به گزارش ایکنا، رهبر انقلاب در بخشی از بیانات در دیدار اعضای ستاد کنگره بزرگداشت شهدای استان آذربایجان شرقی با استناد به بخشی از آیه 19 سوره «حشر» فرمودند: «یکی از وظایف ما این است که متوجّه به «خود»، به «خودی خود»، باشیم. ملّت ایران هویّت خود را بایستی فراموش نکند؛ اگر هویّت خود را فراموش کرد، ضربه خواهد خورد، سیلی خواهد خورد، عقب خواهد ماند. خدای متعال برای کسانی که یاد او را فراموش کردند میفرماید: نَسُوا اللَهَ فَاَنساهُم اَنفُسَهُم؛ آنها خدا را فراموش کردند، خدا هم آنها را از خودشان غافل کرد و مبتلا به فراموشی از خودشان کرد. این نشاندهنده آن است که توجّه به خود، هویّت خود، خصوصیّات خود، برای شخص، برای هر ملّت، برای هر مجموعه یک امر لازمی است.»
متن آیه: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»
ترجمه آیه: «و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد؛ آنان همان نافرمانانند.»
در این آیه خداوند از بندگانش میخواهد جزو دسته فراموشکردگان خداوند نباشند تا خدا آنها را دچار خودفراموشی نکند. مصداق روشن این دسته افراد، منافقان و ریاکاران هستند. این هشدار به معنای آن نیست که خداوند فراموشکار است بلکه بدین معناست که خداوند لطف خود را از آنان بازمیدارد و این دسته از لطف و عنایت پروردگار محروم میشوند.
در واقع این آیه بیانگر بزرگی خطر و تهدید غفلت از یاد خدا از سوی انسان است که باعث سقوط انسان به مرحله حیوانیت و حتی به تعبیر قرآنی «كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» به مرحله پستتر از حیوانیت میشود.
كسى كه خدا را فراموش مىكند، به طور طبیعی فردى بىراهه، بىرهبر، بىهدف، بىقانون و غرق در شهوات است و تمام اهداف و عملكردش سليقهاى و مطابق تمايلات و هوسهاى خودش مىشود و اين بزرگترين خطر براى انسان است.
در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آمده است: «خمیرمایه تقوى دو چیز است: یاد خدا یعنى توجه به مراقبت دائمى اللَّه و حضور او در همه جا و همه حال و توجه به دادگاه عدل خداوند و نامه اعمالى که هیچ کار صغیر و کبیرى وجود ندارد مگر اینکه در آن ثبت مىشود. به همین دلیل توجه به این دو اصل؛ مبدأ و معاد، در سر لوحه برنامههاى تربیتى انبیاء و اولیاء قرار داشته و تأثیر آن در پاکسازى فرد و اجتماع کاملا چشمگیر است.
اصولا یکى از بزرگترین بدبختیها و مصائب انسان خودفراموشى است، چرا که ارزشها، استعدادها و لیاقتهاى ذاتى خود را که خدا در او نهفته و از بقیه مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشى مىسپرد و این مساوى با فراموش کردن انسانیت خویش است و چنین انسانى تا سرحد یک حیوان درنده سقوط مىکند و همتش چیزى جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود. اینها همه عامل اصلى فسق و فجور بلکه این خودفراموشى بدترین مصداق فسق و خروج از طاعت خدا است و به همین دلیل در پایان آیه مىگوید: چنین افراد فراموشکار فاسقند.
این نکته نیز قابل توجه است که آیه نمىگوید خدا را فراموش نکنید، بلکه مىگوید: مانند کسانى که خدا را فراموش کردند و خدا آنها را به خود فراموشى گرفتار ساخت نباشید؛ این در حقیقت یک مصداق روشن حسى را نشان مىدهد که مىتوانند عاقبت فراموش کردن خدا را در آن ببینند.»
رهبر معظم انقلاب نیز در سخنانی پیرامون این آیه میفرمایند: «انسانها بر اثر غفلت از خدای متعال - که روح هستی و حقیقت هستی است - از خودشان، از دلشان و از حقیقتشان غافل میشوند؛ «نسوااللَّه فانساهم انفسهم». امروز درد بزرگ بشریت این است. انسانها با غفلت از خدای متعال، از خودشان هم غافل شدهاند. نیازهای انسان، حقیقت انسان و اهداف خلقت انسان در میان چرخ و پر دستگاههای مادی به کلی از یاد رفته است.» (بیانات در دیدار کارگزاران حج، 30 آذر 1383)
ایشان در بیانات دیگری با اشاره به واژه «نسیان» در قرآن میفرمایند: «آن چیزی که بیش از همه تکاندهنده است، نسیان نفس است: «و لاتکونوا کالذین نسوا اللَّه فانسیهم انفسهم»؛ مثل کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، خدا هم آنها را دچار خودفراموشی کرد. البته در ادبیات سیاسی، خودفراموشی به معنای فراموش کردن هویّت خود، چیز خیلی بدی است - قوم و ملتی هویت و تاریخ و فرهنگ و زبان خود را فراموش کنند؛ که نتیجه آن، ذلّت و بدبختی این قوم خواهد بود - لیکن در ادبیات اخلاقی، اهمیت خودفراموشی، بیشتر است و خطرش حتی سنگینتر از خودفراموشی سیاسی است.
معنای نسیان نفس این است که انسان از هویت و هدف وجود و باطن و دل و روح خود غفلت کند و دچار فراموشی شود؛ یعنی تسلیم جریان مادی فاسدی شود که او را با خود میبرد تا به منجلاب و باتلاق برساند و برای انسان هیچ مقاومتی در مقابل حرکت بدی و فساد و شر وجود نداشته باشد. «فانسیهم انفسهم» یعنی انسان دچار لاابالیگری و وادادگی شود و اصلاً نداند که برای چه آمده است. مثل بچه، همه عمر را گذراندن؛ چون معمولاً بچه به سرنوشت فکر نمیکند؛ برای او همین لحظه و آن، مهم است. بالاخره بعد از این شصت سال، هفتاد سال بناست بمیریم. بعد از آن، چه پیش میآید؟ آخر، هدف این زندگی چه بود؟ این آمدن و رفتن و ماندن، اصلاً برای چه بود؟ هیچ در اندیشه این نیفتادن و فکر این را نکردن، بسیار خطرناک است. «اولئک هم الفاسقون»؛ اینها فاسقند. فسق به همین معناست؛ یعنی خارج شدن از چیزی بر اثر فساد و گندیدگی. وقتی پوست خرمای گندیده از آن جدا میشود، به آن فَسَقَ میگویند؛ «فِسْقْ» از اینجا گرفته شده است؛ یعنی بر اثر وادادگیها، آن عطر و آب و رنگ و عنصر ایمان از وجود انسان جدا شود. بنابراین یکی از آفتهای استقامت، نسیان است.» (بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 21 آذر 1380)
براین اساس از این آیه میتوان چنین نتیجه گرفت که:
ـ مؤمنان، در معرض غفلت از ياد خدا هستند و نياز به هشدار دارند.
ـ گام اول سقوط، از خود انسان است، خودفراموشى كيفر الهى است.
ـ كيفر الهى متناسب با عمل است.
ـ گناه و انحراف، ثمره غفلت از ياد خداست.
انتهای پیام