به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) در قم، حجتالاسلام والمسلمين «رضا محمدی» از ناظران گروه پاسخ به شبهات قرآنی مركز فرهنگ و معارف قرآن، گفت: در پاسخ به اين نظر كه برخی از افراد میگويند«وحی الهام است و اين همان تجربهای است كه شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پيامبر اين را در سطح بالاتری تجربه میكند.» بايد گفت هر ادعايی بايد دليل و برهانی درپی داشته باشد كه اين براهين میتواند عقلی يا نقلی و يا علمی و وجدانی باشد، ولی خيال بافیها و مطالب بیاساس و بیسند هرگز نمیتواند ديدگاه عالمانهای باشد كه قابل طرح و نيازمند پاسخ باشد و مطالب ارائه شده چنين است و مستند به هيچ دليلی نيست.
وی ادامه داد: اگر وحی همچون شعر بود بايد همه شعرا پيامبر باشند درحالی كه غالبا مطالب غير معقول و موهوم محتوای اشعار شعرا را تشكيل میدهد و اصولا شعر هر چه بيشتر از واقعيت تهی باشد زيباتر و بلندتر است و لذا قرآن میفرمايد : وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ(شعراء224) و شاعران را گمراهان پيروى مىكنند. قرآن با صراحت میفرمايد كه شعر نيست وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ (يس/69)
محمدی ادامه داد: اگر منشا وحی منشا الهامات هنری است چرا در بين انواع هنر تنها شعر انتخاب شده است؟ نقاش نيز آنچه خلق میكند بايد وحی باشد به عبارت ديگر شخصی كه سخن فوق را میگويد، بايد بگويد تمام هنرمندان پيامبرند !!
اين انديشمند قرآنی با اشاره به اينكه، وحی و الهام متفاوتند، گفت: بديهی است در اينجا مراد از وحی «وحی رسالی است» نه هر دريافت درونی. بنابراين اگر مراد مفهوم لغوی وحی باشد هر الهامی و هر هدايت غريزی و... وحی رسالی و نبوت خواهد بود، در حالی كه اجماعا چنين نيست. به گزارش قرآن به مادر موسی وحی يعنی الهام شد واوحينا الی ام موسی...(قصص ، 7) آيا مادر موسی پيامبر بود، چنانكه به لحاظ لغوی القائات شيطانی نيز وحی اطلاق میشود، ان الشياطين ليوحون الی اوليائهم...(انعام 121)
وی گفت: هر عاقلی میداند كه وحی قرآن با الهامات و القائات شيطانی و مانند آن تفاوت ماهوی دارد
كدام حكيم يا منطقی يا حتی يك انسان عاقل شعر را ابزار معرفتی دانسته است؟! ابزار معرفت در انسان چهار عدد است عقل حواس دل و وحی كه مخصوص انبيا است اگر شعر ابزار معرفتی است چرا نقاشی مجسمه سازی و ... ابزار معرفتی نباشد؟!
محمدی اظهار كرد: يكی ديگر از شبهاتی كه مطرح شده اين است كه برخی معتقدند پيامبر نقشی محوری در توليد قرآن داشته است. آنان در توضيح اين شبهه گويند «پيامبر درست مانند يك شاعر احساس میكند كه نيرويی بيرونی او را در اختيار گرفته است.» اما در واقع - يا حتی بالاتر از آن: در همان حال - شخص پيامبر همه چيز است؛ آفريننده و توليدكننده. اين الهام از «نَفس» پيامبر میآيد و «نفس» هر فردی الهی است. اما پيامبر با ساير اشخاص فرق دارد؛ از آن رو كه او از الهی بودن اين نفس آگاه شده است. «نفس» او با خدا يكی شده است شخصيت او نيز نقش مهم در شكل دادن به اين متن ايفا میكند. آيا اين كلام با مبانی قرآنی سازگار است؟
وی همچنين تصريح كرد: عبارتپردازی و تخيلات واهی را در قالب عبارات مبهم و شعر گونه مطرح كردن هرگز نزد عقلا به عنوان مطلبی علمی و عقلانی قابل قبول نيست، خلاصه حرف ايشان اين است كه قرآن كلام خدا نيست بلكه تجربه درونی پيامبر است كه در قالب الفاظ انشا شده از طرف پيامبر بيان شده است و اين حرف جديدی نيست و اين نظر در واقع ديدگاه متكلمين مسيحی است كه سالها گفته شده و درباره آن بحثهای مفصلی وجود دارد.
محمدی گفت: از نظر ما نيز متون مقدس عهدين كلام خدا نيست و سخن متكلمين اهل كتاب درباره متون مقدس خودشان صحيح است اما قرآن با عهدين تفاوت ماهوی دارد اين معجزه است و تحدی كرده و تحريف ناپذير است و.... در حالی كه متون مذكور چنين نيست.
وی اضافه كرد: از قرآن و روايات دهها دليل میتوان ارائه كرد كه قرآن كلام خداست و پيامبر تنها آن را به مردم ابلاغ و برايشان تبيين فرمود و لذا حتی جايی كه خداوند فرموده بود «قل: بگو» پيامبر عين جمله خدا را ابلاغ كرد و دراين زمينه مقالههای متعددی نوشته شده است كه در صورت نياز میتوان به آنها مراجعه كرد. آيا هركس به تعبير ايشان نفس خدايی پيدا كرد پيامبر است ؟ آيا اميرالمؤمنين نفس خدايی پيدا كرده بود يا خير؟ و آيا او پيامبر بود؟ آيا بندگان ديگر خدا كه به مقام ولی اللهی و به مقام قرب میرسند پيامبرند؟ و....؟
اين پژوهشگر قرآنی تصريح كرد: تاكيد میشود هر ديدگاهی بايد مستند به دليل باشد و ما متاسفانه هيچ گونه دليلی مشاهده نمیكنيم تنها تئوریها و فرضيههای بیدليل و ماليخوليا گونهای است كه به عنوان ديدگاه علمی مطرح شده است. يكی ديگر از شبهاتی كه مطرح شده اين است كه دانش پيامبر در حد و اندازه دانش ساير افراد بشر در عهد خودش بوده. شبههگر در توضيح سخن خودش گويد«من فكر نمیكنم كه پيامبر به زبان زمان خويش سخن گفته باشد» در حالی كه خود دانش و معرفت ديگری داشته است.
وی اظهار كرد: او حقيقاً به آنچه میگفته، باور داشته است. اين زبان خود او و دانش خود او بود و فكر نمیكنم دانش او از دانش مردم همعصرش درباره زمين، كيهان و ژنتيك انسانها بيشتر بوده است. اين دانشی را كه ما امروز در اختيار داريم، نداشته است. و اين نكته خدشهای هم به نبوت او وارد نمیكند چون او پيامبر بود، نه دانشمند يا مورخ. آيا به نظر شما چنين است و اگر دانش پيامبر در حد و اندازه دانش افرادی باشد كه در عهد نزول قرآن در جزيرة العرب زندگی میكردند، اين امر خدشهای در نبوت ايجاد نمیكند؟
محمدی اظهار كرد: اين كه قرآن همواره به روز و تازه و شاداب است امری بديهی است كه در آيات و روايات بدان اشاره شده است. فلسفه نوشتن تفاسير جديد همين است كه روز به روز جلوه جديدی از قرآن آشكار میشود كه در گذشته نبوده است. در غير اين صورت بايد باب نوشتن تفسير سد میشد بنابراين اگر مراد اين است كه اين امری روشن و بديهی است و نيازی به اظهار نظر ندارد.
وی ادامه داد: آنچه كه قابل توجه هست اين است كه آموزههای قرآن و دين به دو قسم قابل تقسيم است، يك اصول و مبادی كلی و اساسی كه چون منطبق بر فطرت انسان است ثابت و لايتغير است و دو فروع و مطالب روزآمد و جديد كه بر حسب مقتضيات زمان تغيير میكند و وظيفه علمای دين اين است كه حكم اين مسائل مستحدثه را از طريق اجتهاد استنباط كرده و در اختيار مردم قرار دهند و با اين نگاه بديهی است كه مطلبی كه فقيه قرن چهاردهم از آيه ای می فهمد با فهم فقيه قرن چهارم متفاوت است و اين در واقع همان «اجتهاد» است كه در مكتب شيعه به رسميت شناخته شده است.
اين پژوهشگر ادامه داد: ملازمه بين اين كه قرآن كلام غير مخلوق و جاودانی خداست و جمود بر تفسير قرون ابتدايی اسلام روشن نشد هر چند ما اصل قضيه را كه غير مخلوق و قديم بودن قرآن را نپذيرفتيم و ثانيا غير مخلوق بودن چه منافاتی با جاودانه بودن قرآن دارد؟ به عبارت ديگر ما ضمن جاودانه بودن قرآن ؛ آن را مخلوق میدانيم يعنی گر چه ازلی نيست ولی ابدی است تازه اين در صورتی است كه مراد از حدوث و قدم ؛ حدوث وقدم ذاتی باشد نه زمانی. خلاصه مشخص نشد كه جاودانه دانستن قرآن كه مستفاد از حديث ثقلين است چه مخمصهای برای مسلمانان در پی داشته است كه ايشان با اين نظر كه قرآن كلام خدا نيست میخواهد مسلمانان را از اين مخمصه نجات دهد؟