تأثیر خوانش‌های گوناگون واقعه عاشورا در چگونگی الگوگیری
کد خبر: 3927882
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۹

تأثیر خوانش‌های گوناگون واقعه عاشورا در چگونگی الگوگیری

مدرس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: الگوپذیری در بعضی ابعاد چهره‌ای واضح و شفاف دارد، اما در ابعاد دیگر دچار تأملاتی است؛ به‌عنوان مثال جنبه‌های عرفانی، معنوی و اخلاقی عاشورا و امام حسین(ع) دست‌یافتنی‌ترین و قابل فهم‌ترین و در نتیجه الگوپذیرترین بخش‌هاست.

تاثیر خوانش‌های گوناگون واقعه عاشورا در چگونگی الگوگیریبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدتقی فخلعی، مدرس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد در شب سوم از همایش ملی «امام حسین و دنیای امروز» که شامگاه گذشته، ۱۵ مهرماه در وبیناری تحت عنوان «اثر خوانش‌های گوناگون واقعه عاشورا در چگونگی الگوگیری» به صورت آنلاین برگزار شد، اظهار کرد: مسئله الگوپذیری از عاشورا یکی از دل‌مشغولی‌های همه افرادی بود که دل در گرو این واقعه بزرگ داشتند و کوشیدند به اشکال مختلف، واقعه عاشورا و کربلا را منبع الهام، درس‌ها، عبرت‌ها و الگوی زندگی خود قرار دهند.

وی افزود: شاید الگوپذیری در بعضی از ابعاد چهره‌ای واضح و شفاف داشته باشد، اما در ابعاد دیگر دچار تأملاتی است؛ به عنوان مثال، جنبه‌های عرفانی، معنوی و اخلاقی عاشورا و امام حسین(ع) دست‌یافتنی‌ترین، قابل فهم‌ترین و در نتیجه الگو پذیرترین بخش‌هاست. اما از سوی دیگر، ابعاد فقهی این ماجرا دچار تاملات و تردیدهایی است که این تاملات و تردیدها به دلیل پدید آمدن قرائت‌ها و خوانش‌های گوناگونی است که این واقعه پیدا کرده است.

مدرس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: مراد از ابعاد فقهی، جنبه‌هایی است که به یکپارچگی واقعه عاشورا، حادثه کربلا و حرکت امام حسین(ع) مربوط است. هریک از این جنبه‌ها به تنهایی می‌تواند درس‌آموز زندگی سعادتمندانه‌ای برای انسان باشد، اما وقتی نگاهی یکپارچه به این واقعه داریم، سؤالاتی ذهن ما را درگیر می‌کند که آیا واقعه کربلا و قیام سیدالشهدا(ع) از قابلیت‌هایی برخوردار است که بتواند سرمشق و الگوی حرکت و اقدام سیاسی انسان یا جامعه واقع شود یا خیر. آیا می‌توان نسخه کربلا را در زندگی سیاسی و اجتماعی خود تکرار کرد؟

وی اضافه کرد: این سؤالات بسیار مهم هستند و شاید عده‌ای تصور کنند در نگاه اول پاسخ راحتی دارد، اما مباحثی وجود دارد که به وضوح نشان می‌دهد بر سر راه پاسخ یافتن به این سوال، با موانع و مشکلات انبوهی روبه‌رو هستیم. همه ما می‌دانیم که پیامبر(ص) اسوه اسلام بودند. بنابراین اسناد و نوشته‌های معصومان برای ما حجت هستند و افعال و سیره فردی و اجتماعی معصوم هم از چنین ویژگی‌هایی برخوردار است. اگر ما به اسناد عاشورا  نگاه ‌کنیم متوجه می‌شویم در کربلا هم در بعضی موارد بر اسوه تأکید شده است.

فخلعی تصریح کرد: بعضی از سیره‌های معصومان بیانگر آن است که واقعه یا رخدادی روی داده که گویی حالت شبه اختصاصی بودن دارد یا متضمن تکلیفی خصوصی است. فقها سعی زیادی می‌کنند که آن بخش از سیره پیامبر(ص) و امامان را که دربردارنده تکالیف، احکام و مسئولیت‌های کلی است قابل تأسی معرفی کنند. همچنین بخشی که از قابلیتی برخوردار نیست را غیرقابل تأسی معرفی کنند.

وی بیان کرد: با این مسئله در جریان کربلا و در تفسیر رویداد کربلا کم و بیش مواجه هستیم. بنابراین برای اینکه واقعه عاشورا و کربلا بتواند به‌عنوان اسوه و الگویی فرا راه زندگی ما قرار گیرد، بایستی از این چالش خصوصی بودن عبور کند. مسئله الگوپذیری از واقعه عاشورا و چگونگی الگو قرار گرفتن در گرو خوانش‌ها، قرائت‌ها و تفاسیر گوناگونی است که از این حادثه ارائه شده و ما در طول تاریخ با خوانش‌های گوناگونی مواجهیم که البته شاید قرن‌ها، با چندان تنوع و تکثری همراه نبوده است، اما در قرن حاضر به‌ویژه در این چند دهه اخیر این خوانش‌ها به نحو عجیبی متکثر شده است.

خوانش‌های گوناگون از عاشورا

مدرس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: اولین خوانش، خوانش سنتی و کلاسیک واقعه عاشوراست که قرن‌ها دارای سیطره بر فضای اندیشه جامعه شیعی بوده است. صحبت از این است که عاشورا یک مواجه مسلحانه نابرابر بوده است؛ بدین منظور که امام حسین(ع)، اهل بیت و اصحاب ایشان، گروه اندکی بودند که در برابر هزاران نفر سپاه دشمن، صف‌آرایی کردند و وارد جنگ شدند و این مسئله ماهیت قضیه را با چالش‌های فقهی متعددی روبه‌رو کرده است.

وی اظهار کرد: خوانش دوم، شروع قرائت‌های سیاسی است که در این چند دهه اخیر ایجاد شده است، البته سابقه خوانش‌های سیاسی از واقعه عاشورا تقریباً به عصر مشروطه برمی‌گردد، اما هر چه جلوتر می‌آییم و به عصر انقلاب اسلامی نزدیک‌تر می‌شویم، این خوانش‌ها غلیظ‌تر می‌شود. یکی از این خوانش‌ها، خوانشی است که شیخ نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی در کتابی تحت عنوان «شهید جاوید» نوشته است و این مدعا را دنبال کرده که قیام امام حسین(ع) یک تلاش معقول برای اصلاح نظام رهبری فاسد زمانه بوده که با سنجش همه زمینه‌های طبیعی از سوی امام همراه شده و البته یک شورش انقلابی و ستیزه‌جویانه محسوب نمی‌شده است. همچنین باید متذکر شد که نقدهای زیادی به این کتاب وارد شده است.

فخلعی افزود: خوانش سوم، خوانش دکتر شریعتی است که عناصر اصلی این خوانش عبارت‌اند از اینکه دکتر شریعتی اولاً زندگی را در عقیده و جهاد خلاصه کرده و نکته‌ای که در تفکر دکتر شریعتی وجود دارد آن است که ایشان تلقی یک قیام آگاهانه و شهادت‌طلبانه از واقعه عاشورا را دارد. سید شهیدان آگاهانه در مسیر مرگ و شهادت پای در میدان گذاشته و دکتر شریعتی بسیار می‌کوشد که نقش و عنصر شهادت را در این قیام بسیار پررنگ جلوه دهد، نقش عنصر شهادت را در بیدارسازی جامعه بسیار پررنگ نشان دهد و به آن نقش کلیدی ببخشد.

وی گفت: ماجرای امام حسین(ع) یک مفهوم عاقلانه دارد؛ پس از آنکه درب‌ها بسته شد و تنها راه گریز تن دادن به ذلت و به زانو درآمدن بود، ایشان ترجیح داد ذلت را اختیار نکند، بلکه مقاومت و ایستادگی کرد و عاشقی را برگزید و به استقبال مرگ رفت. درحالی که به لحاظ فقهی می‌توانست و مخیر بود که حتی بیعت کند، اما بیعت نکرد و شهادت را انتخاب کرد.

مدرس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد تأثیر این خوانش‌ها در چگونگی الگوگیری از واقعه عاشورا را چنین بیان کرد: حادثه عاشورا یک واقعه منحصر به فرد و غیر قابل تکرار بود که این واقعه را نمی‌توانیم با مبانی، قواعد و ملاک‌های فقهی مسئولیت‌ساز و تکلیف‌آور تحلیل کنیم؛ بنابراین نباید عاشورا را تابلوی راهنمای خود در مسیر حرکت اجتماعی و سیاسی، قیام، جهاد و مبارزه قرار دهیم. چنین کاری با وجود ابهاماتی که دارد، ناممکن است؛ بنابراین وظیفه ما این است که در مواجهه با این واقعه از برکات معنوی توسل به شهید کربلا بهره‌مند شویم و در پی آن باشیم که تأثیرات روحی و اخلاقی لازم را به دست آوریم و از آن خود کنیم.

انتهای پیام
captcha