به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست تخصصی بررسی زیست روزمره زنان طلبه شنبه، ۲۸ اردیبهشتماه، با حضور جمعی از پژوهشگران علوم اجتماعی و خیل مشتاقان علاقهمند در پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات برگزار شد.
در ابتدای این جلسه هانیه حیدرپور، پژوهشگر علوم اجتماعی، که از پایاننامه کارشناسی ارشد خود با موضوع بررسی مناقشات زناشویی زنان طلبه دفاع کرده است، اظهار کرد: در خانوادهای روحانی در شهر قم بزرگ شدم و در یک دبیرستان معارفی ذیل جامعةالزهرا(س) تحصیل کردم، مسئله من این است که زنان طلبه، طبیعتاً مثل هر زن دیگری، در زندگی زناشویی خود با مناقشاتی مواجه میشوند. پرسش من این است که تقابلها به چه علت به وجود میآید و نحوه مواجهه زنان طلبه با آنها چگونه است.
وی تصریح کرد: تربیت حوزوی همواره به گونهای بوده است که وظیفه گرم نگه داشتن خانواده برعهده زنان بوده و الگوهای هنجاری زیاد و متنوعی به آنان تعلیم داده شده است، برای زنان طلبه در جامعةالزهرا(س)، نقشهای جنسیتیِ مادری و همسری بر تحصیل علوم دینی مقدم است، مثلاً در زمان کلاسهای جامعةالزهرا که از ۸ تا ۱۲ ظهر بود، امکاناتی مثل مهد کودک، مشاورههای متعدد و سرویس برای بازگشت به منزل، هر نیم ساعت یک بار، مهیا بود تا زنان باردار یا مادران کاملاً راحت باشند. مسئله من این است که آنها چگونه دو دسته از انتظارات را مدیریت میکنند، یکی انتظارات زندگی مدرن و دیگری انتظاراتی که تعلیمات حوزوی برای آنها به وجود آورده است.
حیدرپور در ادامه گفت: درباره ضرورت این پژوهش، باید بگویم خانواده، اساسیترین بسته برای رشد دین در جامعه ماست و از آنجا که دین برای من مهم است و موضوعیت دارد، کیفیت حضور دین در خانوادههای ما برایم حائز اهمیت است، از این رو، به تحقیق درباره سبک زندگی طلبهها علاقهمند شدم. برای انجام این پایاننامه با ۲۲ نفر مصاحبه انجام شد که ۱۸ نفر آنان، زنان طلبهای بودند که در زندگی زناشویی خود تجربه مناقشات داشتند و چهار نفر دیگر مشاورانی بودند که با زنان طلبه ارتباط داشتند.
این پژوهشگر علوم اجتماعی اظهار کرد: موضوعات مورد مناقشه در زندگی افرادی که مورد مطالعه قرار دادم، عبارت بود از: اختلافات فرهنگی، الگوهای متفاوت تربیت فرزند، حضور طولانی مدت آقایان طلبه در خانه که زنان طلبه را کلافه میکرد، غیبتهای طولانی بعضی طلبههای جوان به علت سفرهای تبلیغی و تقسیم ناعادلانه مسئولیت در قبال فرزندان. یکی دیگر از نکاتی که منجر به مناقشات زناشویی در زندگی زنان طلبه شده بود اختلاف بر سر تمکین بود، تمکین یک عمل توافقی است اما علیرغم این توافق و به علت عدم درک فلسفه آن مطالبات جنسی نابهنگام و تجربههای همراه با درد و رنجی را برای زنان طلبه به وجود آورده است.
حیدرپور در ادامه گفت: مسئله دیگر، تعدد زوجات بود که یک شکاف بین عمل خانمهای طلبه و عقیده آنها به وجود آورده است، زنان طلبه در مقام نظر میگفتند که این امر، حکم خداست و به نفع زنان جامعه است اما در خصوص زندگی شخصی خودشان تردید داشتند، یکی از آنها میگفت: من با این قضیه مشکلی ندارم اما آیا شرایطش در زندگی ما وجود داشت که شوهر من به آن اقدام کرد؟ اگر بخواهم سادهتر بگویم پرسش همه این خانمها این بود که مگر من چه کم داشتم؟ حتی بعضی از آنها نیز به مقدمات حرام اشاره میکردند و میگفتند نگرانیم که همسرمان با مقدمات حرام تعدد زوجات را انجام دهد.
وی افزود: زنان طلبه در برابر تمام مناقشاتی که در زندگی برای آنها رقم میخورد، معمولاً چند استراتژی انتخاب میکنند که به اختصار به سه مورد آن اشاره میکنم، اول، استراتژی تغییر خود؛ بیشتر آنها چون در سن پایین ازدواج میکنند و یک تلقی برتری نگاههای مردانه و زنانه نیز در فکر آنها وجود دارد، پس از مدتی تصمیم میگیرند خود را کاملاً با شرایط و مطابق انتظارات همسر تغییر دهند و موفق هم میشوند. دوم، استراتژی مقاومت است که البته نسبت نزدیکی با استراتژی مدارا دارد، گاه زن طلبه اینقدر مدارا میکند و خود را تطبیق میدهد که ناگهان همه چیز را از کنترل خود خارج میبیند و به هر قیمتی شده، مقاومت میکند.
این پژوهشگر علوم اجتماعی تصریح کرد: البته یکی از آنها میگفت یک بار خانه را ترک کردم اما وقتی به سر کوچه رسیدم یادم افتاد که از شوهر برای خروج از منزل، اجازه ندارم لذا بازگشتم و از همسرم معذرت خواستم، و سوم، استراتژی مبادله؛ یکی از بهترین استراتژیهایی که زنان طلبه در زندگی خود پیاده میکنند استراتژی مبادله است که در عین اطاعت منافع شخصی خود را پیش میبرند. البته گاهی این منافع شخصی در فرزندآوری و تربیت فرزند خلاصه میشود اما همین که آنها احساس میکنند با فرزندداشتن و تربیت آن، فرد مفیدی در جامعه هستند و منفعت شخصی خود را تأمین می کنند، برایشان مشغلهای شرافتمندانه محسوب میشود.
حیدرپور یادآوری کرد: درباره تربیت فرزند این نکته را یادآوری کنم که زنان طلبه در تربیت بچهها بر اقتدار پدر اصرار دارند و همواره یک نوعی از فرودستی از خود نشان میدهند تا در تربیت فرزند توفیق بیشتری پیدا کنند.
وی در پایان گفت: در مناقشات خانوادههای طلبه، شاهد مسائل خیلی خاص نیستیم، مسائل کاملاً عرفی است اما آن خاصبودگی در مواجهه زنان طلبه با مناقشهها ایجاد میشود، مواجهه زنان طلبه برمبنای زیّ طلبگی، از مواجهه عرفی فاصله می گیرد وعمدتاً مسئله اطاعت از شوهر رفتارهای آنان را هدایت میکند.
انگیزه زنان حوزوی از تحصیل
در ادامه این نشست الهه نوری، پژوهشگر علوم اجتماعی، که پایاننامه کارشناسی ارشد خود را در سال ۱۳۹۵ با موضوع «انگیزه زنان حوزوی از تحصیل» ارائه داده است، اظهار کرد: کودکی و تحصیل من در قم گذشت. از دوران نوجوانی سؤال من این بود: چه چیزی در حوزه برای زنان جذاب است که هر ساله بر تعداد حوزههای زنان در قم و تهران اضافه میشود و چرا بسیاری از دخترهای دبیرستانی همسن و سال من تمایل داشتند در حوزه علمیه تحصیل کنند؟ براساس این پژوهش، انگیزههای افرادی را که مورد مطالعه قرار دادم به دو سطح تقسیمبندی میشود: اول، سنخ تعالیگرایان و دوم، سنخ رشدگرایان.
نوری در ادامه گفت: سنخ اول، افرادی هستند که هدفشان از تحصیل در حوزه، کسب رضایت الهی است و عمل حداکثری به احکام و مذهب تشیع را دنبال میکنند. در نگاه تعالیگرایان قدسیت فراگیری نیز وجود داشت. قدسیت فراگیر وضعیتی از حوزه را توضیح میدهد که زنان حوزوی همه چیز را در هالهای از نور و امر قدسی میبینند؛ مکان، دروس، معلمها و طلبهها را مقدس میپندارند و میگویند مگر میشود در این فضا بود و لذت نبرد؟ مگر میشود در این فضا بود و ثواب کسب نکرد؟
این پژوهشگر علوم اجتماعی تصریح کرد: آنان عمدتاً جامعه بیرون را پر از فساد میبینند و دانشگاهها را آلوده به اختلاط پسر و دختر میپندارند، در حالی که محیط حوزه برای آنها بسیار سالم، ایمن، تفکیک جنسیتی و تداعیکننده امر قدسی است. دختران جوان طلبه از طرف خانواده خود نیز دائماً تایید میگیرند و حتی گاهی به شدت ترغیب میشوند، دو نفر در میان دوستانم رتبههای دورقمی کنکور بودند اما به علت مخالفت خانواده به دانشگاه نرفتند و تحصیل حوزوی را به علت سالم بودن فضای آن برگزیدند.
وی ادامه داد: سنخ دوم زنان طلبه رشدگرا هستند که از سنخ اول پیچیدهتر به نظر میرسند. این افراد گرچه اهداف متعالی نیز دارند، کسب انواع سرمایههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز به شدت برایشان مهم است. جاهطلبیِ مثبتی که در بعضی دانشجوها نیز وجود دارد در این سنخ حوزوی دیده میشود. افرادی از این سنخ میگفتند آمدهایم تا مدرک بگیریم و بعداً بتوانیم در راستای اهداف خود مؤسسههای قرآنی و فرهنگی تأسیس کنیم.
اجتهاد در حاشیه، ادامه دادن در اولویت
عضو گروه جامعهشناسی تشیع گفت: بسیاری از زنان طلبه در حوزه میگویند آرزوی ما این است که هیچ وقت از حوزه جدا نشویم. برخی از زنان طلبه در حوزه نیز کسب مشروعیت علمی را هدف بعدی خود میدانند. البته به این دلیل که به کمک آن مشروعیت به مبارزه با فساد در جامعه برخیزند. از نظر اهتمام به شغل نیز بسیاری از زنان طلبه به مشاغل پارهوقت آن هم در حد «اقل» اعتقاد دارند، اساساً آنان از نظر اسلامی کارکردن زن را وظیفه خود نمیدانند.
نوری در پایان گفت: یکی از مهمترین نتیجهگیریهای خود از این پژوهش را در عنوان «حوزه بیاجتهاد» خلاصه میکنم، یعنی اگر همین حوزههای بانوان را از دید کنشگران بیرونی مورد پرسش قرار دهیم، گمان میکنند که آنجا جایی برای تحصیل زنان به قصد ورود به دنیای اجتهاد، تغییر احکام و ... است اما از نظر من دغدغه افرادی که مورد مطالعه قرار دادم فقط ادامه تحصیل به جهت ادامه آن فضای مفرح و لذتبخش بود، برای افرادی که با آنها مصاحبه داشتم ورود به سطح چهار حوزوی اصلاً دغدغه نبود و اگر هم بود صرفاً برای ادامه دادن بود.
در ادامه این برنامه که به همت گروه روانشناسی اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران و با حضور شخصیتهایی همچون احمد شکرچی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی و محسن حساممظاهری، پژوهشگر علوم اجتماعی، برگزار شد، مهدی سلیمانیه، دکترای جامعهشناسی به توضیح مقالهای از خود با عنوان «بررسی جامعهشناختی مصادیق اراده به تغییر موقعیت زنان طلبه در ساحت رسمی حوزه» پرداخت و جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، سخنانی کوتاه درباره برداشت خود از نسبت زنان و امر قدسی ایراد کرد.
انتهای پیام