به گزارش ایکنا، نشست «ارزش و اهمیت پژوهش در مصاحف کهن قرآنی» امروز چهارشنبه 13 دیماه از سوی مرکز مطالعات قرآن دانشگاه مفید برگزار شد.
مرتضی کریمینیا؛ پزوهشگر قرآن و عضو هیئت علمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، در این نشست به سخنرانی پرداخت که گزیدهای از آن را در ادامه میخوانیم؛
در دنیایی که زندگی میکنیم ارزش اسناد تاریخی در پژوهش بسیار بالاتر از زمانهای گذشته است. در گذشته که منابع علوم قرآنی و تفسیری خودمان را تدوین میکردیم و هنوز به آنها ارجاع داده میشود عمدتاً پایه ارجاعی ما به منابع شفاهی و روایی بوده است فارغ از اینکه سلسله سند دارند یا خیر و براساس آنها اطلاع پیدا کردهایم از اینکه قرآن چگونه تدوین و اِعرابگذاری شده است. در دوره جدید این وضعیت تا حد زیادی عوض شده و دانشمندان، بیشتر به سمت آن بخش از اسناد تاریخی میروند که ما را به شواهد سر صحنه نزدیک میکند.
اهمیت اسناد تاریخی
اسناد عینی که از قرون اولیه تا چهارم و پنجم و حتی قرنهای بعدی در اختیار داریم گزارشهای بسیاری خوبی از متن قرآن و املای آنها، اِعرابگذاری، قرائات، شمارهگذاری آیات، ترتیب سورهها، تقسیمات قرآنی، نامگذاری سورهها، انواع خطوط، تزئینات قرآنها و .... در اختیار ما قرار میدهند بنابراین با توجه به این اسناد، بسیار واضحتر، دقیقتر و بینالمللیتر میتوانیم حرف بزنیم تا اینکه فقط به منابع شفاهی و روایی خودمان اسناد کنیم.
اگر به سمت قدیمیترین اسناد برویم آنگاه داشتههای ما بسیار بیشتر میشود چون فرق است بین اینکه یک قرائت را در قرن پنجم و ششم یا شکلی از نگارش کلمات را در قرن چهارم و پنچم مورد بررسی قرار دهیم یا اینکه آن متنی که در اختیار ما قرار دارد مربوط به قرن اول باشد. قدیمیترین دستنوشتههایی که از قرآنهای کهن بر اساس صحبت ابن ندیم در اختیار داریم خطی به نام خط حجازی است. این توصیف ابن ندیم باعث شده که غربیها برای خطوط قرآنی گذشته که خصوصیت افتادگی به سمت راست دارند، دیگر عنوان خط کوفی به کار نبرند بلکه آنها را خط حجازی بنامند.
خصوصیات خط حجازی
در نسخههای حجازی، علاوه بر افتادگی به سمت راست، برخی ویژگیهای دیگر هم وجود دارد از جمله اینکه قطع آنها عمودی است. خصوصیت دیگر اینکه در این نسخهها از حداکثر و تمام ظرفیت پوست استفاده میشود و سطربندی و حاشیهبندی منظمی وجود ندارد. خصوصیت دیگر این است که در صداهای بلند، نقص وجود دارد و برخی اِلِمانها در آنها وجود ندارد؛ مثلاً «قال» را امروزه با الف مینویسم ولی در گذشته بدون الف و به شکل «قل» مینوشتهاند. یا اینکه در خط حجازی، شیء را به صورت شای مینویسند. در برخی از کلمات، میزان این نقصها بسیار بالاتر رفته است در حالیکه چنین نقصهایی از قرون دوم به بعد و در خط کوفی وجود ندارد.
همچنین در این خطوط حجازی، پایان تمام آیات مشخص میشود و حتی «بسم الله الرحمن الرحیم» هم علامت پایان آیه دارد اما از قرون دوم و سوم به بعد، هر دسته پنجتایی از آیات، علامت پایان دارند. نکته دیگر اینکه اختلاف قرائات در تمام نسخ قرآنی وجود دارد اما میزان این اختلافات در نسخههای حجازی بسیار بالاتر است. از جمله خصوصیات دیگر خط حجازی اینکه گاهی در این نسخهها، ترتیب سورههای متفاوتی را مشاهده میکنیم در حالیکه از زمانی که قرآن کریم با خط کوفی نوشته شده، دیگر چنین موردی وجود ندارد و ترتیب سورهها رعایت میشود. خصوصیت دیگر نسخههای حجازی، کتابت پیوسته است؛ بدین معنی که کلمات با فاصله کاملا مساوی نوشته میشوند و وقتی کلمهای به پایان میرسد اگر جا نباشد آن کلمه شکسته شده و به خط بعدی میآید. خصوصیت دیگر اینکه در همه نسخههای قرآنی، سهو و اشتباهِ کاتب وجود دارد ولی در نسخه حجازی، این اشتباهات بیشتر است.
حال سؤالی که وجود دارد این است که چرا ما معتقدیم و باید نتیجه بگیریم که مصاحف حجازی، بر مصاحف کوفی و سایر مصاحف مقدم و از همه قدیمیتر هستند؟ ممکن است کسی بگوید اول مصاحف کوفی را داشتهایم و بعدها کسانی با این خط حجازی، اقدام به کتابت قرآن با این خصوصیات کردهاند و سپس دوباره به خط کوفی بازگشتهاند اما درباره دلایل قدمت و کهنهگی مصاحف حجازی نسبت به مصاحف کوفی باید گفت که از جمله این دلایل چینش سورهها است که از دشوار به سمت آسان میآید و این خصوصیت فقط در نسخههای حجازی وجود دارد و از قرون دوم و سوم به بعد، این شیوه از میان رفته و قرائات شاذ نیز از میان میرود. لذا از یک بینظمی در قرائات اولیه به نظم و انضباط در نسخههای بعدی میرسیم. مجموعه این دلایل، بنده را قانع میکند که بگویم نسخههای حجازی در مجموع، قدیمیتر از نسخههای کوفی هستند.
اهمیت مصاحف قرآنی
تاکنون تنها چهار نسخه به خط حجازی در اختیار داریم که در آنها ترتیبی غیر از ترتیب رایج ما وجود دارد. اما معنای این سخن این نیست که این چهار نسخهای که شناسایی و مورد تحقیق قرار گرفتهاند ترتیب نادرستی دارند چراکه سندهای عینی که امروزه در اختیار ما قرار دارند و میتوانیم به عنوان یک شاهد سر صحنه به آنها استفاد کنیم به ما میگویند مصحفی وجود ندارد که بر اساس ترتیب نزول تدوین شده باشد. علت این است که در این نسخ، سورههایی پشت سر هم میبینیم که نمیتوانند در نزول پشت سر هم باشند؛ مثلا در نسخه صنعا، سوره مریم، پشت سر سوره توبه قرار گرفته است در حالی که یکی از آنها مکی و یکی از آنها مدنی است. بنابراین در نسخههای حجازی هیچکدام بر اساس ترتیب نزول تدوین نشدهاند.
وقتی سنگ نوشتههای باقی مانده از اوایل اسلام را نگاه میکنیم، به این نتیجه میرسیم که شیوه نگارش کلمات و حروف، حالت افتاده ندارد بلکه ایستاده و به خط کوفی نزدیکتر هستند اما درون آنها هم املاهای غریب، پیدا میشود. به عقبتر که بیائیم پاپیروسهایی وجود دارند که خط آنها به میزان زیادی از حیث گرافیک و املا، خصوصیات حجازی دارد. چنین دستنویسهایی هم برای بررسی قرآنهای نخستین، کارایی زیادی برای ما دارند.
اگر برخی مستشرقان میگویند قرآن از قرن دوم نوشته شده است علتش این است که هیچگاه به اصالت نسخههای قرآنی بر جای مانده از قرون اول هجری ایمان نیاوردهاند. البته این نظریات بر اساس واکاوی و تحلیل ادبی متن قرآن ارائه شده و گفتهاند که این متن نمیتواند زودتر از قرون دوم نوشته شده باشد. اولین تلاشهایی که برای نقد چنین دیدگاههایی صورت گرفت با استفاده از نسخه صنعا صورت گرفته است لذا اگر ثابت شود در قرن اول، متنی از قرآن در اختیار داریم حرف منتقدان از اساس باطل میشود. به عنوان نتیجه بحث، باید دانست ما نسخهای در اختیار نداریم که ترتیب نزول در آنها مورد کتابت قرار گرفته باشد و چون سنت قرآن شناسی کهن ما مبتنی بر روایات است بنابراین اسناد تاریخی که در اختیار ما قرار دارند، میتوانند تحقیقات قرآنی ما را تکمیل کنند.
انتهای پیام