اصفهان؛ شهر بی‌نقاب
کد خبر: 4212289
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۵
در نشست «اصفهان اقلیم معنا» مطرح شد

اصفهان؛ شهر بی‌نقاب

یک پژوهشگر با تقسیم‌بندی شهرها به دو دسته نقابدار و بی‌نقاب، اصفهان را در زمره شهرهای بدون نقاب قرار داد و گفت: چنین شهری امکان وصل‌شدن به آسمان را از طریق نردبان خیال فراهم می‌کند.

نشست «اصفهان اقلیم معنا» در موزه عصارخانه شاهیبه گزارش ایکنا از اصفهان، نشست «اصفهان اقلیم معنا» به‌مناسبت هفته فرهنگی اصفهان، روز گذشته، پنجم اردیبهشت‌ماه به همت سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان در موزه عصارخانه شاهی واقع در میدان امام خمینی(ره) برگزار شد.

در این نشست، حمیدرضا شعیری، پژوهشگر و استاد نشانه و معناشناسی در پاسخ به این پرسش که شهر چگونه و براساس چه نیازی معنا می‌دهد، اظهار کرد: شهر، رابطه ما را نسبت به جهانی که با آن مواجه می‌شویم، تغییر می‌دهد. مادامی که چیزی برای ما معنا دارد؛ یعنی آن چیز بر ما اثر می‌گذارد. این اثر ممکن است درونی باشد یا بیرونی.

وی با اشاره به چرایی ساخت برج بابل افزود: چرا انسان برج بابل را ساخت؟ انسان‌ها چه نیازی به ساخت آن داشتند؟ آنها تصميم گرفتند برای رسیدن به عرش و خدا برجی بسازند که کمترین فاصله را با آسمان و خدا داشته باشد و راه خود را با خدا کوتاه کنند. بر اساس باورهای افسانه‌ای، خداوند نیز در این خصوص دچار تردید شد، راه را برای نزدیک شدن آنها بست و انسان‌ها موفق به ساخت آن برج نشدند. از برج بابل، تصویری پراکنده به جا مانده است.

این پژوهشگر و استاد دانشگاه توضیح داد: این‌ها نشان‌دهنده آن است که انسان‌ها همواره در حال کنده شدن از زمین و اوج گرفتن بوده‌اند. معماری نیز به همین دلیل از خطوط عمودی برای اوج گرفتن و کشیده شدن به سمت آسمان استفاده کرده است. معابد، مساجد، کلیساها و اماکن آیینی که به نوعی نمایندگان تقدس بر روی زمین هستند، همواره برج‌هایی سر به‌ فلک‌ کشیده دارند. در کنار خط عمودی، معماری خط چرخشی را نیز انتخاب کرد؛ زیرا از طریق چرخش، سبکی و رهایی دست می‌دهد و انسان به سمت بالا هدایت می‌شود.

وی تصریح کرد: عالم ادبیات نیز از طریق خیال، راهی به بالا ایجاد کرده است؛ بنابراین واژگان در این خصوص نقش دارند.

مقاومت شهرها در برابر مرگ‌اندیشی

شعیری در پاسخ به این سؤال که چرا خیال نیاز است، گفت: انسان هیچ‌گاه از تصویر مرگ رها نشده است. ما با دو واژه تولد و مرگ از کودکی مأنوس می‌شویم و یاد می‌گیریم که در برابر اندیشه مرگ مقاومت کنیم. یکی از کارهایی که بر دوش شهرهاست، آن است که اجازه ندهند مرگ‌اندیشی بر خیال ما غلبه کند. فضاهای شهری به‌دلیل تولید و گسترش عالم خیال در برابر مرگ‌اندیشی مقاومت می‌کنند. شهرها اگر بتوانند مرگ‌اندیشی را به عقب برانند، موجب می‌شوند انسان‌ها احساس خوشبختی و رضایت داشته باشند.

وی یادآور شد: «شهر مناسکی» را می‌توان اولین تعریف برای اصفهان در نظر گرفت؛ به این معنا که هر نقطه‌ای از شهر قادر است ما را از خود مادی‌مان، یعنی همان روزمرگی جدا و به عالم خیال متصل کند. چنین شهری قادر است سطح حضور انسان را تغییر دهد؛ یعنی مکان به پلکانی برای بالا رفتن تبديل می‌شود.

این پژوهشگر و استاد معناشناسی بیان کرد: شهرها دارای دو چهره هستند؛ با نقاب و بی‌نقاب. شهرهای مدرن در زمره شهرهای نقابدار محسوب می‌شوند. شهرهای مدرن با برج‌ها و بناهای سربه‌فلک‌کشیده به جایی راه نمی‌یابند و راهی به عالم خیال باز نمی‌کنند. تمام این قبیل بناها دارای نقاب است و فضاهای عمودی بدون خیال هستند.

وی ادامه داد: شما در میدان نقش جهان با نقابی مواجه نیستید؛ زیرا با قرار گرفتن در فضا به نور، اکسیژن، آسمان، ابرها و... دسترسی دارید و امکان وصل شدن به آسمان از طریق نردبان خیال را دارید. اگر طبقات دوم حجره‌های این میدان و پوشش‌های سفید و تورفتگی‌های آن را در نظر بگیرید، شما را با نقاب‌ریختگی مواجه می‌کنند.

شعیری تأکید کرد: هنر، معماری، موسیقی و تصویر، شرایط گریز از مرگ و اتصال به عالم خیال را ایجاد می‌کنند.

امر کلان یا امر درشت

وی در خصوص معنای امر کلان یا امر درشت گفت: از آنجا که معماری نمی‌تواند ما را با ذرات وجودی پیوند دهد، مجتمع‌های اداری و تجاری مدرن نیز از همین قبیل و امر کلان هستند. چنین مکان‌هایی امکان اتصال به امر جزء را مهیا نمی‌کنند و در نتیجه از طریق آنها نمی‌توان به عالم خیال متصل شد. آنچه باعث می‌شود میدان نقش جهان پایان نیابد و دلتان نخواهد از آن خارج شوید، این است که میدان جزء است. ستون‌ها، گنبدها، طاق‌ها، مناره‌ها، موتیف‌ها، آجرها، درها و... همگی جزء محسوب می‌شوند.

این پژوهشگر و استاد دانشگاه اضافه کرد: مکان‌ها یا فوری به شما اجازه نفوذ می‌دهند و یا در برابر نفوذ شما مقاومت می‌کنند. شما در فضاهایی مانند میدان نقش جهان بلافاصله امکان نفوذ دارید و ریتم بدنی‌تان متعادل می‌شود.

وی با اشاره به نفوذپذیری فضا گفت: فضا آماده است تا با همه وجود، خودش را به ما تقدیم کند. گاهی از اوقات انسان تلاش بسیاری می‌کند و به چشمش فشار می‌آورد تا ببیند. میدان نقش جهان از جمله فضاهایی به شمار می‌رود که بعد از حضور در آن، خودش را در اختیار شما قرار می‌دهد.

دسته‌بندی مکان‌ها

شعیری با بیان دسته‌بندی مکان‌ها اظهار کرد: «مکان‌های بیرونی» یعنی مکان‌هایی که از ما جدا هستند و ما صرفاً بیننده آنها هستیم؛ پس حس بیگانگی می‌کنیم. دومین دسته مکان‌ها را «مکان‌شیء» می‌نامیم؛ یعنی مکان به‌مثابه شیء. این قبیل مکان‌ها جدا از ما هستند؛ اما ابژه یا یک شیء به شمار می‌روند.

وی در ادامه دسته‌بندی مکان‌ها افزود: «مکان‌های میانجی» نیز نقششان این است که ما را به مکان دیگری وصل کنند و جنبه مصرفی دارند؛ مانند ایستگاه‌های اتوبوس، پل‌های عابر پیاده و... . «مکان‌های کاربردی یا قراردادی» نیز آنهایی هستند که اهداف غایتی دارند و به منظور تأمین کاری شکل گرفته‌اند.

این پژوهشگر و استاد دانشگاه بیان کرد: «مکان‌های همدلی» نیز سر و کارشان با درون است و شما را با درون خودتان پیوند می‌دهند. این جنبه از مکان‌ها در فضاهای آیینی مشاهده می‌شود. «مکان‌های نیابتی» نیز از طریق عناصر دست دومی همچون رسانه، فیلم، نقاشی، کالیگرافی و... ما را با مکانی دیگر پیوند می‌دهند.

وی «مکان‌های هستی‌محور یا وجودمحور» را مهم‌ترین بخش این دسته‌بندی دانست و گفت: چنین مکان‌هایی ما و وجود ما را ادامه می‌دهند؛ به این معنا که از ما جدا نیستند.

شعیری در خصوص آخرین دسته‌بندی مکان‌ها نیز تأکید کرد: «مکان‌های امتزاجی» آخرین مورد از دسته‌بندی مکان‌ها محسوب می‌شوند که ناب و شامل تجربه حضور ما در مکان هستند. این مکان‌ها نه تنها ما را ادامه می‌دهند، بلکه در چنین مکان‌هایی تمام جنبه فیزیکی مکان و بدن ما محو می‌شود و هردو به توده‌ای در حال بخار تبدیل می‌شویم.

زهرا مظفری‌فرد

انتهای پیام
captcha