بنابر روایات موجود، حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از نوادگان امام حسن مجتبی(ع)، در چهارم ربیعالثانی سال 173 هجری قمری و در دوران امامت امام موسی کاظم(ع) چشم به جهان گشودهاند. این امامزاده جلیلالقدر در دوران حیات 79 ساله خود، همواره یاوری امین برای ائمه(ع)، محدثی دقیق برای احادیث شیعه و فقیهی قابل رجوع برای مردم بود. به نظر میرسد امروزه شخصیت عبدالعظیم(ع) صرفاً از جهت امامزادهبودن، تکریم میشود و حتی در مجامع علمی و مذهبی نیز آنگونه که باید، اهمیت واکاوی در ابعاد مختلف زندگانی ایشان تشریح نشده است.
آیتالله محمدیری شهری، تولیت آستان حضرت عبدالعظیم(ع) با ذکر خاطرهای از فرمایش مرحوم آیتالله اراکی به تلقی رایج و تأکید یک بعدی بر شخصیت حضرت عبدالعظیم(ع) اشاره میکند: در تاریخ 4/4/1373، همراه آیتالله علی اکبر مسعودی، تولیت وقت آستان حضرت معصومه(س) با استاد بزرگوارم حضرت آیتالله اراکی ملاقات داشتم، پس از احوالپرسی، آقای مسعودی مرا به عنوان تولیت آستان حضرت عبدالعظیم(ع) معرفی کرد. آیتالله اراکی فرمود: سه کس، شهید سه چیز شدند. آن سه عبارتند از حضرت عبدالعظیم، سید مرتضی و حاج محسن عراقی!، حضرت عبدالعظیم(ع) با اینکه از کبار محدثین است ولی امامزادهبودنش، محدثبودن او را شهید کرده، معمولاً حضرت عبدالعظیم را به عنوان یک عالم و محدث نمیشناسند؛ بلکه او را صرفاً به عنوان یکی از امامزادگان تلقی میکنند ...(حکمتنامه حضرت عبدالعظیم، ص 20)
بنابراین نه تنها باید به وجه محدثبودن شخصیت حضرت عبدالعظیم(ع) نیز توجه شود، بلکه باید با توجهی خاص به این بعد زندگانی ایشان پرداخت؛ در تاریخ اسلام، محدثان زیادی زیستهاند که روایتگران فرمایشات ائمه(ع) و بزرگان دین بودهاند اما دورانی که حضرت عبدالعظیم(ع) در آن به روایتگری میپردازد، دورانی است که خلفای ستمگر عباسی به سانسور شدید افکار و آرای ائمه(ع) میپرداختند. دوران زندگی امام کاظم(ع) تا امام حسن عسگری(ع)؛ یعنی دست کم نیمی از تاریخ ائمه شیعه(ع)، دوران اختناق مطلق، حبس و حصر بوده است، برای مثال امام موسی کاظم(ع) بیش از 10 سال از زمان امامت خود را در زندانهای تاریک هارونالرشید، محبوس بودند، امام رضا(ع) نیز در مدینه و مرو یکسره تحت فشار و محدودیت بودند، امام جواد(ع) در بغداد تحت کنترل شدید بودند و حتی در منزل نیز مجبور بودند با امّ فضل، جاسوس حکومت بنیعباس که به ایشان تحمیل شده بود، زندگی کنند. امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) نیز در دوران امامت خود در شهر سامراء و در منطقهای نظامی، محصور بودند.
در چنین شرایطی که امکان بروز و ظهور معارف اهل بیت(ع) بسیار سخت بود و هرگونه حرکت در راستای تبیین اسلام راستین به زندان و حذف منجر میشد، شخصیتی همچون حضرت عبدالعظیم(ع) که به تقوا، علم و دقت آراسته بود و به واسطه امانتداری به محضر خصوصی ائمه(ع) شرفیاب میشد، دهها حدیث از ائمه معصومین(ع) به خصوص امام رضا(ع) روایت کرد. تعداد و اهمیت احادیث حضرت عبدالعظیم(ع) آنقدر زیاد است که مرحوم آیتالله خوئی، از علمای بزرگ عصر ما در جلد دهم کتاب «معجم رجال حدیث» و در کتاب «قاموسالرجال» به تفصیل درباره ایشان سخن گفته است.
وجه دیگر شخصیت حضرت عبدالعظیم(ع)، فقاهت ایشان است که از طرف ائمه(ع) اجازه داشتند به سؤالات شرعی مردم پاسخ بگویند، به خصوص اینکه ایشان در اواخر عمر در ری سکونت گزیده بودند و مرجعیتی دینی برای ایرانیان پیدا کرده بودند. مکتب شیعه در فرآیند تکامل خود، از زمان امام کاظم(ع) به بعد وارد دوران جدیدی میشود که ائمه میکوشیدند شرایط را برای غیبت امام و دوران رجوع مردم به فقیهان آماده کنند. امام هادی(ع) در حدیثی میفرمایند: «ای ابا حماد! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقهات برای تو مشکل شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان!»(شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی و شهرری، ص 23)
با این بیان، مشخص میشود که لازم است پژوهشگران دینی با همراهی علمای گرانقدر، بیش از پیش و به صورت منسجم به تحقیق درباره حضرت عبدالعظیم(ع) و بیان آن به جامعه مؤمنان بپردازند. روایتهایی که حضرت عبدالعظیم(ع) در آن دوران از ائمه(ع) نقل کردهاند، موضوعات مختلف و مهمی همچون تفسیر قرآن کریم، عبادت خداوند، گناهان کبیره، اخلاق حسنه و ... را در برمیگیرد. احادیث اخلاقی حضرت عبدالعظیم(ع) نه فقط برای شیعیان که میتواند برای همه مسلمانان، سندی اسلامی تلقی شود و در معرفی اخلاق و آداب اسلامی به جهانیان و نشاندادن چهره واقعی دین اسلام، کارساز باشد.
یکی از مهمترین روایتهای حضرت عبدالعظیم(ع)، نقل ایشان از نامه امام رضا(ع) خطاب به شیعیان است که بازخوانی این حدیث بسیار مهم خالی از لطف نیست: «ای عبدالعظیم!، به دوستانم از طرف من سلام برسان و به آنان بگو: راهی برای شیطان بر خویش قرار ندهند، آنان را به راستگویی در گفتار، ادای امانت، خاموشی، ترک جدال در موارد بیفایده، اقبال به یکدیگر و به دیدار هم رفتن، دعوت کن که باعث نزدیکی به من است. همدیگر را به کوبیدن یکدیگر مشغول نسازند که من به جانم سوگند خورده ام هرکس چنین کند و یکی از دوستانم را خشمگین سازد، از خدا بخواهم که او را به شدیدترین عذاب در دنیا دچار کند و در آخرت از زیانکاران باشد. به آنان بیاموز که خداوند نیکوکارشان را میبخشد و از بدکارشان میگذرد، مگر آنکه به او شرک ورزیده باشد یا یکی از دوستانم را آزار برساند یا بدی او را در دل خود جای دهد، خداوند او را مادام که از این کار روی برنتابد، نخواهد بخشید. پس اگر بازگردد که هیچ؛ وگرنه روح ایمان از جانش خارج میشود و از ولایت ما بیرون میرود، من از چنین فرجامی به خدا پناه میبرم»(بحارالانوار، ج 71، ص 231).
منابع:
1-حکمتنامه حضرت عبدالعظیم(ع)، آیتالله محمدی ریشهری
2-شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی و شهر ری
3-مکتب در فرآیند تکامل، آیتالله مدرسی طباطبایی
به قلم مجتبی اصغری
انتهای پیام