حضرت فاطمه؛ شهیده‌ای مظلوم و فداکار
کد خبر: 4021604
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۵

حضرت فاطمه؛ شهیده‌ای مظلوم و فداکار

یکی از مسائل مهم و حزن‌انگیز زندگی حضرت فاطمه(س) که در عین حال مشمول نکات آموزنده و سازنده می‌شود، مسئله مظلومیت ایشان است، چرا که از حضرت می‌توان به‌عنوان شهیده‌ای مظلوم و فداکار نام برد.

حضرت فاطمه(س) شهادتاز نظر بسیاری، حضرت فاطمه(س) از امام علی(ع) هم مظلوم‌تر است، زیرا او مرد بیرون بود و با صحابه راستینی چون ابوذر، سلمان، عمار، مقداد و کمیل هم سخن و آشنا. آنها در بسیاری از موارد به پاخاسته و از حق دفاع می‌کردند، اما درباره حضرت فاطمه(س) مسئله چنین نبود. او در جامعه کمتر ظاهر می‌شد. عزادار و باردار بود.  کتک خوردن و به خاک افتادن او، آن هم در خانه خود موضوع دردناکی است. به‌ویژه که او نسبت به غیرت حضرت علی(ع) آگاه است و می‌داند که ایشان  از تماشای آن صحنه تا چه اندازه زجر می‌کشد. حضرت فاطمه(س) در عمر کوتاهش با مصائب بسیار مواجه شده است، مصائبی بودند که اگر بر کوه وارد می‌آمدند، آنها را از هم می‌پاشاندند.

رحلت رسول خدا(ص)

رسول خدا پیامبر عزیزتر از جانش بود و وقتی که از دنیا رفت همه زندگی در برابر چشمانش تیره و تار شده بود. او اوقات خود را به گریه و اشک می‌گذراند و به‌زحمت می‌توانست آرام بگیرد. رسول خدا از قبل او را تسلیت داد و از چهره‌های مهم تسلیت او این بود که به او خبر داده بود نخستین کسی است که به او ملحق می‌شود و فاطمه از شنیدن آن خوشحال شد و خندید.

رسول خدا به او فرموده بود: «فاطمه جان! گریه مکن، در مرگ من صورت خود را مخراش، گیسوان پریشان نکن، واویلا مگو، مجلس گریه و نوحه‌سرایی برپا مکن» و بعد فرمود: «خدایا اهل بیتم را به تو می‌سپارم.»

 دستبرد به حرمت‌ها

حضرت فاطمه(س) مظلومه است، از آن بابت که به حرمت او دستبرد زدند و شأن او را که آن همه مورد سفارش و توصیه پیامبر(ص) بود نادیده گرفتند و کار به جایی رسید که مسعودی می‌نویسد: «در را بر فاطمه انداختند، او را در بین در و دیوار فشردند، محسن او را سقط کردند، شوهر او را به زور وادار به بیعت کردند.»

در اندیشه حضرت فاطمه(س)، دستبرد به حرمت حضرت علی(ع) و ولایتش رنج‌آورتر از دستبرد به حرمت خود بود. او نمی‌توانست این مسئله را برای حضرت علی(ع)  بپذیرد که شوهرش را به زور وادار به بیعت کنند و یا به گفته مسعودی او را تهدید به مرگ نمایند. مسعودی می‌گوید: «دست علی(ع) را گرفتند و به زور خواستند با دست ابوبکر به نشانه بیعت اصطکاک دهند و حضرت علی(ع) مشت خود را فشرد و حضرت فاطمه(س) نگران و متأثر از این امر که این هواپرستان چرا چنین می‌کنند؟ و چرا توصیه‌های رسول خدا (ص)  را نادیده می‌گیرند؟

آتش زدن در خانه حضرت فاطمه(س)

این هم مسئله دردناکی برای حضرت فاطمه(س) بود که به در خانه‌اش آتش افروختند و این امر توسط عمر انجام شد. سخن این است که برای بردن حضرت علی(ع) به مسجد به او پیام فرستادند، حضرت علی(ع) اطاعت نکرد، بار دیگر هم او را خواستند نرفت و برای بار سوم عمر به همراهی جمعی آمد، با هیاهویی که دم به دم نزدیکتر می‌شد که این خانه را با اهلش آتش می‌زنم، پرسیدند که حتی اگر فاطمه(س) در آن باشد؟ گفت «آری». حضرت فاطمه(س) در این‌باره می‌فرمایند: «بابی بر در آستانه در قرار داشتم و آنها را قسم دادم به خدا و به پدرم که دست از ما بردارید و به دادمان برسید. عمر تازیانه را از دست قنفذ غلام ابوبکر گرفت، آن را بر بازویم زد، چنان که کبود شد. لگد محکمی بر در زد و آن را بر رویم انداخت، در حالی‌که باردار بودم و به خاک افتادم. آتش زبانه می‌کشید و چهره‌ام را داغ می‌کرد، مرا چنان سیلی زد که گوشواره از گوشم فرو افتاد، درد زایمان مرا گرفت و محسنم را سقط کردم.»

 غصب فدک

هنوز چند صباحی از مسئله سقیفه نگذشته بود که حادثه دیگری رخ داد و آن اخراج کارگزاران حضرت فاطمه(س) از مزرعه فدک و تصرف آن توسط ابوبکر بود که گفتیم طرح و نقشه آن را عمر ریخته بود. در این مشی سیاسی هدف ورشکست کردن حضرت علی(ع) و پراکنده ساختن یاران او بود، به‌ویژه مستمندانی که به علت طرفداری از حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) از بیت‌المال محروم شده بودند.

این کار بر حضرت فاطمه(س) بسیار گران آمد، خصوصاً از آن بابت که صاحب حق بود و بر اساس زور و عوام‌فریبی آن را از دستش ربودند و فریاد او به جایی نرسید. او باور نمی‌کرد که دشمن تا بدین حد بی‌شرم و حیا باشد. البته فدک سال‌ها در دست ابوبکر و بعد عمر بود، اما پاره‌ای از اسناد نشان می‌دهند، عمر پس از چندی آن را به حضرت علی(ع) پس داد و مدت‌ها در دست فرزندان حضرت فاطمه(س) بود و پس از او مجدداً دست به دست می‌شد، اما واقعیت این است که روح حضرت فاطمه(س) از این امر شدیداً متالم بود و این عدم رعایت حق را یک مصیبت تلقی می‌کرد.

 اهانت‌ها

حضرت فاطمه(س) در مورد شخصیت خود از رسول خدا سندها داشت. جمله معروف «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» بر سر زبان‌ها بود و یا عبارت پیامبر(ص) که هر که فاطمه را اذیت کند، مرا اذیت کرده را همگان شنیده بودند. بدین‌سان بسیار شگفت‌آور بود که با وجود آن همه سخنان احترام‌آمیز رسول خدا  نسبت به او به فاطمه  اهانت کنند و یا او را تحقیر نمایند.

پیش‌بینی پیامبر(ص)

رسول خدا مظلومیت حضرت فاطمه(س) را پیش‌بینی کرده و رهنمودهای خود را از پیش به او داده بود. براساس آنچه که صاحب کشف‌الغمه می‌نویسد: «پیامبر روزی به فاطمه فرمود: دخترم، تو پس از من مورد ستم قرار خواهی گرفت و مورد استضعاف واقع خواهی شد. آن‌کس که تو را اذیت کند مرا آزار داده و آن‌کس که تو را به خشم اورد مرا به‌خشم آورده، کسی که به تو جفا کند به من جفا کرده، هر کس از تو ببرد از من بریده، آن‌کس که به تو ستم کند به من ستم روا داشته، آن‌کس که تو را شادان کند مرا مسرور کرده، آن‌کس که به تو پیوند مهر داشته باشد به من پیوند دارد، زیرا تو از منی و پاره تن منی، و جان من و روح منی، از ستمکاران امتم بر تو به خدا شکوه می‌کنم.»

براساس سند دیگری، رسول خدا در حین مرگ گریست و در پاسخ علت گریه‌اش فرمود: «بدان خاطر است که از اشرار امتم به آنها ستم می‌رسد. گویی می‌بینم که دخترم فاطمه، پس از من اسیر ظلم و ستم می‌شود و فریاد پناه‌خواهی می‌زند و کسی از امتم او را کمک نکند.» در سخن دیگری خطاب به حضرت فاطمه(س) فرمود: «قسم به آن‌کس که مرا به‌حق مبعوث کرده، عرش خدا از گریه‌اش می‌گرید و هم آنچه از فرشتگان آسمان‌ها و زمین و ما بین آن دواند از گریه‌اش بگریه می‌آیند.» حضرت علی (ع)، در حین دفن حضرت فاطمه(س) طی جمله‌هایی کوتاه در حالی‌که می‌گریست چنین فرمود: «خداوندا از دختر پیامبر تو راضیم، خصم، او را به تنهایی و وحشت انداخت تو او را انس بده، مردم از او بریدند تو او را پیوند ده، به او ستم کردند تو ای احکم الحاکمین درباره او داوری کن.» هم در حین دفن خطاب به رسول خدا چنین گفت: «ای رسول خدا، فاطمه به تو خبر خواهد داد که امت چگونه برای از بین بردن او همدست شدند. ای رسول خدا (ص)، دختر تو را از بیم دشمن نیمه شب به خاک سپردم، حق او را بردند، میراث او را گرفتند. از دشمنی خَصم به خدا شکایت می‌برم و به تو در مرگ و عزای دخترت سر سلامت باد می‌گوید.»

مظلومیت حضرت فاطمه(س) از زبان فضه و دیگران

فضه در خانه حضرت فاطمه(س) بود و به اسرار او واقف. در خانه کعب سرگرم مناجات بود و زمزمه‌ها داشت، فردی که به مناجاتش توجه داشت، علاقه‌مند به او شد و گفت معلوم است از دوستداران خاندان پیامبری. فضه از شنیدن این سخن گریست و عقده‌اش باز شد و گفت که ای بنده خدا اندوه و غصه‌ای که در دل داشتم به‌جوش آوردی، سؤال خود را بپرس.»

آن شخص از مظلومیت حضرت فاطمه پرسید و صدای گریه فضه را بلند کرد. آن‌گاه فضه گفت تو مایلی از مظلومیت فاطمه برای تو حرف بزنم و من مضایقه نخواهم کرد و شروع کرد به بیان حالات و صدمات و ستم‌دیدگی‌های حضرت فاطمه که شرح آن را شنیده‌ایم.

آری، حضرت فاطمه(س) تنها زنی است که واجد چنان شرایط و مقاماتی است و در عین حال حق او غصب و خود او مظلوم واقع شده است. هم حق مادی او را غصب کرده‌اند و هم حق معنوی او را...

منابع: بحارالانوار، نهج البلاغه و اثبات الوصیه و ensani.ir

انتهای پیام
captcha