منصوره ابوالحسنی، دانشجوی دکتری رشته مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی، در گفتوگو با ایکنا؛ به توضیح درباره رساله دکتری خود با موضوع استعدادشناسی از منظر قرآن کریم پرداخت. وی در آغاز درباره چرایی انتخاب این موضوع توضیح داد و گفت: زمانی که خواستم در مقطع دکتری تحصیل کنم، انگیزه زیادی نداشتم؛ چون وقتی در مقطع ارشد فارغالتحصیل میشویم همه کار میتوانیم بکنیم. مثلاً اگر بخواهیم وارد بازار کار شویم، پروانه کار داریم. به همین خاطر نمیدانستم براساس چه نیازی در مقطع دکتری تحصیل کنم. حدود ۶ سال از زمان فارغالتحصیلیام گذشته بود که با کانون قرآن و عترت دانشگاه تهران، که در زمینه تدبر در قرآن فعالیت میکرد، آشنا شدم. هدف برنامههای کانون این بود که بتوانیم محتوای علوم مختلف را از قرآن استخراج کنیم. روشهای تدبر در قرآن را آموزش دیدیم. بعد از مدتی این ایده به ذهنم رسید که این بار با هدف وارد کردن پژوهشهای قرآنی در دانشگاه به تحصیل ادامه دهم. وقتی در دانشگاه پذیرفته شدم، از همان ابتدا هدفم این بود که رساله دکتریام را در همین باره تألیف کنیم.
وی افزود: وقتی کار درمان و مشاوره انجام میدهیم، رویکردهای ثابتی داریم که برای همه مراجعان استفاده میشود. با وجود این، در مواردی مشاهده میشود رویکردی که موثر است و جواب داده است، در خصوص همه مراجعان نتیجه نمیدهد. این سؤال برای من مطرح شد که چرا با رویکردی ثابت صرفاً میتوانیم افراد خاصی را برای درمان جذب کنیم و درمان روی آنها جواب میدهد؟ وقتی بررسی کردیم معلوم شد که این مسئله با موضوع «استعداد» پیوند دارد. بر این اساس اگر بتوانیم رویکردهای درمانی خود را براساس توانمندیها و ویژگیهای هر فرد مشخص کنیم، نتیجه بهتری خواهیم گرفت.
ابوالحسنی در ادامه اظهار کرد: به همین دلیل فرضیه ما بدین صورت طراحی شد که آیا میتوانیم الگویی مشاورهای براساس استعداد افراد ایجاد کنیم تا فرایند درمان و مشاوره را متناسب با توانمندیهای هر مراجعهکننده قرار دهیم؟ پیشنیاز این مسئله این بود که پایههای بنیادین مفهوم استعداد را در قرآن کریم استخراج کنیم. سپس روشهای شناسایی و استخراج پرسشنامه را براساس تعریفی که ارائه دادهایم، تنظیم کنیم و در پایان الگوی مشاورهای بر این اساس استخراج کنیم.
وی در ادامه به تبیین دیدگاههای رایج روانشناسی درباره استعداد پرداخت و گفت: قبل از اینکه بخواهیم به قرآن رجوع کنیم باید بررسی میکردیم چه رویکردهایی راجع به استعداد وجود دارد و اصلاً این موضوع جای کار دارد یا خیر. به هر حال باید یک ضرورتی وجود داشته باشد تا به مطالعه استعداد از منظر قرآن بپردازیم. علی رغم اینکه موضوع استعداد موضوع جدیدی نیست و از ابتدای خلقت انسان همواره بشر در این اندیشه بوده است که چه تواناییهایی دارد. این موضوع از زمانی مورد توجه قرار گرفت که پرسشنامهها تهیه شد. از دوره جنگ جهانی، این نظریه مطرح شد که چه کسانی را در میادین جنگ به کار بگیریم تا پیروز شویم؛ به همین خاطر به بررسی میزان هوش و مطالعه شخصیت افراد پرداختند. در آنجا جرقه اصلی تهیه پرسشنامههای هوش و سنجش شخصیت مطرح شد.
وی افزود: از آن زمان پژوهشها در این زمینه آغاز شد و تعاریف مختلفی درباره استعداد مدنظر قرار گرفت. در آغاز، استعداد به منزله توانایی ذاتی تعریف میشد. بعدها نظریات جدیدی مطرح شد که براساس آنها، صرف وراثت عامل استعداد نیست و عوامل محیطی نیز در این زمینه تأثیرگذار است. به همین ترتیب میان تعاریف مختلف تقابل شکل گرفت و تعریف استعداد تغییر کرد. با وجود این برای مدت طولانی استعداد به منزله توانایی ذاتی شناخته میشد. اکنون تعاریف دیگری در زمینه استعداد مطرح است. در این تعاریف به فرهنگ و سیاست جامعه و تأثیر آن در شکلگیری استعداد در افراد توجه میشود. در مجموع تعریف منسجم و متقنی که همه متخصصان این رشته بدان قائل باشند وجود ندارد.
پژوهشگر مشاوره و روانشناسی ادامه داد: در عمل نیز با اینکه مراکز متعدد استعدادشناسی در جهان وجود دارد، همچنان افراد در برابر تواناییها و جایگاهی که باید داشته باشند ابهام دارند. مثلاً از زمان انتخاب رشته دانشگاه تا زمان انتخاب شغل و همچنین ازدواج، شخص با این مسئله مواجه است که من چه تواناییها و ویژگیهایی دارم و به همین خاطر سردرگم است و نیاز دارد با کسی مشورت کند تا او را در این مورد راهنمایی کند. این امر نشان میدهد با وجود نظریات متعددی که در زمینه استعداد مطرح است، هنوز ابهام کلی در این زمینه وجود دارد. با این توصیف هنوز در این زمینه جای کار هست و لازم است بررسی جامعتری انجام شود.
وی در ادامه به عقبه فکری و فلسفی نظریات روانشناسی اشاره کرد و گفت: تمام نظریاتی که در حوزههای مختلف علوم انسانی از جمله روانشناسی وجود دارد برآمده از دستگاه فلسفی است. هر کدام از پاردایمها و نظریاتی که درباره استعداد مطرح است یک مبنای فلسفی دارند؛ یعنی تعریفی از انسان ارائه میکنند. از ابتدا مبانی انسانشناسی و جهانشناسی خود را مشخص کردهاند و براساس آن نظریه خود را سامان دادهاند. باید به این نکته مهم توجه کرد که غالب نظریات غربی از قرن هفدهم به بعد متافیزیک را کنار گذاشتند و از پژوهشهای خارج از تجربه صرفنظر کردند. به همین خاطر میبینیم که نظریهپردازان این حوزه غالباً انسان را به موجودی مادی تقلیل میدهند. حتی در بهترین نظریاتی که رویکرد معنادرمانی دارند باز هم انسان محور است و موجود بالادستی برای انسان فرض نمیشود.
منصوره ابوالحسنی اضافه کرد: وقتی روش پژوهش استقرایی و تجربی در مورد انسان به کار گرفته شود، نتایج خوبی به دست نمیآید؛ چراکه انسان شیء نیست و پیچیدگیهای خاص خود را دارد و اصلاً قابل پیشیبینی نیست. به همین خاطر باید برای شناخت انسان به منبع جامعتری مراجعه کرد. مطمئناً رهنمودهای آن کسی که انسان را آفریده است میتواند در این زمینه بهترین راهگشا باشد و با مراجعه به آن به اجماع کاملی درباره تواناییهای انسان دست یابیم. اکنون هر نظریه از یک زاویه به انسان نگاه کرده است. اگر بتوانیم نگاه جامع به انسان بیندازیم، میتوانیم ابعاد مختلف توانمندیهای او را بشناسیم. انسان بماهو انسان استعدادها و قابلیتهایی دارد که شاید در طول زندگی از یک درصد آن هم استفاده نکند و حتی از آن شناختی نداشته باشد. فردی مثل انیشتین به این مسئله اذعان دارد که من از ذرهای از تواناییهایم استفاده نکردم.
وی تأکید کرد: اگر بتوانیم از قرآن کریم به منزله منبع جامعی که دید کلیتری به انسان ارائه میکند استفاده کنیم، ممکن است تحول عظیمی در زمینه شناسایی استعداد افراد شکل بگیرد. این امر میتواند به ما کمک کند تا در زمینه جهت دادن به تواناییهای افراد و جاگذاری صحیحشان در فعالیتها مختلف مثل تحصیل، شغل و ازدواج عملکرد بهتری داشته باشیم و راهگشایی بیشتری انجام شود تا افراد در جایگاه اصلی خودشان قرار بگیرند و این گونه نباشد که سالها در مسیر اشتباهی قرار بگیرند و بعداً متوجه شوند که این مسیر مسیری نبوده است که آنها باید در آن گام برمیداشتند.
وی به ظرفیت قرآن کریم در این زمینه اشاره کرد و گفت: وقتی میخواهیم در حوزه قرآن کار کنیم، دو روش پیش رو داریم. روش اول زمانی است که مسئله بیرونی نداریم و به بررسی درونمتنی قرآن میپردازیم. روش دوم این است که در زندگی معمولی دچار مسائلی هستیم، آنگاه مسائل را به قرآن ارجاع میدهیم تا بفهمیم نظر قرآن راجع به آن مسئله چیست. بنده در پژوهش خودم از روش دوم استفاده کردم؛ یعنی میخواستم ببینم نظر قرآن راجع به مفهوم استعداد چیست؛ بنابراین اول تعاریف مختلفی را که درباره استعداد وجود دارد بررسی کردیم. یکسری مؤلفههای اصلی را از آن استخراج کردیم؛ مثل ذاتی بودن، اکتسابی بودن، تأثیر محیط و فرهنگ بر استعداد. در گام دوم به قرآن مراجعه کردم تا ببینم واژهای در قرآن وجود دارد که برای تعریف استعداد قابل استفاده باشد.
وی ادامه داد: به همین خاطر تمام واژگان قرآن را با روش استقرای تام بررسی کردم تا ببینم مؤلفههایی را که پیشتر استخراج کرده بودم در کدام واژگان قابل مشاهده است. در نهایت حدود ۱۵ واژه استخراج کردم که مفهوم استعداد را در دل خود داشتند؛ واژگانی نظیر قدر، فعل، وسع، فضل و ... این نتایج به روانشناسان و قرآنپژوهان مختلف عرضه شد و مورد تأیید قرار گرفت. در ادامه هر واژه را معناشناسی کردم و به سه واژه اصلی رسیدم. در نهایت دریافتم اگر این سه واژه را در کنار هم قرار دهیم مفهوم استعداد کاملتر میشود. استعداد مفهومی پیچیده و گسترده است و با یک واژه نمیتوانیم به تبیین آن بپردازیم. قسمت اول کار ما با استخراج تعریف قرآنی استعداد پایان یافت.
دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: در گام بعدی درصددم قوانین و قواعد هر کدام از واژگان و شاخصهایی را که به شناساییشان منجر میشود استخراج کنم؛ مثلاً همه آیاتی را که در آنها واژه فضل به کار رفته است جمعآوری و دستهبندی کنم و به بررسی معنای این کلمه در هر آیه بپردازم. با توجه به این دستهبندیها، قواعد ناظر بر فضل استخراج میشود؛ مثلاً بحث شکوفایی فضل، انواع فضل و ... به دست میآید. وقتی همین فرایند درباره سایر واژگان انجام شد، جمعبندی میان آنها ذیل مفهوم استعداد انجام میشود.
ابوالحسنی درباره ظرفیت کاربردیسازی این پژوهش توضیح داد: ماهیت پژوهش یک ماهیت آزمون و خطایی است؛ خصوصاً پژوهشهایی که با سؤال پیش میروند و اکتشافی هستند. پژوهش ما جزء همین پژوهشهای اکتشافی است. فرضیه ندادهایم و به طور متقن نگفتهایم که میتوانیم این کار را کنیم. برای ما سؤال بود که آیا قرآن میتواند در این زمینه به ما محتوای کاربردی بدهد یا خیر؟ پیشفرض ذهنی ما این است و امکان دارد به نتیجهای که مدنظر داریم دست پیدا نکنیم. البته تا این جای کار به بنبست صددرصد نرسیدیم و در مواردی متوجه شدهایم که مسیرمان اشتباه بوده و باید مسیر دیگری را جایگزین کنیم. هدف من این بود که به راهکاری عملی و کاربردی برای استعداد برسم، ولی وقتی هنوز پایههای نظری آن فراهم نیست، اول باید روشن شود که دیدگاه قرآن راجع به استعداد چیست تا بتوان از آن راهکار علمی استخراج کرد. از این نظر لازم است ابتدا مطالعات بنیادین آن انجام شود.
انتهای پیام
تشکر از شما
برای استعداد یابی بنده در طبع انسانها تحقیق کردم در طب و نتایج خوبی حاصل شده .