به گزارش
خبرگزاری
بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، سیدمرتضی ساداتفاطمی، صدرالحفاظ حرم مطهر رضوی و پیشکسوت قرآن کریم سالهای بسیاری از عمر خود را در مسیر قرآن گذرانده است و کولهباری از تجربه، خاطرات خاص و ناب را در این عرصه دارد که با بخش کوچکی از این خاطرات همراه میشویم.
سیدمرتضی ساداتفاطمی، صدرالحفاظ حرم مطهر رضوی در گفتوگو با ایکنا در مورد نحوه حضورش در مسابقات
قرآن ابراز کرد: قبل از پیروزی انقلاب، اوقاف و امور خیریه مسابقات قرآن
زیادی برگزار میکرد اما من آنها را حرام میدانستم و شرکت نمیکردم؛
استدلالم این بود که ساواک به دستور رژیم در حال قتل عام جوانان ما زیر شکنجه
است، آن وقت قرآن چاپ و منتشر کرده و جلسه قرآن برپا میکند، در حالی که آنان
مسلمان نبودند و کارهایشان سراسر دروغ، ظاهرسازی و عوامفریبی بود.
وی
افزود: آن زمان مرحوم ابراهیم پورفرزیب(استاد مولائی) صاحب کتاب تهذیب القرائة،
یکی از اساتید قرآن تهران که مجالس قرآنی خوبی را در مسجدالرضا(ع) برپا
میکرد، من را میشناخت و ما هر وقت به آنجا مسافرت میکردیم در آن جلسه
شرکت میکردیم. یک سال به همراه شیخجواد رفیعی از قاریان فعال در
رادیو مشهد برای تماشای مسابقات قرآن اوقاف به مسجد اردبیلیهای تهران
رفتیم.
این استاد ممتاز قرائت با ذکر این نکته که در آن مسجد، اساتیدی همچون ابراهیم پورفرزیب به عنوان داور
مسابقات و نیز محمدتقی مروت، از قاریان برجسته تهران که سبک مصطفی اسماعیل را تلاوت میکرد، حضور داشتند،
ادامه داد: خاطرم هست به موجب همین شرکت نکردنم در مسابقات قرآن، استاد مولایی، من را صدا
زد و علت را جویا شد. گفت: «من همین الان نامت را جزو شرکتکنندگان مینویسم
و قول میدهم اول شوی، بعد تو را برای شرکت در مسابقات کشور مالزی اعزام
میکنم».
حکایت یک تلاوت افتخاری
این استاد در پی درخواست استاد مولائی به وی گفته است: «حاج آقا من مسابقات اوقاف را حرام میدانم»، او مکثی کرد و پیشنهاد داد،
«شرکت نمیکنی، عیبی ندارد، حداقل آخر جلسه یک تلاوت افتخاری برای مردم انجام
بده تا بدانند تو قاری خوب قرآن مشهدی هستی و شناخته شوی».
ساداتفاطمی شور و حال آن مجلس را اینگونه زنده کرد: قرآنی خواندم که همه
حاضران به وجد آمدند و مکررآً ذکر اللهالله از میان جمعیت برمیخواست.
بعد از تلاوت دور من ریختند و از نام و نشانم و چرایی شرکت نکردنم در
مسابقات سؤال کردند، تا اینکه کمکم همه متفرق شدند و هفت، هشت نفر از این
میان دور من باقی ماندند، یکی از آنان مصطفی صدرزاده، مدیر سابق رادیو قرآن
بود که در پی یافتن علت شرکت نکردنم در مسابقات قرآن بود.
وی بیان کرد:
صدرزاده به من گفت، در مسابقات ثبتنام کردم ولی هنوز نخواندم. بعد از من
خواهش کرد تا دلیلش را برای او عنوان کنم، دل را به دریا زدم و حقیقت را
برایش گفتم و او هم به تبعیت از این عقیده، اسمش را خط زد و در مسابقات
شرکت نکرد.
ما مخالف حکومت ظالمان هستیم
این مدرس قرآن کریم حرم رضوی
ادامه داد: استاد پورفرزیب مدتها بعد با من تماس گرفت و خواست در
مسابقات مردمی که در مسجد لالهزار تهران با هدف مخالفت با رژیم و مسابقات
اوقاف برگزار میکردند، با جمعی از قاریان ممتاز مشهدی به تهران رفته و
شرکت کنم؛ خوب یادم هست، جلوی جایگاه سن مسابقه، این آیه حک شده بود «وَلاَ
تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا
لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ، و تكيه بر
ظالمان نكنيد كه موجب میشود آتش شما را فرا گيرد و در آن حال جز خدا هيچ
ولی و سرپرستی نخواهيد داشت و ياری نمیشويد»(هود/ 113). یعنی ما مخالف حکومت ظالمان
هستیم.
وی جریان حضورش در این رقابت قرآنی را اینگونه شرح داد: ما در آن مسابقه
که در دو سطح زیر و بالای 16 سال تدارک دیده شده بود، شرکت کردیم و همه
جوایزش را بردیم، من در بخش بزرگسالان مقام نخست را کسب کردم، هاشم روغنی و
رضا جاویدی و برادرش نیز حائز رتبه شدند، سیدجواد ساداتفاطمی، برادر کوچکترم
نیز در دسته زیر 16 سال شرکت کرد و دوم شد.
ساداتفاطمی، برخی از جوائز کسب شده در این مسابقه
را برشمرد و گفت: یک دفترچه صندوق پسانداز نیکان، یک ضبط صوت سونی با
میکروفون و نیز یک کمد بزرگ پر از کتاب به من کادو دادند که من کمد و
تعدادی از کتابها را به خاطر سختی آوردن به مشهد به یکی از دوستانم هدیه
دادم. هزینه این برنامه به همراه جوائز آن از محل
کمکهای بازاریان تهران تأمین شده بود.
وی با ذکر این نکته که تنها دو
بار در مسابقات قرآن شرکت کرده، دو بار به عنوان داور بینالمللی انتخاب
شده و چهار سال نیز در مدرسه علوی تهران داوری مسابقات را برعهده داشته
است، تشریح کرد: بعد از پیروزی انقلاب، حدود سال 1358، در اولین مسابقه
قرآن نامنویسی کردم و اول کشوری شدم؛ در سال 1360 بعد از راهافتادن
مسابقات بینالمللی ایران، در دومین دوره آن نیز صاحب رتبه نخست شدم.
مؤذن
بارگاه منور رضوی با اشاره به خاطراتش در سومین دوره حضور
ایران در رقابتهای بینالمللی قرآن مالزی، از بیعدالتی حاکم بر آن سخن گفت و اضافه کرد: در
آن زمان، مقام اول به صورت نوبتی اعطا میشد و آن سال هم به موجب تأمین
هزینههای برگزاری مسابقات توسط عربستان سعودی انجام میشد.
وی ادامه
داد: در آن مسابقه سوره توبه را به سبک عبدالباسط به زیبایی هرچه تمام
تلاوت کردم، البته از حق نباید بگذریم، من آن زمان با نغمات آشنایی نداشتم
ولی به علت نوبتی بودن رقابتها مقام نیاوردم.
سادات فاطمی ادامه داد: در آن سفر
یک جا سفیر عربستان به من گفت که آقا شما دوست دارید همیشه ایران اول شود، این طوری سایر کشورها
در مسابقات شرکت نمیکنند.
چرا پرچم جدید کشورمان را نصب نکردید؟!
وی به نحوه برگزاری مسابقات بینالمللی قرآن مالزی اعتراض و در
ادامه کم و کیف آن را تشریح کرد و افزود: بعد از برگزاری
مسابقات، متولیان امر و متسابقان را در سالنی جمع کردند و آنها هم برای خوشایند مسئولان، از
نحوه پذیرایی و برگزاری مسابقه تعریف و تمجید کردند، وقتی نوبت به من رسید،
رو به مترجمم آقای فتوتی کردم و گفتم: «اولاً از کشور مالزی برای برگزاری
مسابقات به صورت منظم و با تبلیغات خوب متشکرم، ولی هتل اقامتی ما دارای
چند اشکال بود».
وی، دلایل نارضایتیاش از محل اسکان را برای آنها اینگونه
بیان میکند: هتلی که برای اسکان در نظر گرفتهاید با وجود سطح بالای
خدماترسانی آن، شایسته قاری قرآن نیست، بلکه برای اقامت توریستها و
مسافران تفریحی مناسب است. فیلم تاریخ شکلگیری کشور مالزی نیز حاوی تصاویر
نامناسبی بود، دیگر اینکه چرا پرچم جدید کشورمان را نصب نکردید، همان پرچم
شاهنشاهی قبلی را زدید.
به گفته مؤذن حرم رضوی، آنها برای هر یک از این
مسائل، پاسخی ارائه دادند و من به آنها پیشنهاد دادم: این همه برای
مسابقات هزینه کردید، یک نوار از صوت قاریان به متسابقان هدیه میدادید تا
زمانی که به کشورمان برمیگردیم، نحوه قرائتمان را به دیگران نشان بدهیم. خلاصه از سال بعد این رقابتها بود که ایران توانست یکی از رتبههای اول، دوم یا سوم
را کسب کند.
حکایت شب احیاء و پخش یک فیلم
وی ماجرای پخش فیلم در سفر
به مالزی را اینگونه شرح داد: شبی که فیلم معرفی کشور مالزی را برایمان
گذاشتند، شب احیاء بود و من در تاریکی آنجا گریهام گرفت، فوراً به مترجم در کنار دستم اشاره کردم بلند شو برویم، به محض اینکه ما
بیرون آمدیم، دیدم قاری عربستان و کویت هم بیرون آمدند؛ یکی از آنها دلیل
گریه کردن من را پرسید، «آیا برای خانوادهاش دلش تنگ شده است»؟
ساداتفاطمی به متسابقان عربستانی جواب میدهد: «نه، ایرانیان در این شب،
مراسم احیاء دارند» و آنها نیز با درک این قضیه متأثر شدند، به همین دلیل قاری
کویت آنقدر از من خوشش آمد و با من رفیق شد که بعد از بازگشت به کویت برای
من نامه و کارتپستال فرستاد.
وی همچنین کمی از سفرهای تبلیغی خود
برایمان تعریف کرد و گفت: برای تبلیغ به حدود 20 کشور خارجی اعزام شدم. ماه مبارک
رمضان را در کشورهایی آفریقای جنوبی همچون ژوهانسبورگ و زیمباوه، یا
ایتالیا در اروپا و آرژانتین در آمریکای لاتین برای قرائت قرآن و تبلیغ
آموزههای دین مبین اسلام اقامت داشتم.
رشته قرائت قرآن را برداشتند
وی با ذکر برخی بیمهریهای مسئولان دانشگاهی
استان، به خاطر نداشتن مدرک دانشگاهی مرتبط با قرائت قرآن، بیان کرد:
اوایل انقلاب یک ترم در دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی درس دادم ولی برای
ترم بعدی به بهانه نداشتن مدرک آکادمیک اجازه تدرس ندادند و متأسفانه
اخیراً خبردار شدم رشته قرائت قرآن را از سرفصل دروس آموزشی خود حذف
کردند.
ساداتفاطمی با بیان اینکه شش سال نیز در دانشکده
علوم قرآنی اداره کل اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی تدریس کردم و به همان
دلیلی که عنوان کردم دیگر اجازه تدریس در دورههای بعدی آنجا را به من
ندادند، افزود: در حال حاضر به تدوین و انتشار کتابی در زمینه تجوید
مشغولم و به زودی منتشر میشود.
این پیشکسوت قرآن به برخی از عناوین کسب شده خود در طول سالها تلاش قرآنیاش نیز اشاره
کرد و افزود: مرحوم آیتالله عباس واعظطبسی، تولیت آستان قدس رضوی عنوان
«صدرالحفاظ» را سال 1386 به من اعطا کرد، همچنین در سال 1390 حائز دریافت
نشان درجه یک فرهنگ و هنر معادل مدرک دکتری شدم.
این قاری ممتاز اضافه کرد: از همان
ابتدای تشکیل جامعه تربیت مدرس قرآن مشهد که بعد از پیروزی انقلاب صورت گرفت در آن حضور
دارم، در حال حاضر نیز به عنوان مدیر مرکز جامعه قاریان قرآن مشهد و
مدرس آن و نیز استاد جلسات قرآن در حرم رضوی در حال فعالیت هستم.
ناشکری و اسراف نکنیدمدرس
قرآن کریم مشهد با ذکر اینکه هیچکدام از فرزندانم به صورت حرفهای قرائت
قرآن را دنبال نکردند ولی به همراه من سالها در محافل قرآنی شرکت میکردند
و کاملاً به تلاوت قرآن مسلط بوده و نغمات را میشناسند، با افتخار به
بیان تأثیر قرآن بر خانواده و نحوه تربیت فرزندانش، گفت: پسر اولم در
رشته مکانیک دانشگاه یزد قبول شد، من فقط او را برای ثبتنام به شهر یزد
بردم و مطمئن بودم که او حتی لب به سیگار نمیزند، البته این به موجب تربیت
صحیح پدرم بود چون او نیز بسیار از اعتیاد به سیگار تنفر داشت و من را با
این عقیده بزرگ کرد.
وی با بغض از راز این حقیقت با ذکر خاطرهای
پرده برداشت و ادامه داد: عمل هر فرد، مبیّن زندگی خود و نسلش هست. منزل ما از
معدود مناطقی از شهر مشهد بود که در آن سالها لولهکشی گاز داشت ولی اکثر
مردم در سرمای زمستان سر صف نفت و سوخت میایستادند و بر زبانشان
شعار «کمبود گاز و بنزین به دست شاه بیدین» جاری بود؛ بارها و بارها کنار
بخاری گازی با بچههایم نشسته بودیم، گریه میکردم و به آنها میگفتم مردم
را ببینید با چه سختی در صف هستند، قدر این نعمات را بدانید، ناشکری و
اسراف نکنید.
خلاف قانون، خلاف شرعه
ساداتفاطمی با بازکردن
معنی عملی قرآنآموزی و آوردن نمونههای دیگری از زندگی خودش اضافه کرد:
خانه ما درون کوچهای ورود ممنوع قرار داشت، برای ورود با خودرو باید فاصله
زیادی از منزلمان را از خیابان آزادی دور میزدم و ورودی کوچه دیگر وارد
میشدم، گاهی نیمه شب همراه خانواده سوار وسیله نقلیه سر کوچه میرسیدیم،
فرزندانم میگفتند تاریک است کسی نمیبیند، وارد شویم و من در جوابشان سخن
امام خمینی(ره) را به آنان متذکر میشدم که «خلاف قانون، خلاف شرعه»، خدا
که میبیند.
وی اضافه کرد: اگر من سیگار نکشم عملاً به فرزندانم سبک زندگی اسلامی را
درس میدهم آن هم نه فقط با حرف. قرآن نیز در این باب، آیه دوم سوره مبارکه صف را
با این مضمون دارد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا
لَا تَفْعَلُونَ، ای كسانی كه ايمان آوردهايد! چرا سخني میگوئيد كه عمل
نمیكنيد؟»، وی این جملات را با بغض گفت و با تأکید فراوانی ادامه
داد: معاذالله، کسی از ماشینم آشغال به خیابان ریخته باشد، همیشه یک
پلاستیک درون ماشین میگذاشتم تا هر نوع زبالهای را در آن ریخته و بعد به
سطل زبالهای میرسیدیم، آن را دور میریختم.
مزرعهای با بهترین محصول
وی
چند بار تکرار کرد فقط با عمل کار درست میشود و تصریح کرد: بهترین تبلیغ
عمل است، این را در متن احادیث و روایات زیاد میبینیم، اگر پدر و مادر
قرآنی باشند در تربیت اسلامی نسلشان خیلی مؤثر است؛ من بارها به
دانشجویانم که برای فراگیری قرآن به جامعه قاریان میآیند گفتهام، این
آموزشها اگر هیچ فایدهای برایتان نداشته باشد، حداقل یک مادر قرآنی هستید
و مطمئناید که فرزندانتان قرآنی بار میآیند و این بهترین فایده است.
صدرالحفاظ
حرم رضوی با نگرانی از شیوه تربیتی ناصحیح فرزندان گفت: خیلی از دانشجویان
برای ادامه تحصیل از خانواده دور شده و به هزار راه کشیده میشوند، اما پسر
بزرگم با وجود ادامه تحصیل دانشگاهی در شهر یزد، به محض رسیدن زمان ازدواجش
برای آن اقدام کردیم تا پاک زندگی کند، من خودم را مؤمن نمیدانم ولی
فرزندانم فوقالعادهاند.
او با خشنودی از تغییر شرایط حاکم برای جامعه
قاریان کشور افزود: به برکت نظام
مقدس جمهوری اسلامی تعداد قاریان و حافظان به شکل غیر قابل باوری افزایش یافته است در حالی که در دوران طاغوت به اندازه
انگشتان یک دست در کل ایران حافظ نداشتیم.
وی ادامه داد: یادم میآید در ایام کودکی مرد
نابینایی که او را به نام «حافظ» میخواندند، به جلسه استاد سیدحسین
حافظیان میآمد، دستش را میگرفتند و بر صدر مجلس مینشاندند، استاد
حافظیان میگفت بخوان، او هم سرش را بالا میگرفت و از حفظ تلاوت میکرد،
ولی قرآن را با لهجه فارسی میخواند و از لحن عربی هم خبری نبود.
من هم بنز الگانس دوست دارم
ساداتفاطمی
آسیب امروز قاریان ما را در پرداختن زیاد به لحن، به تبعیت از قاریان مصری
دانست و این برداشت غلط را اینگونه تحلیل کرد: متأسفانه داوران و اساتید قرآن،
قرائت صحیح اعم از تجوید، وقف و ابتدا و مفاهیم را به حاشیه بردهاند، نسل
جدید در قرائت، غلط عبارتی دارد ولی از من میپرسد آیا آهنگ نهاوند را درست
خواندم. همیشه در کلاسهایم گفتهام، ابتدا دبستان، راهنمایی، دبیرستان و
بعد دانشگاه قرار دارد، فردی دبستان نرفته، بخواهد یکدفعه به دانشگاه
برود، معنی نمیدهد.
وی با بیان زحمات فراوانی که در راه یادگیری قرآن
کریم متحمل شده است، با آوردن مثالی تأکید کرد: لحن دانشگاه است، مصطفی
اسماعیل دانشگاه است، بچهها نزد من میآیند و میگویند، فقط سبک مصطفی
اسماعیل را دوست داریم، من هم بنز الگانس دوست دارم ولی وقتی ندارم سوار هم
نمیشوم لذا باید بچهها زیر سن بلوغ، عبدالباسط گوش دهند، بالای آن سنین اول
منشاوی گوش بدهند و پلکانی به پیش بروند تا به مصطفی اسماعیل برسند.
این
استاد قرائت قرآن با ابراز تأسف از اینکه نسل جدید قاریان به دنبال آهنگ،
نغمه و موسیقی میروند، بیان کرد: اوایل پیروزی انقلاب، سفارت ایران در چین
من را دعوت کرد برای اجرای تلاوت قرآن. بعد فرزندان کارمندان سفارت از من
خواستند نغمات را توضیح بدهم، گفتم ضبط صوت بیاورید و من شروع به توضیح
دادن نغمات به صورت آوایی کردم؛ همان نغماتی که خودم سالها پیش از نوار
مصطفی اسماعیل که استاد علی مختاری برایم توضیح داده بود، درآورده بودم.
خیر ببینی که بهانهها را گرفتی
وی با تشریح اینکه مدتها از ترس تکفیر عوام، این نوار را در ایران منتشر
نکردم، در حالی که امروزه نغمات و الحان را با دستگاههای موسیقی
میخوانند، اضافه کرد: روزی خدمت رهبر معظم انقلاب بودم، ایشان فرمودند، من
خیلی نگرانم، اخیراً شنیدم بعضاً بچهها به بهانه نغمات قرآنی به دنبال
موسیقی رفتهاند و بعضاً قرآن را رها کردند.
استاد ساداتفاطمی ادامه داد: من در جواب
رهبر معظم انقلاب گفتم نواری را برای آموزش الحان قرآن کریم ضبط کردم و
خودم نیز اصلاً موسیقی گوش نمیدهم، حضرت آقا فرمودند، خدا خیرت دهد بهانه
را از دست خیلیها گرفتی و نوار را خدمتشان تقدیم کردم.
وی با اشاره به خانواده قرآنی ساداتفاطمی و تبعیت برادرانش از راه و روشش وی گفت: سه نفر از فرزندان
پدرم قاری قرآن شدند. به خاطر زیاد شنیدن نوارهای قرآنم، برادرم جواد که حدود پنج سال بیشتر نداشت آن زمان نوار عبدالباسط گوش میداد و در هفت سالگی
رسماً پای نوار مصطفی اسماعیل مینشست، برادر دیگرم، مجتبی نیز همینطور بود و هماکنون کارشناس مسئول مرکز آموزش نخبگان جامعه قاریان قرآن مشهد است.
میوه تربیت قرآنی و لقمه حلال
مؤذن
حرم امام رضا(ع) سرّ این توفیقات را رشد یافتن در خانواده
قرآنی دانست و تصریح کرد: این نتیجه تربیت قرآنی و لقمه حلال است، پدرم برنج درجه یک را کیلویی شش تومان میخرید، آن را کیلویی شش تومان و
دو قِرآن میفروخت، برنجها هنوز تمام نشده بود، عمده فروش زنگ میزد که
بار بعدی برنج را باید کیلویی هفت تومان بخری، پدرم جواب میداد، فعلاً
برنج را شش تومان خریدم و شش تومان و دو قِرآن میفروشم، هر وقت برنجِ نو
آوردم، به قیمت جدید میفروشم.
استاد ساداتفاطمی با نقل اینکه پدر خدا بیامرزم همیشه میگفت،
هر که از پل بگذرد، خندان بود، اما من امروز میگویم، هر که از پول بگذرد،
خندان بود، اظهار کرد: هر کس امروز بتواند از کسب مال حرام چشمپوشی کند،
هنر است، زمانی که خودم مغازه داشتم، 220 نفر عضو شرکت تعاونی صنف لوازم خانگی
بودیم، جنس را شرکت به ما میداد باید با تعرفه تعاونی میفروختیم، خودشان
معتقد بودند از میان این 10 نفر، مثل ساداتفاطمی نبود که جنس را به قیمتش
بفروشد.
سالها صبر کردم ... تا افتخار کنم
وی با بیان اینکه من بر
سختی کسب حلال سالها صبر کردم تا امروز نتیجه آن را در زندگی خود و نسلم
شاهدم، تأکید کرد: چه بسیار میلیاردرهایی را میشناسم که به من میگویند با
صرف هزینههای بسیار متأسفانه فرزندان شایستهای ندارند، آنان نمیدانند، رازش در لقمه
حلال است، من هم میتوانستم از هر راهی زود ثروتمند شوم، اما برکت نداشت و
امروز نمیتوانستم به فرزندانم افتخار کنم.
مدرس قرآن کریم مشهد باور داشتن اینکه خدایی هست را بسیار حیاتی ارزیابی کرد و با
مثالی توضیح داد: ما چرا از مرده میترسیم، زیرا هنوز در شک به سر میبریم،
نکند شب بلند شود و به سراغم بیاید، اعتقادات ما ضعیف است، اگر به قیامت و
بررسی اعمال یقین داشته باشیم و اینکه حساب و کتاب دقیقی در کار است، روش
زندگیمان نسبت به کسانی که به این امور شک دارند، خیلی تفاوت میکند.
این پیشکسوت قرآن کریم ابراز کرد: داعش و منافقان
در گمراه کردن نسل امروز نیز از همین ضعف در بنیانهای اعتقادی جوانان
مسلمان سوء استفاده کردند.