به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حجتالاسلام والمسلمین مهدی زمانیفرد، مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه خراسان، شامگاه 28 فروردینماه، در سومین جلسه از سلسله جلسات رمضانی با موضوع «شرح دعای ابوحمزه ثمالی» که به صورت وبینار برگزار شد، اظهار کرد: این فقره از دعای ابوحمزه ثمالی در برگیرنده سه محور است که این محورهای سهگانه عبارتند از توحید ذاتی، صفاتی و افعالی که در حقیقت این فقره از این دعا بر این مسئله دلالت دارد.
وی در ادامه به شرح مضمون هریک از این سهگانه پرداخت و گفت: ما در توحید ذاتی معتقد هستیم که در عالم هستی یک ذات مستقل و یک ذات واحد وجود دارد و غیر از این ذات تمام موجودات دیگر وجودشان استقلالی نیست، بلکه وجودشان به ذات مقدس پروردگار وابسته است، در حقیقت منظور از توحید ذاتی این است که در ذات مستقل نیاز و فقری وجود ندارد و تنها خداوند است که از چنین ذاتی برخوردار است.
مدرس حوزه علمیه خراسان با اشاره به توحید صفاتی که محور دوم این فقره از دعای ابوحمزه ثمالی است، اظهار کرد: منظور از این محور دوم این است که تمام صفات کمالیه اختصاص به خدای متعال دارد و در موجودات دیگر این صفات به صورت وابسته و تعلقی وجودد دارد، مانند صفت علم، قدرت، حیات و... که همگی کاملاً از آنِ خدای متعال است.
زمانیفرد اضافه کرد: سومین مرتبه از مراتب سهگانه توحید، توحید افعالی است. توحید افعالی میگوید هر فعلی که در عالم هستی تحقق پیدا میکند، به اذن الهی و به مشیت پروردگار است، مانند حرکت کهکشانها، زمین و سایر ستارگان و... که در حقیقت اینها بدون علم پروردگار متعال و اراده او هیچ فعل کوچک و بزرگی در عالم، تحقق پیدا نمیکند، چرا که ما انسانها هر آنچه را که به اراده خود انجام میدهیم، تمام به اذن و مشیت خداوند است و اگر مشیت او نباشد ما هیچکاری را نمیتوانیم انجام دهیم. در اینجا میتوان به ذکر شریف «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّاباللَّه العلىّ العظیم» اشاره کرد که در این ذکر به مفاد توحید افعالی اشاره دارد.
وی تصریح کرد: در این جمله از دعای ابوحمزه ثمالی نیز امام سجاد(ع) همین نکته را بیان میکنند و میفرمایند که «مِنْ أَيْنَ لِيَ الخَيْرُ يارَبِّ وَلا يُوجَدُ إلاّ مِنْ عِنْدِكَ؟» مضمون این جمله همان توحید افعالی است، اما نکتهای که وجود دارد، این است که برهان توحید افعالی چیست؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که برهان تمام افعالی که در عالم انجام میشود، به اذن خدای متعال است که این برهان از طریق تحلیل مسئله امکان است.
مدرس خارج فقه و اصول حوزهعلمیه خراسان اظهار کرد: بنابراین اولین نکتهای که میتوان در شرح این فراز از دعای ابوحمزه ثمالی بیان کرد، مضمون کلی این آیه است که حضرت به بیان توحید افعالی میپردازند. نکته دوم در شرح این فراز، تبیین استفهامی است که در این فراز وجود دارد که از این استفهام در اصطلاح ادبیات، استفهام انکار ابطالی یاد میشود.
زمانیفرد اضافه کرد: گاهی انسان یک موضوع را به صورت استفهام بیان میکند، اما منظور او این است که این سخن سخن درستی نیست و در قرآن هم اینگونه است که خداوند میفرماید، آیا همراه با خدا خدایان دیگری وجود دارد، که این بدین منظور است که تنها یک واحد و خداوند وجود دارد که این همان استفهام ابطالی است.
وی اظهار کرد: در این فراز از این دعا، امام سجاد(ع) اینگونه به خدا میگویند که ای پروردگار من خير خود را از كجا جويم جز از درگاه تو (يعنی از كجاست برای من نيكویی و حال آنكه يافت نمیشود، مگر نزد تو، که در اینجا این جمله ایشان جنبه استفهام ابطالی پیدا میکند.
مدرس حوزهعلمیه خراسان اضافه کرد: نکته دیگری که در شرح این دعا وجود دارد، این است که این استفهام حقیقتاً به صورت نفی است، منتها این نفی بهنوعی صورت بلیغی آمده است، بدینمنظور که گاهی نفی در جمله بهصورت سؤالی مطرح میشود و اینگونه سؤال کردن جنبه نفی را بلیغتر و زیباتر میکند و به جان انسان بهتر مینشیند.
زمانیفرد با اشاره به نکته دیگری که در شرح این فراز از دعای ابوحمزه ثمالی وجود دارد، تصریح کرد: نکته دیگری که باید به آن اشاره داشت، تفسیر کلمه خیر است، امام سجاد(ع) میفرماید: «خدایا من چگونه میتوانم جدای از تو به خیر دسترسی داشته باشم؟» کلمه «خیر» در این جمله بهمعنای کمال است و کمال هم دو قسم دارد. قسم اول کمال و خیر تکوینی و قسم دوم هم خیر و کمال تشریعی است.
وی با تأکید بر اینکه منظور از خیر تکوینی سرمایههای وجودی است که برای انسان کمال محسوب میشوند، ابراز کرد: در حقیقت در این فراز، حضرت میخواهند بگویند که انسان جدای از خدای متعال نمیتواند به هیچ راه و خیر چه خیر تکوینی و چه خیر تشریعی دسترسی داشته باشد، برای نمونه «علم» یک نوع خیر تکوینی محسوب میشود چرا که در آفرینش انسان، علم برای انسان کمال است.
مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه خراسان اضافه کرد: همچنین قدرت و توانایی نیز از دیگر سرمایههای وجودی است که اگر ما این صفت را نداشته باشیم، نمیتوانیم کاری را انجام دهیم، از این رو است که این قدرت برای ما خیر است و این کمالات از سوی خدای متعال در آفرینش و اصل وجود ما قرار داده شده است که اگر خداوند این کمالات را به ما ندهد، ما نیز نمیتوانیم این کمالات را به خودیِ خود به دست آوریم.
زمانیفرد با اشاره بهمعنای خیر تشریعی، تصریح کرد: در واقع منظور از این خیر، کمالات و خیری است که خدای متعال در راستای هدایت، دیانت و معنویت در وجود ما نهادینه کرده است، بهعنوان مثال خداوند به ما فطرت الهی داده که با این فطرت به دنبال او باشیم، در کنار این فطرت که از سرمایههای تشریعی ما هستند، خدای متعال پیامبران و کتابهای آسمانی را فرستاده که در حقیقت تمامی اینها خیرات تشریعی برای یک انسان هستند.
وی تأکید کرد: در حقیقت اگر پیامبران نبودند، انزال کتب آسمانی نیز اتفاق نمیافتاد، ما هیچ راهی بهسوی کمالات تشریعی نداشتیم، بنابراین کمالات تشریعی که به معنای قوانین الهی راههای سعادت دستورالعملهای انسانی توسط پیامبران، ائمه معصومین(ع) فرستادن کتب آسمانی، همگی از سوی خداوند در اختیار ما قرار داده شده است.
مدرس حوزه علمیه خراسان اظهار کرد: یکی از مکاتبی که در کشورهای غربی رواج بسیاری دارد، مکتب اومانیسم است، در مکتب دین و تشریعات الهی را در صحنه فردی و اجتماعی کنار گذاشته شده است و گفته میشود که انسان باید با عقل خود قوانین و تکالیفی را قرار دهد و از این رو است که دین را از عرصه اجتماع و مسائل زندگی حذف کردهاند و به خودکفایی انسان قائل شدهاند و بر این باور هستند که انسان موجودی خودکفا است و با عقل خود میتواند آنچه که به صلاح اوست را از یکدیگر تشخیص دهد.
زمانیفرد با بیان اینکه این دیدگاه اومانیسم دقیقاً در برابر مکتب انبیا و اولیای الهی و همانا مکتب اسلام قرار دارد، اظهار کرد: در حقیقت انبیا بر این باور هستند که براساس توحید افعالی، تمام تشریعات باید به خدای متعال بازگردد و خدای متعال قوانینی را که برای سعادت بشر لازم است را قرار میدهد. اما طرفداران مکتب اومانیسم، باید بدانند و به این سؤال پاسخ دهند که آیا آنها میتوانند تمام خیر و صلاح خود را در همه جوانب تشخیص دهند که قطعا پاسخ منفی است، زیرا عقل بشر محدود است.
وی گفت: در واقع بشر فعلی با توجه به اینکه در حوزههای مختلف پیشرفت چشمگیری پیدا کرده است، اما هنوز لایههای وجودی خود را نشناخته و نسبت به خود معرفت درستی پیدا نکرده است، پس چگونه میتواند برای خودش قانون قرار دهد و راه سعادت و کمال را نیز پیدا کند، در حقیقت ما برای پیمودن مسیر سعادت احتیاج به وحی الهی، مکتب انبیا و به وجود امامان معصوم(ع) نیاز داریم که آنها بتوانند خیر و صلاح ما را از سوی خدا دریافت و برای ما بیان کنند.
مدرس خارج فقه و اصول حوزهعلمیه خراسان بیان کرد: در واقع منظور ما این نیست که عقل هیچ چیزی را نمیتواند از یکدیگر تشخیص دهد و متوجه شود، بلکه عقل تمام اینها را متوجه میشود و مسائل گوناگونی را مطرح میکند، اما درجه عقل برای کمال و صلاح انسان ناکافی است، در اینجاست که گفته میشود عقل شرط لازم است، اما کافی نیست و در برابر آن باید وحی الهی باشد، تا انسان بتواند به خیرهای تشریعی دست پیدا کند.
زمانیفرد تأکید کرد: بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در این جمله از دعای ابوحمزه امام سجاد(ع) مطلق خیر را که چه خیر تکوینی که همان سرمایههای وجودی و چه خیر تشریعی که همان راه سعادت و رسیدن به کمال است؛ باشد، تمام اینها از آنِ خداوند است و انسان جدای از خدای متعال هیچ نوع دسترسی به این خیرات نخواهد داشت.
انتهای پیام