات زندگی او نیز نمایان شود. این گونه نیست که دین از سیر تا پیاز زندگی انسان را در قالب امرونهی مشخص کرده باشد، هرچند معتقدم در زمینه مدیریت اجتماع نیز دارای هنجارهای دینی هستیم، اما این هنجارها، جای مدیریت، دانش، حقوق و اخلاق را نمی‌گیرد.

وی افزود: نکته دیگر این است که تحول مطلوب اخلاقی و رفتاری از منظر دینی در اثر هم‌زیستی و همنشینی با خداوند در دنیا حاصل می‌شود؛ بنابراین بایستی رابطه خاصی با خداوند برقرار کنیم تا نتیجه مطلوب ایجاد شود. ما انسان‌ها چند نوع رابطه می‌توانیم با خداوند برقرار کنیم، اما تنها یک نوع رابطه است که می‌تواند نتیجه مطلوب را برای زدودن رذلیت‌های اخلاقی و معنوی به‌همراه داشته باشد.

فیلسوفان و متکلمان با خداوند رابطه ذهنی دارند

فنایی ادامه داد: نوع نخست رابطه با خداوند یک رابطه ذهنی است؛ زیرا در این رابطه تنها ذهن انسان درگیر می‌شود. در این نوع رابطه سرشت او صرفاً به‌عنوان یک پرسش برای کسی مطرح می‌شود و خداوند به‌عنوان امری مجهول درنظر گرفته می‌‎‌شود که شخص درصدد کشف آن است. معمولاً برخورد فیلسوفان و متکلمان برای شناخت خداوند به ‌این صورت است. اینکه آیا خداوند وجود دارد یا خیر و اگر هست چه ویژگی‌ها و اوصافی دارد؟ موضوعاتی است که در فلسفه و کلام به آن پرداخته می‌شود. در اینجا خدا به‌عنوان موضوعی برای شناخت و ارضای کنجکاوی عقلانی در نظر گرفته می‌شود.

این استاد اخلاق تشریح کرد: یکی از پیش‌شرط‌های اساسی موفقیت در رابطه با شناخت خداوند فاصله گرفتن عاطفی و احساسی با موضوع تحقیق است. هرگونه ارتباط قلبی، عاطفی و احساسی با موضوع تحقیق در این رابطه باید قطع شود. در این نوع رابطه ذهن انسان و ساحت باورهای او درگیر است و نتیجه این رابطه تحولی است که در منظومه باورهای شخص اتفاق می‌افتد. تفاوت کسی که در این نوع از رابطه به وجود خداوند اعتقاد پیدا می‌کند با فردی که به نتیجه متفاوتی می‌رسد برگرفته از محتویات ذهنی آن‌ها است. درواقع بسته به تلقی که فرد از سرشت خداوند دارد باور به وجود او پیامدهای نظری و عملی خاصی خواهد داشت.

وی با اشاره به رابطه ذهنی انسان با خداوند بیان کرد: اینکه شخص نسبت به پیامدهای نظری و عملی رابطه خود با خداوند آگاهی داشته باشد و در مقام عمل هم به آن ملتزم باشد در گرو درگیر شدن دیگر ساحت‌های وجود او با خداوند است. درواقع اگر تنها در این رابطه، ذهن انسان درگیر باشد این دسته از پیامدها ایجاد نخواهد شد به‌ویژه پیامدهای عملی. شخصی که با خداوند رابطه برقرار می‌کند ممکن است رابطه او با خداوند به‌صورت یک شیء و موجودی از موجودات یا مجموعه‌ای از موجودات باشد. همچنین ممکن است با خداوند مانند یک شخص برخورد کند، اما شخصی که در عین شخص بودن از زندگی فرد غایب است و با او نمی‌توان سخن گفت.

فنایی توضیح داد: در این دو نوع رابطه، محتویات ذهنی یا معلومات شخص نسبت به خدا تغییر می‌کند، اما تغییر شخصیت او کاملاً تصادفی خواهد بود. در این دو نوع رابطه قلب شخص با شنیدن نام خداوند به تپش درنمی‌آید. نوع سوم رابطه‌ای که ممکن است انسان با خداوند برقرار کند رابطه من- تو است. در این رابطه خداوند شخصی است که در کنار فرد است و فرد با او زندگی ‌می‌کند؛ یعنی در این نوع رابطه خداوند وارد زندگی انسان می‌شود.

این استاد اخلاق با بیان اینکه «فرد برای ورود خدا به زندگی خود بایستی زندگی‌اش را آنقدر وسعت بخشد و گسترش دهد تا گنجایش و ظرفیت حضور خدا را داشته باشد»، گفت: در این نوع رابطه صرف رابطه ذهنی با خداوند کافی نیست و ذهن، تنها بخشی از طرف رابطه است. درواقع شخص بایستی تمام وجود خود با خدا را درگیر کند نه تنها آن را به‌عنوان مشغله‌ای ذهنی یا دغدغه‌ای علمی در نظر بگیرد. این نوع رابطه، وجودی است و در اثر استمرار، تحول معنوی و اخلاقی شخص را در پی خواهد داشت.

از نظر فلسفی و متافیزیکی نسبت خداوند با فرعون و موسی یکسان است

فنایی گفت: در این نوع رابطه منِ دینداری شخص، در منِ حقیقی او که همان خداست فانی می‌شود. خدای حاضر، خدایی است که انسان گرمی حضور او را درک می‌کند و انسان را روشن می‌نماید. از نظر فلسفی و متافیزیکی نسبت خداوند با فرعون و موسی یکسان است، اما از لحاظ معنوی و اخلاقی، نقشی که خدا در زندگی موسی ایجاد می‌کند در مقایسه با نقش او در زندگی فرعون کاملاً متفاوت است. درواقع خداوند در زندگی فرعون و کسانی که به حضور خداوند باور دارند، اما از یاد او غافل هستند و رابطه‌شان با خداوند من - او بوده، غیبت دارد.

وی بیان کرد: اینجا دو نوع همراهی با خداوند را باید از یکدیگر تفکیک کنیم. درواقع خداوند با همه موجودات همراه است چه بخواهند و چه نخواهند. این نوع همراهی را معیّت قیّومی نامیده‌اند که همان معیت متافیزیکی است، اما به معنای دیگر خداوند تنها با کسانی است که او را وارد زندگی خود کرده‌اند. این معیّت را معنوی می‌نامند. درواقع خداوند با گروه خاصی از انسان‌ها، همراهی و معیّت خاصی دارد. نکته مهم این است که این همراهی بی‌ضابطه و دل‌بخواهی نیست.

زیستن با خداوند تجربه دینی نام دارد

این استاد اخلاق اظهار کرد: داوصافی که برای این گروه‌ها و همراهی ویژه خداوند با آن‌ها درنظر گرفته شده شامل احسان، شکیبایی و ... بوده و علت همراهی خداوند با انسان است؛ بنابراین خداوند با افرادی که فاقد این دسته از ویژگی‌ها هستند همراهی خاصی با آن‌ها ندارد. ما می‌توانیم بیان کنیم وجود چنین ویژگی‌هایی است که خداوند را وادار می‌کند تا وارد زندگی انسان شود و با او همراهی کند و این حضور تا یکی شدن فرد با خدا ادامه می‌یابد. درواقع زیستن با خداوند همراه نوعی تجربه است که تجربه دینی نام دارد.

فنایی ادامه داد: گفتنی است که این تجربه انواع گوناگونی دارد. تجربه دینی از مقدمات تعریف دین است. ما می‌توانیم بیان کنیم دین از تجربه دینی آغاز و به تجربه دینی ختم می‌شود. تجربه دینی که در آغاز خود، وحی نامیده شده و تجربه دینی که ثمره دینداری است لقاءالله نامیده می‌شود. این تجربه دارای محتوا با تنوع بسیار گسترده است، اما شاید بتوان از یک نظر تم اصلی این محتوا را در ذیل دو مقوله گنجانید: یکی بینش دینی و دیگری کنش دینی است.

صِرف تشبیه انسان به حیوان در قرآن، متضمن هیچ توهینی نیست

وی با اشاره به پیروان محتوای تجربه دینی تشریح کرد: پیروان این بخش، تجربه دینی پیامبر خود را براساس گواهی او می‌پذیرند و براساس آن زندگی می‌کنند تا بتوانند تجربه مشابهی به‌دست آورند. براساس نقدی که بعضی از افراد به دین و متون دینی وارد می‌کنند این است که قرآن دگراندیشان را به حیوانات تشبیه کرده و از این طریق به آن‌ها توهین کرده است که به نظر من اصلاً سخن درستی نیست و باید به این نکته توجه کرد که در فرهنگ کشاورزی و دامداری تشبیه انسان به حیوانات امر کاملاً معمولی است و متضمن هیچ توهینی نیست؛ بنابراین کسانی که در ذیل آن فرهنگ، زندگی می‌کنند به‌هیچ عنوان از این تشبیه، برداشت نادرستی نخواهند داشت. شاهد آن است که شبیه این دسته از تشبیهات در مورد انسان‌های خوب و مؤمن نیز در قرآن به کار رفته است؛ بنابراین صِرف تشبیه انسان به حیوان متضمن هیچ توهینی نیست.

فنایی با بیان اینکه «شرط برخورداری از تجربه دینی ایمان به آخرت است» گفت: زمانی که کسی عظمت خدا را مشاهده کند خود به خود خشیت در او ایجاد می‌شود و در آیات قرآن به این موضوع نیز اشاره شده است. این خشیت باید در همین دنیا اتفاق افتد و می‌تواند زندگی و شخصیت فرد و رابطه فرد با دیگران تأثیرگذار باشد و از افراد، موجود متفاوتی بسازد. تجربه دینی تنها مختص این دنیا نیست بلکه در آخرت نیز برای برخی از انسان‌ها این اتفاق می‌افتد که در تعدادی از آیات قرآن به آن اشاره شده است.

این استاد اخلاق با بیان اینکه «اگر قرار باشد دین در آخرت به درد انسان بخورد بایستی در این دنیا نیز تأثیر لازم را داشته باشد»، گفت: اگر دین‌ورزی و دین‌شناسی و باورهای دینی که انسان‌ها در این دنیا انجام می‌دهند باعث نشود تا چشم باطن افراد باز شده و به تجربه دینی برسند در آخرت نیز این اتفاق روی نخواهد داد. نکته دیگر این است که بخش قابل توجهی از محتوای تجربه دینی آن چیزی است که نام آن را تبیین دینی می‌گذاریم.

تبیین دینی یکی از ارکان دین‌شناسی است

تبیین دینی یکی از ارکان دین‌شناسی است. متأسفانه غفلت از اهمیت این موضوع از یک سو و سوءاستفاده‌های ناشی از بدفهمی از جایگاه این تبیین و ربط و نسبت آن با تبیین علمی از سویی دیگر بسیاری را به انکار امکان یا اعتبار و اهمیت تبیین دینی کشانده است. این درحالیست که این تبیین نقش مهمی را در حیات دینی و سبک زندگی دینی دارد.

این استاد اخلاق با اشاره به انواع تبیین دینی گفت: انواع تبیین دینی را می‌توان به سه نوع تقسیم کرد؛ تبیین مادی یا طبیعی، معنوی و اخلاقی. ممکن است که تبیین‌گران مادی به تبیین اخلاقی یا معنوی نیز قائل باشند. اما افرادی که به ماوراءالطبیعه قائل هستند تبیین اخلاقی و معنوی را ممکن است با تبیین طبیعی همراه ندانند. تبیین مادی به دو دسته عرفی و علمی تقسیم می‌شود. تبیین عرفی همان چیزی است که در زندگی روزمره خود به‌صورت عرفی با آن سروکار داریم. تبیین معنوی و اخلاقی نیز هرکدام به دو دسته تقسیم می‌شود تبیین دینی و سکولار.

معتزله تبیین دینی را با تبیین اخلاقی ترکیب می‌کند

فنایی توضیح داد: کسانی که قائل به علم دینی هستند این تبیین مادی و طبیعی را نیز به دینی و سکولار تقسیم می‌کنند. ادیان قائل به ماوراءالطبیعت چون دین اسلام تبیین معنوی و اخلاقی را از نوع دخالت ماوراءالطبیعت در طبیعت به شمار می‌آورند. در فرهنگ ما و فرهنگ ادیان ابراهیمی دیگر تبیین دینی به دو نوع تقسیم می‌شود یک نوع آن تبیین اشعری و نوع دوم اعتزالی است. تفاوت این دو در این است که معتزله تبیین دینی را با تبیین اخلاقی ترکیب می‌کند، اما اشاعره این کار را انجام نمی‌دهند و تبیین دینی مورد نظر آن‌ها خالص است. اشاعره درواقع تبیین مادی و اخلاقی را اصلا قبول ندارند درحالی که معتزله هر سه نوع را پذیرفته‌اند.

وی تصریح کرد: در رابطه با تبیین معنوی و مادی باید بیان کرد که اشاعره تبیین معنوی را جایگزین تبیین مادی می‌دانند حال آنکه معتزله این گونه تبیین را ترکیب می‌کنند. آنها معتقدند هر اتفاقی در عالم هستی رخ می‌دهد به‌صورت مستقیم معلول اراده خداوند است و هیچ علت دیگری در این عالم در کار نیست. آن‌ها قانون علیت را قبول دارند، اما مصداق این قانون را منحصر به خدا می‌کنند. تبیین معنوی به این معناست که تبیین رویدادهای طبیعی یا ماوراءالطبیعی با ارجاع آن‌ها به امر معنوی و اراده و فعل خداوند است. در تبیین اخلاقی دینی مصداق بیت سعدی است اینکه تو نیکی می‌کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز که به جای ایزد، هستی قرار دهیم و نتیجه آن تعریفی برای تبیین اخلاقی دینی است.

این استاد اخلاق با بیان اینکه «متناظر با انواع تبیین، سه نوع جهان‌بینی را می‌توانیم از یکدیگر تفکیک کنیم» اظهار کرد: درواقع مجموع تبیین‌های اخلاقی، جهانبینی اخلاقی می‌شود مجموع تبیین‌های معنوی، جهانبینی معنوی و مجموع تبیین‌های طبیعی، جهانبینی طبیعی می‌گردد. باید توجه داشت که نظام اخلاقی بر عالم هستی حاکم است و ما توانایی شناخت این نظام اخلاقی را داریم و هر کدام از این تبیین‌ها پیش‌فرض‌های خاص خود را دارد.

فنایی با اشاره به نحوه دخالت خداوند در طبیعت تشریح کرد: افرادی معتقد به دخالت بی‌واسطه و بی‌قاعده خداوند در عالم هستند، اما براساس دیدگاه معتزله که نماینده دیدگاه فرهنگی اسلامی است خداوند به‌صورت باواسطه و قانونمند در طبیعت دخالت دارد. تبیین علی اشاعره به این صورت است که آن‌ها تبیین طبیعی، اخلاقی، سکولار و تبیین معنوی و دینی معتزله را قبول ندارند و تنها قائل به یک نوع تبیین هستند، حال آنکه معتزله همه این تبیین‌ها را به جز سکولار می‌پذیرند.

وی در پایان گفت: گروهی با نام خداباورانی که قائل به خدای حداکثری هستند، معتقدند ما در دنیا تبیین طبیعی داریم، اما هم در دنیا و هم در آخرت تبیین دینی و اخلاقی وجود دارد. از سویی دیگر افرادی که قائل به خدای حداقلی هستند تبیین طبیعی در دنیا را قبول دارند، اما تبیین دینی و اخلاقی را در دنیا نمی‌پذیرند و معتقدند برای اداره امور دنیا باید تنها از تبیین طبیعی استفاده کرد و این دو تبیین دیگر تنها مختص آخرت است.

انتهای پیام

captcha