به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «گستره پژوهشی اخلاق تفسیر قرآن کریم» دوم خردادماه در مصلی امام خمینی (ره)، محل برگزاری بیستوهفتمین نمایشگاه بینالمللی قرآن برگزار شد.
سیدهدایت جلیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، در این نشست بیان کرد: در بخش ابتدایی بحث اشارهای به تفکیک میان اخلاق تفسیر و تفسیر اخلاقی میکنم. معمولاً وقتی که بحث اخلاق تفسیر پیش آید، ذهن به سمت تفسیر اخلاقی میرود و تلقیای که از تفسیر اخلاقی داریم نیز جای بحث دارد. معمولاً کسانی که تفسیر اخلاقی را مطرح میکنند، ذهنشان متوجه به مضامین اخلاقی است که در قرآن وجود دارد و همان توجهی که فضل الرحمان در کتاب مضامین اصلی قرآن دارد و تاکید میکند که این کتاب در اصل یک کتاب اخلاقی است، خود نوعی از همان رویکرد اخلاقی محسوب میشود.
معنای تفسیر اخلاقی
وی تصریح کرد: لذا وقتی میگوییم تفسیر اخلاقی یعنی رویکردی که به این متن داریم اینگونه است که میکوشیم از منظر اخلاق، مضامین اخلاقی قرآن را طرح کنیم. در کنار این مسئله میتوانیم تلقی دیگری نیز از تفسیر اخلاقی داشته باشیم که با اخلاق تفسیر، ممکن است در چالش باشد، آن اینکه تفسیر اخلاقی به معنای وفاداری به ارزشهای اخلاقی باشد؛ یعنی یک مفسر وقتی متن قرآن را تفسیر میکند، در مسیر تفسیری خود و در هدفگذاری تفسیر، طوری عمل کند که عمل او در نهایت به سازگاری متن قرآن با ارزشها و اصول اخلاقی بینجامد و نتیجهای خلاف این را ندهد.
جلیلی گفت: همچنان که مفسران دیگری میکوشند که متن قرآنی را با علم جدید سازگار نشان دهند یا میکوشند متن قرآن را با فلسفه سازگار نشان دهند. یعنی همچنان که مفسر میکوشد تفسیری ارائه کند که عقلانی باشد. در عین حال میشود تفسیر اخلاقی را اینگونه معنا کنیم که مفسر میکوشد تفسیر اخلاقی از متن اراده کند و آن خروجی تفسیر با ارزشهای اخلاقی مغایر نباشد. این مورد میتواند وظیفه اخلاقی تلقی شود یا مثلاً نوعی تعهد به اخلاق در این تفسیر باشد.
تعارض وفاداری به متن و یا قصد مولف
وی در ادامه افزود: این مسئله ممکن است با اخلاق تفسیر نوعی چالش داشته باشد که برمیگردد به بحث التزام و تعهدی که به اخلاق مطرح است. یک وقت است که در بستر تفسیر به تعهدی نسبت به اخلاق قائل هستیم، به این معنا که گفته شد که تفسیری باشد که با اخلاق سازگار است و یک وقت است که التزام و تعهد اخلاقی به این معنا است که موظفیم، تفسیری وفادار به متن ارائه کنیم، فارق از اینکه با ارزشهای اخلاقی در تعارض و یا وفاق باشد.
جلیلی بیان کرد: به این معنا، نوعی تعارض را بین وفاداری به متن و یا قصد مولف ایجاد میکند. پس تعارضی میان وفاداری به مدلول متن و قصد مولف با وفاداری به اخلاقی کردن جهانزیست مخاطب وجود دارد. خالد ابوالفضل، در کتاب خود اشاره میکند که وظیفه اخلاقی یک مفسر این است که از متن، تفسیری ارائه کند که سر از خشونت در نیاورد. این در واقع توجه دادن به هدف تفسیر است که مبادا خروجی، چیزی باشد که با اصول اخلاقی منافات داشته باشد و فرق دارد با اینکه با خودم عهد کنم که میخواهم وفادار به متن باشم. بنابراین، این بحث تفسیر اخلاقی، در این ضلع کار، ظاهرش با اخلاق تفسیری نوعی تعارض دارد؛ لذا در سویه مقابل، این اخلاق تفسیر را داریم. اما سؤال اینجا است که اخلاق تفسیر را به چه معنا میگیریم و مراد از آن چیست؟ مراد الزام یا توصیف ارزشهای اخلاقی در محیط تفسیر است.
اخلاق تفسیر فراتر از منطق
وی در ادامه تصریح کرد: نکته این است که وقتی اخلاق تفسیری را مطرح میکنیم، ناخودآگاه منطق تفسیری نیز مطرح است. یعنی یک مفسر موظف است که در عرصه تفسیر، ضابطهمند عمل کند. یعنی اصول و قواعدی حاکم بر ساحت تفسیر است و مفسر باید آن اصول را رعایت کند. عنوان کلی که میگویم نیز منطق تفسیر است. بحث این است که اگر یک فردی منطق تفسیر را رعایت کند، جایی برای موضوعیت بخشیدن به اخلاق تفسیر هم هست یا نیست؟ مدعای اخلاق تفسیر این است که یک مفسر، علاوه بر اینکه موظف است که بر اساس منطق تفسیر، متن را تفسیر کند، در کنار آن موظف است به اصول و ضوابط و قواعد و بایدها و نبایدهایی که از اخلاق ناشی میشود توجه کند. یعنی ساحت تفسیر، ساحتی است که در آنجا اخلاق حاکم است و صرف رعایت منطق تفسیر کافی نیست و خلأ باید از رهگذر اخلاق تفسیر تامین شود؛ لذا اینجا این مسئله قابل طرح است که هر چه بیشتر درک کنیم که منطق تفسیر و اصول و قواعد تفسیری چگونه در ساحت تفسیر کارایی دارند، بیشتر میفهمیم که اخلاق تفسیر ضروریتر است.
وی در ادامه افزود: به نظر میآید که اصول و قواعد تفسیری یا روشهای تفسیری، ابزارهایی هستند که در اختیار مفسر قرار دارند و آنها حاکم بر مفسر نیستند، بلکه در اختیار مفسر هستند و این مفسر است که با این ابزار چگونه عمل میکند. به نظر بنده، این ابزارها نیست که تفسیر و جهت آن را روشن میکنند، بلکه مفسر به تفسیری رسیده است و بر اساس آن، این ابزارها را به مثابه ابزارهای مشروعیتبخش و موجه برای آن تفسیر به کار میگیرد و اینجاست که پای اخلاق تفسیر به میان میآید که بسیار تعیین کننده است.
اخلاق تفسیر نحوه استفاده از ابزار منطق
جلیلی تصریح کرد: در این مرحله حضور اخلاق تفسیر حیاتی است. اگر تصور کنیم که دادههایی را در اختیار ماشینی قرار میدهیم، مانند ماشین حساب که چهار عدد به آن داده میشود و نتیجه را میدهد اخلاقی را نمیتوان متصور شد، اما وقتی این را به مثابه ابزاری در اختیار مفسر در نظر بگیریم مسئله متفاوت است؛ لذا از این زاویه وقتی به نقش منطق تفسیر نگاه میکنیم، به مثابه ابزار نگاه میکنیم. اخلاق تفسیر معین میکند که به چه نحوی از اینها استفاده کنیم که بسیار مؤثر است.
وی در ادامه افزود: به نظر میآید که در خود قرآن، آیات زیادی داریم که در مورد نوع مواجهه با یک متن یا یک دعوت را مورد بررسی قرار میدهد. نوع تعاملها و مواجهاتی که در قرآن مورد بحث قرار گرفته است، بخش بسیار قابل توجهاش را میتوان ذیل اخلاق تفسیر دستهبندی کرد. این مواجهه با متن و مواجهه با یک دعوت را به دو دسته تقسیم میکنم؛ مواجهه معرفتی و مواجهه ذهنی و غیرمعرفتی یا وجودی. به نظر میآید که مفاهیمی در قرآن است که این مواجهه ذهنی با قرآن را تا حدودی بیان کرده است. همچنین مفاهیمی نیز هستند که اشاره به نوع مواجهه غیرمعرفتی دارند که چیزی فراتر از مواجهههای ذهنی است که به آنها مواجههای روحی، روانی و یا وجودی میگویم که آن نوع مواجههها، مواجهه منکرانه، جاحدانه، مسلمانانه یا مسلمانه، مومنانه و مواجهه منافقانه است که همه اینها را با قرآن و دعوت پیامبر (ص) در قرآن، بازتاب پیدا کرده است و مفاهیمی که متعلق به این مواجه هاست مانند خضوع را داریم.
این عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در ادامه افزود: انبوهی از آیات را ذیل همین مفاهیم میتوانیم گرد آوریم. به نظر من، از دل این موارد، نکات زیادی داریم که به اخلاق تفسیر مربوط بوده که اینها قابل استخراج و نظریهپردازی هستند. من نمیتوانم ادعا کنم که در متون مقدس ما اعم از قرآن و سنت نظریهپردازی مشخصی در مورد منطق تفسیر وجود دارد، در عین حال نیز نمیتوانم بگویم که متون مقدس ما در مورد اخلاق تفسیر نظریه روشنی دارند. ولی در همین متون ما، عناصر بسیار زیادی داریم که اینها دستمایه نظریهپردازیهای مختلفی بشوند. در واقع مفاهیم و عناصری که در قرآن و سنت داریم نیز بسیار جای کار دارد و بخش قابل توجهی از آنها، ذیل منطق تفسیر و بخشی نیز ذیل اخلاق نفسیر میتوانند باشند، لذا این ظرفیتها را داریم، اما از این ظرفیتها استفاده لازم را نکردهایم.
اخلاق تفسیر قلمرو نوپدید میان رشتهای
جلیلی بیان کرد: اخلاق تفسیر قلمرو نوپدیدی است؛ هم قلمزدنها و هم پژوهش در اخلاق تفسیر نو است و هم اینکه مطالعه درجه اول و دوم در حوزه اخلاق تفسیر، در آغاز راه است. اخلاق تفسیر، میان رشتهای است، لذا جا دارد که وقتی در این مورد بحث میشود، ببینیم که در کجای مطالعات اخلاقی است و اینکه در جغرافیای مطالعات قرآنی، جایش کجا است و علت اینکه لازم است این کار انجام شود، این است که بفهمیم، با کدام نوع پژوهش مواجه هستیم و چه التزامات روششناختی را باید رعایت کنیم، لذا این مسئله به هیچ وجه از سنخ شوخی یا سرگرمی نیست. اخلاق تفسیر به هر دو حوزه مربوط است. اما وقتی بحث از مطالعات قرآنی است، این بخش نیز گستره زیادی دارد.
وی در ادامه افزود: اخلاق تفسیر را با توجه به اینکه در خود اخلاق تقسیمبندی میکنند، تفکیک اخلاق توصیفی و هنجاری را مطرح میکنند. آن طرف هم در مطالعات قرآنی، چهار قلمرو را میتوانیم مطرح کنیم؛ یکی اینکه ناظر به شکلگیری متون قرآن است، قلمرو دوم، مطالعات ناظر بر تفسیر است، قلمرو سوم مطالعات ناظر به حق و باطل قرآن و سنجش حق و باطل گزارهها و قلمرو چهارم نیز اشاره به ساحتی دارد که در مورد اثرگذاری قرآن است. از میان این چهار حیطه، مورد دوم به به اخلاق تفسیر مربوط است؛ لذا این مطالعات، ناظر به فهم، سه قسم دارد؛ یکسری مطالعات پیشاتفسیر هستند و مفسر را تا آستانه تفسیر راهنمایی میکنند و او را مجهز به ورود به عرصه تفسیر میکنند. قلمرو بعدی، ورود او در خود تفسیر است و در کنار این مطالعات، پساتفسیر را داریم. یعنی روی تفاسیر، مطالعه میکنیم که پسینی هستند، اما اخلاق تفسیر به هر سه قلمرو تعلق دارد و این ناظر به پیشاتفسیر، خود تفسیر و پساتفسیر است.
جلیلی گفت: آنجا که اخلاق را به هنجاری و توصیفی تقسیم کردیم در اخلاق پیشاتفسیری، نوع مطالعه ما هنجاری است، در خود تفسیر که اخلاق مطرح است نیز هنجار را داریم، اما در پساتفسیر نوع مطالعه، اخلاق توصیفی است. در پیشاتفسیر، خود تفسیر و پساتفسیر با اخلاق سر و کار داریم، اما نوع مطالعه و رویکرد ما در حوزه اخلاق متفاوت است. وقتی میگوییم اخلاق تفسیر، میگوییم اخلاق کدام تفسیر؟ لذا میتوانیم اخلاق تفسیرها را برشماریم. در فارسی، تفسیر چهار معنا است. ما به دانش تفسیر، و کنش، فرایند و فرآورده آن، تفسیر میگوییم. یعنی یک عنوان، برای چهار چیز مطرح است؛ لذا ممکن است که به تناسب این چهار معنا، چهار اخلاق تفسیر را داشته باشیم.
انتهای پیام