به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، امام حسن عسکری(ع) به علت محدودیت سیاسی و جو خفقان، نمیتوانست بهصورت آزاد و مستقیم با پیروان خود در تماس باشد و از مذهب تشیع مرزبانی کند. به ناچار با چهار روش علیه حکومت وقت موضع گرفت و توانست به گسترش فرهنگ تشیع و رهبری تشکیلات شیعه بپردازد: روش ارتباطی، سرّی، حمایتی و تمهیدی.
سیره سیاسی امام حسن عسکری(ع) بر چهار روش استوار بود و در طول امامت 6 ساله خود، با این شیوهها توانست موقعیت خود را تثبیت و جامعه تشیع را به چشمهسار سعادت رهبری نماید:
در زمان امام عسکری(ع) تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش و شیعیان در نقاط فراوانی تمرکز یافته بودند. مناطقی مثل کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آوه، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامرّا، جرجان، بصره و حلّه، از پایگاههای شیعیان به شمار میرفت.
این گستردگی و پراکندگی مرکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب میکرد تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت از یکسو و ارتباط آنان را با یکدیگر از سوی دیگر برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی رهبری و سازماندهی کند و آن از راههای مختلف وکالت، پیک و پیام و شبکه مکاتبه صورت میگرفت.
بدین منظور، شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون به مورد اجرا گذاشته شد و این روش در آن زمان بهترین سیستم ارتباطی بود. به گواهی اسناد و شواهد تاریخی، امام عسکری(ع) نمایندگانی از میان چهرههای درخشان و شخصیتهای برجسته شیعیان برگزیده، در مناطق متعدد منصوب کرد و با آنان در ارتباط بود. از این طریق پیروان تشیع را در همه مناطق زیر نظر داشت و نمایندگان نسبت به مناطق شیعهنشین زیاد بودند.
امام عسکری(ع) افزون بر شبکه ارتباطی وکالت و نصب نماینده، از راه اعزام پیک با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار میساخت و از این رهگذر مشکلات آنان را برطرف میساخت.
با نظر به شرایط سیاسی و اختناق شدید، آن حضرت از راه مکاتبه و ارسال نامههای فوری، پیوسته با دوستان و پیروانش در ارتباط بود و از این طریق، آنان را در زیر چتر هدایت خود قرار میداد.
این نامهها، غالباً محرمانه ارسال میشد، زیرا به منزله اعلامیههایی بود که دست به دست میگشت و موجب بیداری شیعیان در برابر طاغوتها و گروهکهای باطل و منحرف میشد.
بعضی از آنها نامههای طولانی بود که برای اشخاص میفرستاد. مجموع آنها، بهصورت میراث مهم فرهنگی و به نام «مکاتبات الرجال» در ردیف تألیفات ارزشمند امام حسن عسگری(ع) به یادگار مانده است که نامههای حضرت به مردم قم و آوه و نیز نامه وی به شیخ ابن بابویه قمی پدر شیخ صدوق قدس سره معروف است. امام(ع) حتی ساعاتی پیش از شهادتش، نامههایی به مردم مدینه نوشت و هدف از نگارش آنها، ارائه رهنمود در موضوعات مختلف به منظور آگاهی دادن آنها، در مقوله غیبت صغرا و آمادهسازی برای غیبت کبرا بود.
امام حسن عسگری(ع) به رغم محدودیت شدید دوستان خود را رها نمیکرد. بلکه حتی از زندان حال آنان را تفقد و مشکلات آنها را حل و فصل میکرد. ابو یعقوب میگوید: ابو محمد از زندان به اصحاب و شیعیان خود پیام میداد که در تاریخ معین، در فلان نقطه یا در خانه فلانی اجتماع کنند و مرا در آنجا ببینند.
با اینکه مأموران زندان که مراقب او بودند یک لحظه از او جدا نمیشدند و پیوسته عوض میشدند و به شدت او را کنترل میکردند و شب و روز نگهبانان حرکات او را زیر نظر داشتند با این همه، وقتی که اصحابش به آن وعدهگاه میرسیدند، میدیدند که امام(ع) زودتر از همه در آنجا حضور یافته است.
در اثر محدودیتهای شدید دستگاه خلافت، نه تنها خود امام(ع) با تقیّه و بهصورت سری فعالیت میکرد، بلکه حتی وکلا و نمایندگان آن حضرت نیز با شیوههای پنهانکاری و به دور از چشم بیدار و مراقب جاسوسان دربار، دست به فعالیتهای سیاسی میزدند. برای نمونه «عثمان بن سعید عمری» که از نزدیکترین یاران امام بود، با پوشش روغنفروشی فعالیت میکرد. شیعیان حضرت عسگری(ع)، اموال و وجوهی را که میخواستند به امام تحویل دهند، به او میرساندند و او آنها را در ظرفها و مشکهای روغن قرار داده و به حضور امام(ع) میرساند.
از جالبترین فعالیتهای سیاسی امام عسگری(ع)، تقویت، حمایت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه در برابر فشارها و سختیهای مبارزات سیاسی، در جهت حمایت از آرمانهای بلند تشیع بود. از آنجا که شخصیتهای بزرگ شیعه در فشار بیشتری بودند، امام(ع) به تناسب مورد، هر یک از آنان را به نحوی دلگرم و راهنمایی میکرد و روحیه آنان را بالا میبرد تا میزان تحمل، صبر و آگاهی آنان در برابر فشارها، فزونی یابد و بتوانند مسئولیت بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را انجام دهند و آن در دو محور فکری و عقیدتی و مالی و اقتصادی بود.
زمامداران عباسی با توجه به اخبار قطعی که در مورد امام زمان(عج) از زبان رسول خدا(ص) دریافت کرده بودند، میدانستند که او دوازدهمین وصی پیامبر و از فرزندان امام حسن عسکری(ع) است که بعد از او، رهبری شیعیان را بر عهده میگیرد و پس از غیبت طولانی، ظهور نموده، جهان را پر از عدل و داد میکند. از اینرو عباسیان تلاش گستردهای را آغاز کردند تا او را شناسایی نموده و به شهادت برسانند.
امام یازدهم(ع) با آگاهی از این توطئه دشمن، سیاست تمهیدی خود را در مورد امام آیند شیعیان، در سه محور مهم پیریزی کرد: بسترسازی برای میلاد مهدی(عج)، حفظ و حراست از آن وجود مبارک و آمادهسازی افکار شیعه برای غیبت طولانی.
امام عسگری(ع) در میان دشمنان بیرحم و دوستان سادهاندیش قرار گرفته بود. به همین جهت با در نظر گرفتن حساسیت دشمن در تولد امام مهدی(عج) با تمام وجود میکوشید تولد او همچنان مکتوم و ناگفته بماند. در حدی که خدمتگزار منزل آن حضرت نیز پس از مدت دو سال از تولد آن مولود مبارک هنوز آگاهی نیافته بود.
از طرفی هم امام بیم داشت تولد آن حضرت رفته رفته بر خواص هم، در هالهای از ابهام بماند. به همین جهت طبق مصلحت، برخی از خواص را در جریان امر قرار میداد. چنانکه میلاد مهدی را به محمد بن اسحاق خبر داد و به او تأکید کرد که به کسی نگوید و همچنین تعدادی از چهرههای برجسته شیعه، به حضور امام(ع) رسیدند، در حالی که چهل نفر دیگران از شیعیان نزد آن حضرت بودند. امام پیش از آن که آنان سخن بگویند، فرمود: شما بدینجا آمدهاید تا از حجت بعد از من بپرسید. در این هنگام، پسر بچهای را به حاضران، نشان داد و فرمود: این پیشوای شما پس از من و جانشین من در میان شما است. از او فرمان برید و پس از من دچار پراکندگی نشوید که هلاکت دینی دامنگیرتان خواهد شد.
انتهای پیام