به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «خوانشی انتقادی از تاریخ علوم اجتماعی در ایران» امروز شنبه 20 اسفندماه از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.
علیرضا مرادی، عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در این نشست سخنرانی کرد و گفت: علم در کشور ما گوهری در دست عدهای معین است و آنها میتوانند کتاب منتشر کرده و کرسی برگزار کنند. در فلسفه سیاسی نیز از دیرباز به فیلسوف_پادشاه اشاره شده یعنی کسی باید به قدرت برسد که دانا باشد. این نسبت که ما دانشمند هستیم و باید به قدرت مشاوره بدهیم در ایران امروز وجود دارد و در این صورت ما دارای غیر خودیها خواهیم بود.
وی ادامه داد: مسئله دیگر اینکه بحث کتاب بنده، جایگاه ایده مارکسیسم در قرن بیستم ایران یا اندیشه روشنفکری نیست بلکه نسبت مارکسیسم و علوم اجتماعی دانشگاهی است لذا باید دانست در کنار اندیشه اسلامگرایی و ملیگرایی، مارکسیسم یکی از اندیشههای مهم در تاریخ صد سال گذشته ایران بوده است و به نظرم اگر انصاف داشته باشیم چپ، در علوم انسانی دانشگاهی در حاشیه بوده است و معدود افرادی در این حوزه فعالیت داشتهاند بنابراین مقولهای همانند سوسیالیسم ایرانی اساساً پایش به دانشگاه نرسیده است.
مرادی بیان کرد: اساساً انقلاب فرهنگی، نه برای زدنِ راست دانشگاهی بلکه برای زدن چپها بود. درباره فروکاست چپ به مارکسیسم باید گفت که این تقلیلگرایی در کار من اتفاق افتاده است. اساسا کار من نوعی مقدمه برای این بحث است و قبلا افرادی همانند شریعتی و رسولزاده هم در این حوزه کار کردهاند چون چپ مارکسیستی در علوم اجتماعی نادیده گرفته شده است. بحث دیگری که باید بگویم این است که در کتابم اشاره کردهام که دورکیم چقدر دغدغه دارد که جلوی بازار را بگیرد. بنده گفتهام در دورکیم این استعداد وجود دارد که در ایران مورد بازخوانی قرار بگیرد چون در ایران، دورکیمیها، علوم اجتماعی دانشگاهی را گرفتند و مارکسیها را در عرصه علوم اجتماعی کنار گذاشتند لذا معتقدم برخی تلاش میکنند دورکیم را نجات دهند.
وی یادآور شد: بنده در این کتاب گفتهام چه چشم اندازی از علوم اجتماعی چپگرایانه توسط دانشگاهیان مغفول مانده است اما درباره اینکه چپهای دانشگاهی چه نسبتی با تاریخ و فرهنگ ایران دارند باید بگویم برخی از بنیانگذاران چپ، مسائلی همانند مام وطن و ایران باستان و پیشامدرن را نقد کرده و میگویند آن دوران، دوران بردگی و استثمار بوده است اما فردی همانند تقی آرانی در بخشی از زندگی خودش شوینیست بوده و علاقه زیادی به سعدی و زبان فارسی داشته است.
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تأکید کرد: بنابراین در میان بنیانگذاران، دو دیدگاه داریم که بعدا دستخوش تحولاتی میشود و مثلاً احسان طبری، مولانا را هگل مشرق زمین و معرفی میکند و میگوید باید از چنین اشخاصی دفاع کنیم. یا بسیاری از چپهای ایران، مزدکیسم را به عنوان جنبش برابریخواهانه ایرانیان بازیابی میکنند. اما بخشی از چپهای ایران که سلطانزاده آنها را نمایندگی میکند مدافع شرایط مدرن ایران هستند و تمایلات ملیگرایانه ندارند بنابراین چپ ایران، هم در پیوست و هم گسست با ملیگرایی بوده است.
مرادی یادآور شد: امروزه و مخصوصا در دو دهه گذشته اینقدر مسئله آزادی و دموکراسی در ایران مهم شده و همه و روشنفکران و حتی چپها دنبال بازخوانی این مسائل هستند و کسی همانند سعید رهنما به عنوان یک نظریهپرداز چپ میگوید مهمترین مسئله در ایران، آزادی و دموکراسی است. البته بیشترین نقد را بنده به اندیشه چپ داشتهام و به صورت مفصل گفتهام که حتی اصالت اندیشهای نداشتهاند اما باورم این است که علوم اجتماعی چپگرا در حاشیه، بسیار جدی است و مهمترین حرفهای آنها از جمله جمشید بهنام در بیرون از دانشگاه بوده است. نکته دیگر اینکه به همه نقدها واقفم و قبول دارم که مثلاً مفاهیمی که بیان شده باید دقیقتر باشد اما باید بدانیم که در ایران، قدرتی به نام چپ داشتهایم که مخصوصا در عرصه علوم اجتماعی توان توضیح پدیدهها را داشته و دارد.
مرتضی بحرانی، عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در این نشست گفت: معتقدم اگر قرار است کتاب به صورت صریح مورد نقد قرار گیرد قبل از بررسی تأملات آگاهانه دکتر مرادی، باید به روایت وی از ناخودآگاه بپردازیم. بنده معتقدم کتاب سرشار از اغتشاشات مفهومی است و مفاهیمی در آن آمده که توضیحات لازم در مورد آنها داده نشده است. بنابراین کتاب یک روایت خواب است یعنی باید دست یک روانکاو داده شود تا آنها را تعبیر یا دست یک دین شناس داده شود تا مشخص شود گزارههای وی درباره دینداری به چه شکلی بیان شده است.
وی ادامه داد: معتقدم دکتر مرادی دنبال مفهوم عدالت است که سراسر الهیاتی است. همچنین در کتاب خود، دانشگاه را در همدستی با قدرت نشان داده شده است در حالیکه ما خودمان در درون همین دانشگاهی هستیم که آن را نقد میکنیم.
همچنین آرمان ذاکری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در این نشست گفت: این پروژه ظاهرا ادامهدار است و قرار است دکتر مرادی باز هم به آن بپردازند اما تأکیدم بر این است که به جای دو قطبی ساختن باید از متن و حاشیه در درون و بیرون دانشگاه سخن گفت چون این اقدام باعث میشود امکانهای ما بیشتر شود مخصوصا امکانها در حاشیه ایجاد میشوند چون هم متن درون و برون دانشگاه، هر دو دیدگاهی سترون از علوم اجتماعی ارائه دادهاند.
وی ادامه داد: تأکیدی که در رابطه با علوم اجتماعی بیرون از دانشگاه دارم این است که باید دانست جریانی در چپ ایران از جمله رسولزاده، درباره موضوعاتی همانند ملیگرایی و ملیت به اندیشهورزی پرداختهاند چون اینها مفهوم ملت و ملیت را در برابر استعمار قرار دادهاند کما اینکه بعداً شریعتی نیز چنین اقدامی انجام داده است. این دیدگاه با شوروی هم مرزبندی داشت و دنبال تفکر دموکراسیخواهی بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تأکید کرد: ملیت در جاهایی در میان رسولزاده وجه شوینیستی پیدا میکند اما در میان افرادی همانند مصدق، خداپرستان سوسیالیست یا شریعتی، وجه باستانگرایانه پیدا نمیکند اما هویتی در راستای دفاع در برابر استعمار در آن وجود دارد و به همین دلیل سیاست موازنه منفی از سوی مصدق شکل میگیرد. بنابراین در بازخوانی چپ، این مسائل مهم هستند و امروز هم برای ما مهم هستند و باید مورد توجه باشند چون حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
انتهای پیام