به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) شعبه خراسان رضوی،سايت نكوداشت استاد سبزواری نوشت /يكی از سروده های حماسی و خاطره انگيز استاد حميد سبزواری سروده همپای جلودار است . اين سروده وقتی با آهنگ و صدای خوب حسام الدين سراج خواننده معروف كشورمان خوانده شد ،اثرگذاری دو چندانی پيدا كرد و در ذهن و خاطره شنوندگان برای هميشه ثبت شد.
همپای جلودار در رابطه با مقاومت مردم لبنان و فلسطين سروده شد و دامنه اثرگذاری آن از ايران بيرون رفته و بين رزمندگان لبنانی و فلسطينی نيز اثرات حماسی خوبی به جای گذاشت.
جالب اينجاست كه حتی معمار كبيرانقلاب حضرت امام خمينی (ره) نيز تحت تأثيراين ترانه حماسی قرار گرفتند و به آن توجهی خاص نشان دادند.
در ادامه توضيحاتی در مورد اين سروده را به نقل از مجله كيهان فرهنگی به قلم آقای تورج زاهدی منتشر می كنيم :
اين اثر،با دكلمه زيبا و تأثير گذاری كه ابتكارش به خود سراج تعلق داشت،به سرود ماندگاری تبديل شد كه هنوز هم پس از گذشت سالها،در ياد و خاطره علاقمندان محفوظ مانده است.
سرود«همپای جلودار»دارای براعت استهلال است،و همچنان كه از نامش برمیآيد،به سجايای رهبر،و خلوص و ارادت پيروان او میپردازد.در اين جا هم میبايست قوه تصور را به كار انداخت و خود را در آن شرايط زمانی و مكانی قرار داد،تا امكان درك و فهم قدرت شگفت اين سرود فراهم شود.در شرايطی كه عاشقان سينه چاك حضرت امام(ره)تحت هدايت و به دستور او جان خود را نثار اسلام میكردند،و به هيچ ترسی از مرگ،جلوی ارتش تا بن دندان مجهز عراق،سينه سپر میكردند،میتوان تصور كرد كه با شنيدن اين سرود(نوای عميق و مؤثر سراج و صدای خوش خود او،به همراه كلمات جادويی و منقلب كننده سبزواری)چگونه به جوش و خروش درمیآمدند و بر آتش عشق به اسلام و رهبر اسلامیشان میگداختند.
هرگز نبايستی تصور كرد كه اين تأثير پذيری،فقط به امت مسلمان تعلق داشت،و رهبرشان را در بر نمیگرفت.
اين نكته نادره و ظريف،از زبان خود سبزواری،لطف و عذوبت ديگری دارد: «شبی مرحوم سيد احمد آقا،از من و آقای زورق دعوت كرد كه برای صرف شام،در منزلش خدمت برسيم.آقای زورق يكی ديگر از شعرای انقلابی بود كه در كنار من و حجت الاسلام و المسلمين بهجتی«شفق» طبع شعری داشتيم و اغلب با هم بوديم.
آن شب هنگام صرف شام،موضوع صحبت طبق روش معمول،به همين مباحث كشيده شد.من كه دل پری از جمع بندی مسايل فرهنگی و نحوه كارپردازی آن در جامعه داشتم،شروع كردم به گلايه و از كمبودها و نواقص آشكار در اين خصوص سخن گفتم.خوب میدانستم كه حاج احمد آقا،با آن طبع والا و همت بلندی كه دارد،درست مانند پدر بزرگوارش به مباحث فرهنگی علاقمند است.
من از اين بابت گلايه داشتم كه آقايان، نه فقط به امور فرهنگی بی اعتنا هستند و حتی امكانات اوليه را هم دريغ میدارند،كه حتی خشك طبعی را به آنجا رساندهاند كه به تكفير هم میپردازند.
حاج احمد آقا با مهربانی ذاتی و هميشگیاش لبخندی زد و مرا مورد لطف و مرحمت قرار داد.دلجويی حاج احمد آقا، مرا بسيار آرام كرد و از آن حالت پر تنش بيرون آورد.
وقتی كاملا آرام شدم.آن وقت حاج احمد آقا كه هنوز لبخند تسكين بخش خود را بر لب داشت،مرا مورد خطاب قرار داد و گفت:اتفاقا حضرت امام(ره)سخت به اشعار شما التفات دارد.
من و زورق كاملا برانگيخته شديم،و توجهمان به شدت جلب شد.لذا از حاج احمد آقا خواستيم لطف كند و در اين مورد،مثالی بزند.او خنديد و چنين گفت:يك شب ديدم حضرت امام(ره)در حياط قدم میزند و به صدای يك راديوی بسيار كوچك ترانزيستوری گوش میدهد. آن قدر با توجه و دقت گوش فرا میداد،كه حتم كردم میبايست موضوع مهم و خطيری باشد.
راديو آن قدر كوچك بود كه در مشت جا میگرفت،و حضرت امام(ره)آن را به گوش میسپرد كه صدا را به نحو دقيقتری بشنود،و هيچ نكتهای را ناشنيده و تلف شده باقی نگذارد.
كمی كه جلوتر رفتم،متوجه نكته عجيب ديگری شدم.حضرت امام(ره)هيچ گاه رعبی به دل راه نمیداد،و در مقابل بزرگترين فاجعهها و خطرات نيز خونسردی خود را حفظ میكرد؛در آن لحظه خاص، دچار هيجان شده بود و با التهاب آشكاری به مطالب راديو گوش میداد.من صدای راديو را نمیشنيدم،ولی میدانستم كه میبايست موضوع بسيار مهمی اتفاق افتاده باشد.،كه حضرت امام(ره)را اينچنين به هيجان آورده است.
وقتی كاملا به او نزديك شدم و در كنارش قرار گرفتم،در كمال حيرت متوجه ارتعاش در دست ايشان شدم.به راستی كه جای نگرانی و دلواپسی بود.آخر راديو در باب چه مطلبی سخن میگفت،كه حضرت امام (ره)را به لرزه درآورده بود؟
حضرت امام(ره)كه متوجه شد نظر من كاملا جلب شده است،و میدانست كه با توجه به شخصيت استوار و محكم او،چقدر از هيجان او دچار بيم و اضطراب شدهام، راديو را به دستم داد و گفت:گوش بده!
وقتی راديو را به گوشم چسباندم،متوجه شدم دارد سرود«همپای جلودار»را پخش میكند.هرگز نمیتوانستم تصور كنم آن چيزی كه حضرت امام(ره)با آن دقت و هيجان به آن گوش فرا میدهد،يك قطعه موسيقی است.پس حضرت امام(ره)برايم توضيح داد كه آن سرود درباره او به عنوان رهبر انقلاب،و امت مسلمان انقلابی (به تصوير صفحه مراجعه شود)
است.و او زير بار وظيفهای كه بر عهده داشت،و احساس تعهدی كه در قبال اسلام نسبت به خود حس میكرد،و آن سرود نيز به نحو مستقيمی بر آن تأكيد میورزيد، احساس مسوؤليت میكرد،و با توجه به روحيه مسوؤلانهای كه داشت،آن قدر تحت تأثير تعهد و وظيفهاش قرار گرفته بود كه آنچنان آشكارا میلرزيد!
وقتی سخن حاج احمد آقا به اين جا رسيد،بيش از پيش به عظمت و بزرگی امام(ره)پی بردم.و دريافتم چگونه بر تمامی جزييات اطرافش،تا حدی كه حتی يك سرود را هم از نظر دور نمیدارد،اشراف دارد.
(منبع : كيهان فرهنگی / شهريور 1381 / شماره 191 / صفحه 23 تا 29)
در رابطه با تأثيرگذاری سرود همپای جلودار ديگر هنرمندان و هنرشناسان كشور نيز اظهار نظراتی كرده اند . از جمله اين افراد آقای مشفق كاشانی شاعر پيش كسوت انقلابی است كه "همپای جلودار" را چنين وصف می كند :
«يكی از زيباترين آثار استادسبزواری كه توسط آقای سراج اجرا شد "همپای جلودار" است . اين شعر آنقدر تأثير داشت كه بچه های لبنانی و فلسطينی همه اين شعر را حفظ هستند.»
به كوشش : اميد برومندی