«مغزهای کوچک زنگ زده» را باید بهترین فیلم هومن سیدی در مقام کارگردان دانست؛ فیلمی که در فضای کارهای قبلی این فیلمساز تولید شده با این تفاوت که سلیقه مخاطب عام نیز در این کارمورد توجه قرار گرفته است. این اثر در جشنواره فیلم فجر با استقبال فراوان مخاطبان و منتقدان مواجه شد به همین جهت از میان 13 بخشی که در آن کاندیدای دریافت سیمرغ شد، توانست 4 سیمرغ را دریافت کند و سیمرغ بهترین فیلم از دیدگاه مخاطبان را هم به خود اختصاص داد.
جایزه بهترین فیلم مردمی برای هومن سیدی، بزرگترین امتیازی است که این بازیگر و کارگردان میتوانست کسب کند، زیرا همیشه متهم بود که مخاطب عام را در فیلمهایش نادیده گرفته است نقدی که تا حدودی درست است. برای مثال در فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» هیچ رنگ و بویی از توجه به ذائقه مخاطب وجود ندارد. در چنین شرایطی طبیعی است فیلمهای قبلی این فیلمساز فروشی موفق نداشته باشند، اما مغزهای کوچک زنگ زده تمام معادلات قبلی این کارگردان را بر هم زد و بعد دیگری از هنر این کارگردان را در مقابل مخاطبان به منصه ظهور رساند. در این کار سیدی دریافته، سینما ملک شخصی نیست که در آن بتوان به هر شیوهای عمل کرد. مخاطبان صاحبان اصلی سینما هستند پس زمانیکه که قرار است اثری را برای آنها تولید کنیم نیاز است ذائقه و سلیقه آنها را به خوبی بشناسیم.
اولین و مهمترین نکتهای که برای شروع باید به آن اشاره کرد بازیهای خوب و روان در فیلم است. در مغزهای کوچک زنگ زده تمامی نقشها به بهترین شکل خلق شدهاند، حتی برای شخصیتهای فرعی شاخصههای درخشانی میتوان مشاهده کرد اما درباره بازی نوید محمدزاده و فرهاد اصلانی هم بهتر است سخن نگوییم، چون تنها با تماشای این فیلم میتوان اوج هنر این دو بازیگر توانا را مشاهده کرد. درباره فضاسازی و دکوپاژ در این اثر شباهتهای بسیاری به فیلمهای وسترن مشاهده میشود. به ویژه قابهایی در این فیلم بسته شده است به خوبی سبک وسترن را در ذهن متبادر میکند.
بحث دیگر به میزانس و کارگردانی کار مربوط میشود. عموم فیلمهایی که فضای باز دارند چیدن میزانسهای بسیار دشواری فراوانی را در مراحل تولید ایجاد میکند، به ویژه اگر لوکیشن در زاغهها فیلمبرداری شود، اما هومن سیدی به خوبی از عهده کار برآمده، به صورتیکه با دید بسیار موشکافانه هم نمیتوان از فیلم ایراد گرفت. دیگر بخشهای دیگر این فیلم هم نظیر فیلمبرداری، موسیقی، صدا و... بسیار تحسین برانگیز است. اما بیانصافی است که تدوین خوب این اثر را به طور ویژه مورد ارزیابی قرار ندهیم. مهدی سعدی در تدوین مغزهای کوچک زنگ زده به خوبی ریتم را در نظر گرفته است، به همین جهت فیلم شکلی کسل کننده به خود نمیگیرد.
جدا از امتیازات فنی این فیلم بحثهای معنایی این اثر هم درخور توجه است و بسیاری از منتقدان این فیلم را یک اثر تلخ و سیاه میدانند، اما به نظر این نوع نگاه از الزمات ذاتی این اثر است، اما هیچگاه تلخی حاکم معنای عجز را در خاطر مخاطب تداعی نمیکند. مغزهای کوچک زنگ زده، برای اینکه تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد مجبور است گاهی مواقع واقعیت را به عریانترین شکل ممکن به نمایش درآورد، برای همین ممکن است این رویکرد باعث رنجش عدهای شود، دقیقاً همین ویژگی سبب جذب مخاطب به این فیلم شده است.
بحث بعد به عجزی مربوط میشود که فیلمهای اجتماعی ما به نوعی درگیر آن هستند، اما هومن سیدی در مغزهای کوچک زنگ زده به تماشاگر نشان میدهد که در هر موقعیتی انسان قادر است سرنوشت خود یا دیگران را تغییر دهد . برای همین شاهین (نوید محمدزاده) وقتی میبیند کودکان قربانی سوء استفاده باندهای تهیه و توزیع مواد مخدر هستند و نمیتواند برای تغییر این وضعیت شخصاً اقدام کند محل اختفای کودکان را به پلیس لو میدهد تا به نوعی سرنوشت قربانیان را تغییر دهد و در صحنهای دیگر وقتی کودک بیمار و بیسرپرستی را رها شده میبیند تا کودک جان دهد او را با خود از محل دور میکند و این بخش این فیلم یکی از اثرگذارترین قسمتهای این کار است که بیننده را به شدت متأثر میکند.
درباره روابط حاکم بر شخصیتهای فیلم هم باید یک نکته را در نظر گرفت و آنهم اینکه هومن سیدی حتماً با آدمهای این قشر آشنایی کاملی دارد، چون آنچه در مغزهای کوچک زنگ زده رخ میدهد کاملاً واقعی و باورپذیر است، همچنین در این کار نگاهی سیاه و یا سفید به شخصیتها وجود ندارد و هر یک از افراد خود قربانی شرایطی هستند که جامعه به آنها تحمیل کرده است. درضمن در فیلم روابط درونی آدمهای با یکدیگر بسیار عمیق و نزدیک است، منظور اینکه آدمهایی که ما آنها به عنوان خلافکار میشناسیم در زندگی شخصی به شدت وابسته اخلاقیات انسانی هستند، ولی آن چیزی که باعث شده چنین مسیری را پیش گیرند، جبری است که ناشی از شرایط زندگی و محل تولد آنها برایشان رقم خورده است، هرچند باز راه تغییر این مسیر هم در این فیلم مورد توجه قرار گرفته است.
درباره مغزهای کوچک زنگزده نکات فراوانی میتوان ذکر کرد اما مطلب مهمی که میتوان به آن اشاره کرده این است که این کارگردان جوان به حدی از پختگی رسیده است که باید منتظر آثار زیبایی بعدی او بود.
به قلم، داود کنشلو
انتهای پیام