وجود پدیده انقلاب ارتباطی و با گذشت زمان ما شاهد آن هستیم که با مدرن شدن جامعه که میتواند اثرات بسیار مفید و مثبتی را به همراه داشته باشد، متاسفانه در جامعه ایرانی از این پدیده به درستی استفاده نشده و افراد از آن به نوعی تاثیرات منفی را برداشت کردهاند که البته میتوانند نسبت به این موضوع نگاه مثبتی داشته باشند و از آن استفاده کنند اما متاسفانه این مسئله در نهایت نیز منجر به این شده که آداب خوب ما با مدرن شدن از بین رفته و یا کم رنگ شود.
امروز شاهد این موضوع هستیم که در شرق، کشور ژاپن به عنوان نماد مدرنیته شناخته شده است چرا که از این پدیده استفاده مناسبی کردند، نوآوریهای بسیاری را در پی آن به دست آوردند و آن را پذیرفتند اما با این وجود نه تنها اجازه ندادند این پدیده به فرهنگ آنها لطمهای وارد کند و حتی آنها را فراموش کنند بلکه همان فرهنگها را مانند احترام به بزرگتر و... را حفظ کردند و پای بندی خود را نسبت به این امور مهم نیز ثابت کردند. این در حالی است که این موضوع در میان جوانان و نوجوانان ایران بسیار کم رنگ شده و در واقع یک نوع تغییر فرهنگ عمومی به شمار میآید. متاسفانه با ورود مدرنیته که یک پدیده کاملا مثبتی است، با تحولات ارتباطاتی که صورت گرفته، برخی خرده فرهنگهای ما ایرانیان کمرنگ شده است.
یکی از موضوعاتی که به عنوان فرهنگ عمومی ما ایرانیان در سراسر جهان شناخته شده، مولفه میهمان نوازی است که این موضوع از طریق ورود گردشگران به جهانیان شناسانده شده و در واقع بخشی از فرهنگ عمومی ما ایرانیان شده است. البته یکسری مولفههای دیگری، چه مثبت و چه منفی، وجود دارد که بستگی به کاوش ما دارد که از آن تحت عنوان فرهنگ عمومی یاد میشود.
پدیدههای اجتماعی فرهنگهای عاملی برای تغییر فرهنگ ایرانیان
مولفههایی که فرهنگ عمومی ما را میسازد و تحت تاثیر خود قرار میدهد، پدیدهها و تحولات اجتماعی است که در جامعه رخ میدهد و به همراه خود عواملی را دگرگون میسازد که در این میان، با گذشت زمان و با ورود اقوام مختلف به ایران این فرهنگهای عمومی دستخوش تغییراتی شده است. یکی دیگر از فرهنگهای عمومی که از گذشتههای دور و حتی پیش از اسلام وجود داشته است؛ راستگویی مردم ایران بود که حتی هرودت هم از این فرهنگ یاد میکند و حتی در کتیبههای زمان پادشاهان هخامنشی نیز از این ویژگی یاد شده است. اما در گذر زمان و با آمدن اقوام مهاجر مختلف به ایران نیز این پدیده نیز دچار تغییراتی شد و دروغ گویی به عنوان پدیده فرهنگی منفی در جامعه شناخته شده است که بایستی نگاه جامعه شناسانهای به این موضوع داشت و آن را تغییر داد. همچنین احترام گذاشتن به بزرگتر نیز یکی دیگر از ویژگیهای فرهنگ عمومی ما بوده که این موضع هم در پی این امر دچار تغییراتی شده است.
در جهت پیشرفت جامعه خود باید از نخبگان کشور دعوت شود
در شرایط امروزی توجه خاصی به فرهنگ عمومی نمیشود، این امر دلایل مختلفی دارد که باید در این مسیر گامهای موثری برداشته شود که از این میان میتوان به احترام به نخبگان فرهنگی، دوری کردن از سلیقه گرایی، دعوت از نخبگان فرهنگی و افرادی که دلشان برای فرهنگ جامعه میتپد، البته به دور از هرگونه سلیقه و گرایشات مختلف سیاسی و...، اشاره کرد. همچنین بحث و گفتوگو کردن با آنها در خصوص مولفهها و شاخصهای عمومی از دیگر موارد در این حوزه است. بنابراین، این فرصت باید به نخبگان داده شود تا آسیب شناسیهای مورد نیاز را انجام دهند تا مسائل و کاستیهایی که در این راه وجود دارد را مورد بررسی قرار دهند و برای نسل جوان بیان کنند. در واقع با این اقدامات باید سعی کرد با توجه به تحولاتی که صورت میگیرد، انتخابهای نسل جوان را با ارائه الگوها و نشان دادن جلوههای گذشته تغییر داد و آنها را آشنا کرد چرا که ما دارای ویژگیهای بسیار خوبی بودهایم که البته هنوز هم هستیم اما همه آنها کمرنگ شدهاند. بنابراین دستگاههای حاکمیتی باید به نخبگان فرصت دهند و از جوانان دعوت کنند تا مشکلات خود را بیان کنند که قطعا با این اقدامات تغییرات رو به پیشی را خواهیم داشت.
باید سیاستگذاری بلندمدت فرهنگی خوبی را ترسیم کرد؛ در واقع جامعه ایران، افرادی که در عرصههای فرهنگی به سمتی منصوب میشوند، حضور کوتاه مدتی دارند و با آمدن دولت جدید همگی تغییر میکنند و گاها نیز مسئولان فعالیتهای یکدیگر را به نوعی خنثی میکنند اما کشورهای توسعه یافته در عرصههای فرهنگی برنامههای بلند مدتی دارند که با آمدن دولتهای مختلف تغییر نمیکند و این میتواند نقطه مثبتی برای آن ها باشد و با این کار میتوانند برنامه ریزی دقیق تر و بهتری داشته باشند و در مقابل نیز شاهد اتفاقات خوبی خواهند بود. بنابراین یکی از مشکلات بزرگ جامعه ما نداشتن برنامه بلند مدت و البته عدم وجود نخبگان است تا دیدگاه استراتژیک و راهبردی بلند مدتی داشته باشند. این امر باعث میشود که نتوانیم حرکت رو به جلویی را داشته باشیم که این عوامل باعث میشود ما همچنان دچار ضعفها و کاستیهایی باشیم البته که در برخی جنبهها حرکتهای مثبتی را شاهد بودهایم اما با این وجود باید ما در جهت رفع این کاستیها تلاش داشته باشیم.
کار گروهی در ایران معنایی ندارد
کار گروهی یکی از ضعفهای عمده ما ایرانیان است که این عامل از عدم آموزش ناشی میشود چرا که نهادهای آموزشی ما از ابتدای دوران تحصیل این کار را در پیش نگرفته و جزو اهداف خود قرار نداده است. در پی این موضوع کودکان بازی، کار گروهی، انجام پروژههای تیمی و... را تا مراحل بالا تری از زندگی خود نیاموختهاند. در واقع باید به موضوع آموزش توجه خاصی داده شود و این امر صورت نخواهد گرفت مگر اینکه نهادهای آموزشی این اقدام را در راستای اهداف خود قرار دهند. بر همین اساس باید ضعفهایی که در این مسیر وجود دارد نیز برطرف شود. اما در حالی که در کشورهای توسعه نیافتهای مانند ژاپن از همان ابتدا به کودکان کارهای گروهی و هر آنچه را که مربوط به این موضوع است را آموزش و به آن اهمیت میدهند.
امیدواریم که جامعه ما موانع و تنشهای خود را که از عوامل درونی ناشی میشود را کم کند و به مسائل مهم راهبردی درونی و آموزشی توجه کامل و جامعی داشته باشد چرا که مسائل فرهنگی و تربیتی یکی از مهم ترین مسائل زندگی هر فردی است. اگر این آموزشها و احترامها از کودکی شکل گیرد و فرصتی در اختیارشان قرار داده شود، جامعهای با ویژگیهای فرهنگ عمومی والا خواهیم داشت و در آن هنگام است که میتوانیم در مسیر توسعه یافتگی گام برداریم و به عنوان یک الگو در دنیا مطرح شویم. بنابراین افردای که به درستی آموزش دیدهاند، میتوانند جامعه را بسازند. امیدواریم که در آیندهای نه چندان دور به این سمت پیش رویم و شاهد اتفاقات خوبی در این مسیر باشیم.
به قلم محمد حیدرپور، جامعه شناس
انتهای پیام