واكنش منحصر به فرد امام خمينی نسبت به سروده های استاد حميد سبزواری
کد خبر: 2346452
تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۱

واكنش منحصر به فرد امام خمينی نسبت به سروده های استاد حميد سبزواری

سايت نكوداشت استاد سبزواری نوشت /يكی از سروده های حماسی و خاطره انگيز استاد حميد سبزواری سروده همپای جلودار است . اين سروده وقتی با آهنگ و صدای خوب حسام الدين سراج خواننده معروف كشورمان خوانده شد ،اثرگذاری دو چندانی پيدا كرد و در ذهن و خاطره شنوندگان برای هميشه ثبت شد.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) شعبه خراسان رضوی،سايت نكوداشت استاد سبزواری نوشت /يكی از سروده های حماسی و خاطره انگيز استاد حميد سبزواری سروده همپای جلودار است . اين سروده وقتی با آهنگ و صدای خوب حسام الدين سراج خواننده معروف كشورمان خوانده شد ،اثرگذاری دو چندانی پيدا كرد و در ذهن و خاطره شنوندگان برای هميشه ثبت شد.
همپای جلودار در رابطه با مقاومت مردم لبنان و فلسطين سروده شد و دامنه اثرگذاری آن از ايران بيرون رفته و بين رزمندگان لبنانی و فلسطينی نيز اثرات حماسی خوبی به جای گذاشت.
جالب اينجاست كه حتی معمار كبيرانقلاب حضرت امام خمينی (ره) نيز تحت تأثيراين ترانه حماسی قرار گرفتند و به آن توجهی خاص نشان دادند.
در ادامه توضيحاتی در مورد اين سروده را به نقل از مجله كيهان فرهنگی به قلم آقای تورج زاهدی منتشر می كنيم :
اين اثر،با دكلمه زيبا و تأثير گذاری كه‏ ابتكارش به خود سراج تعلق داشت،به‏ سرود ماندگاری تبديل شد كه هنوز هم پس‏ از گذشت سال‏ها،در ياد و خاطره‏ علاقمندان محفوظ مانده است.
سرود«همپای جلودار»دارای براعت‏ استهلال است،و همچنان كه از نامش‏ برمی‏آيد،به سجايای رهبر،و خلوص و ارادت پيروان او می‏پردازد.در اين جا هم‏ می‏بايست قوه تصور را به كار انداخت و خود را در آن شرايط زمانی و مكانی قرار داد،تا امكان درك و فهم قدرت شگفت اين سرود فراهم شود.در شرايطی كه عاشقان‏ سينه چاك حضرت امام(ره)تحت هدايت و به دستور او جان خود را نثار اسلام‏ می‏كردند،و به هيچ ترسی از مرگ،جلوی‏ ارتش تا بن دندان مجهز عراق،سينه سپر می‏كردند،می‏توان تصور كرد كه با شنيدن‏ اين سرود(نوای عميق و مؤثر سراج و صدای‏ خوش خود او،به همراه كلمات جادويی و منقلب كننده سبزواری)چگونه به جوش و خروش درمی‏آمدند و بر آتش عشق به اسلام‏ و رهبر اسلامی‏شان می‏گداختند.
هرگز نبايستی تصور كرد كه اين‏ تأثير پذيری،فقط به امت مسلمان تعلق‏ داشت،و رهبرشان را در بر نمی‏گرفت.
اين نكته نادره و ظريف،از زبان خود سبزواری،لطف و عذوبت ديگری دارد: «شبی مرحوم سيد احمد آقا،از من و آقای‏ زورق دعوت كرد كه برای صرف شام،در منزلش خدمت برسيم.آقای زورق يكی‏ ديگر از شعرای انقلابی بود كه در كنار من و حجت الاسلام و المسلمين بهجتی«شفق» طبع شعری داشتيم و اغلب با هم بوديم.
آن شب هنگام صرف شام،موضوع‏ صحبت طبق روش معمول،به همين مباحث‏ كشيده شد.من كه دل پری از جمع بندی‏ مسايل فرهنگی و نحوه كارپردازی آن‏ در جامعه داشتم،شروع كردم به گلايه و از كمبودها و نواقص آشكار در اين خصوص‏ سخن گفتم.خوب می‏دانستم كه حاج‏ احمد آقا،با آن طبع والا و همت بلندی كه‏ دارد،درست مانند پدر بزرگوارش به‏ مباحث فرهنگی علاقمند است.
من از اين بابت گلايه داشتم كه آقايان، نه فقط به امور فرهنگی بی اعتنا هستند و حتی‏ امكانات اوليه را هم دريغ می‏دارند،كه حتی‏ خشك طبعی را به آنجا رسانده‏اند كه به تكفير هم می‏پردازند.
حاج احمد آقا با مهربانی ذاتی و هميشگی‏اش لبخندی زد و مرا مورد لطف و مرحمت قرار داد.دلجويی حاج احمد آقا، مرا بسيار آرام كرد و از آن حالت پر تنش بيرون آورد.
وقتی كاملا آرام شدم.آن وقت‏ حاج احمد آقا كه هنوز لبخند تسكين بخش‏ خود را بر لب داشت،مرا مورد خطاب قرار داد و گفت:اتفاقا حضرت امام(ره)سخت‏ به اشعار شما التفات دارد.
من و زورق كاملا برانگيخته شديم،و توجه‏مان به شدت جلب شد.لذا از حاج احمد آقا خواستيم لطف كند و در اين مورد،مثالی بزند.او خنديد و چنين‏ گفت:يك شب ديدم حضرت امام(ره)در حياط قدم می‏زند و به صدای يك راديوی‏ بسيار كوچك ترانزيستوری گوش می‏دهد. آن قدر با توجه و دقت گوش فرا می‏داد،كه‏ حتم كردم می‏بايست موضوع مهم و خطيری‏ باشد.
راديو آن قدر كوچك بود كه در مشت‏ جا می‏گرفت،و حضرت امام(ره)آن را به‏ گوش می‏سپرد كه صدا را به نحو دقيق‏تری‏ بشنود،و هيچ نكته‏ای را ناشنيده و تلف شده‏ باقی نگذارد.
كمی كه جلوتر رفتم،متوجه نكته عجيب‏ ديگری شدم.حضرت امام(ره)هيچ گاه‏ رعبی به دل راه نمی‏داد،و در مقابل‏ بزرگترين فاجعه‏ها و خطرات نيز خونسردی‏ خود را حفظ می‏كرد؛در آن لحظه خاص، دچار هيجان شده بود و با التهاب آشكاری‏ به مطالب راديو گوش می‏داد.من صدای‏ راديو را نمی‏شنيدم،ولی می‏دانستم كه‏ می‏بايست موضوع بسيار مهمی اتفاق افتاده‏ باشد.،كه حضرت امام(ره)را اينچنين به‏ هيجان آورده است.
وقتی كاملا به او نزديك شدم و در كنارش‏ قرار گرفتم،در كمال حيرت متوجه ارتعاش‏ در دست ايشان شدم.به راستی كه جای‏ نگرانی و دلواپسی بود.آخر راديو در باب‏ چه مطلبی سخن می‏گفت،كه حضرت امام‏ (ره)را به لرزه درآورده بود؟
حضرت امام(ره)كه متوجه شد نظر من‏ كاملا جلب شده است،و می‏دانست كه با توجه به شخصيت استوار و محكم او،چقدر از هيجان او دچار بيم و اضطراب شده‏ام، راديو را به دستم داد و گفت:گوش بده!
وقتی راديو را به گوشم چسباندم،متوجه‏ شدم دارد سرود«همپای جلودار»را پخش‏ می‏كند.هرگز نمی‏توانستم تصور كنم آن‏ چيزی كه حضرت امام(ره)با آن دقت و هيجان به آن گوش فرا می‏دهد،يك قطعه‏ موسيقی است.پس حضرت امام(ره)برايم‏ توضيح داد كه آن سرود درباره او به عنوان‏ رهبر انقلاب،و امت مسلمان انقلابی‏ (به تصوير صفحه مراجعه شود)
است.و او زير بار وظيفه‏ای كه بر عهده‏ داشت،و احساس تعهدی كه در قبال اسلام‏ نسبت به خود حس می‏كرد،و آن سرود نيز به نحو مستقيمی بر آن تأكيد می‏ورزيد، احساس مسوؤليت می‏كرد،و با توجه به‏ روحيه مسوؤلانه‏ای كه داشت،آن قدر تحت‏ تأثير تعهد و وظيفه‏اش قرار گرفته بود كه‏ آنچنان آشكارا می‏لرزيد!
وقتی سخن حاج احمد آقا به اين جا رسيد،بيش از پيش به عظمت و بزرگی‏ امام(ره)پی بردم.و دريافتم چگونه بر تمامی‏ جزييات اطرافش،تا حدی كه حتی يك‏ سرود را هم از نظر دور نمی‏دارد،اشراف‏ دارد.
(منبع : كيهان فرهنگی / شهريور 1381 / شماره 191 / صفحه 23 تا 29)
در رابطه با تأثيرگذاری سرود همپای جلودار ديگر هنرمندان و هنرشناسان كشور نيز اظهار نظراتی كرده اند . از جمله اين افراد آقای مشفق كاشانی شاعر پيش كسوت انقلابی است كه "همپای جلودار" را چنين وصف می كند :
«يكی از زيباترين آثار استادسبزواری كه توسط آقای سراج اجرا شد "همپای جلودار" است . اين شعر آنقدر تأثير داشت كه بچه های لبنانی و فلسطينی همه اين شعر را حفظ هستند.»
به كوشش : اميد برومندی
captcha