به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، انسان موجودی است که نیازمند روابط اجتماعی است و بدون حضور در اجتماع هیچگاه از عهده پاسخگوئی به نیازهای متنوع زندگی خویش بر نمیآید. به همین دلیل است که فلاسفه و حتی دیگر اندیشمندان، انسان را موجودی مدنی بالطبع دانستهاند.
این موضوع از آیات قرآن کریم نیز مستفاد میگردد که اصولا اجتماعی بودن و ایجاد روابط اجتماعی با همنوع خود در متن خلقت و آفرینش او پیریزی شده است. خداوند در سوره مبارکه حجرات آیه 13این موضوع را این چنین مورد تاکید خود قرار می دهد «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ» ای مردم! شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا به این وسیله یکدیگر را بازشناسید (نه اینکه به این وسیله بر یکدیگر تفاخر کنید) همانا گرامیترین شما نزد خداوند متقیترین شماست.
این موضوع در سوره فرقان در آیه 54 نیز تاکید شده است «هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا»؛ اوست که از آب، بشری آفرید و آن بشر را به صورت نسبها (رابطههای نسبی) و خویشاوندی دامادی (رابطههای سببی) قرار داد.
این موضوع در روایات نیز مکرر مورد تاکید واقع شده است. مثلا امام علی (ع) در نهجالبلاغه میفرمایند «با مردم چنان معشرت نمائید که اگر از دنیا رفتید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید آرزومند دیدار شما باشند» ملاحظه میگردد که روابط اجتماعی و معاشرت نیکو و سازنده از اصول برسازنده بنیانهای اجتماعی اسلام است.
شاید یکی از دلایل خلقت نایکسان و متفاوت انسانها از نظر امکانات و استعدادها را باید در همین اهمیت روابط اجتماعی در اسلام جستجو نمود.
و اگر این گوناگونی و تفاوتها نبود شاید هیچ کس برای رفع کمبودها و مایحتاج خود به دیگران رجوع نمیکرد و روابط اجتماعی شکل نمیگرفت.
نکته دیگر در خصوص روابط اجتماعی که باید حتما در نظر داشت بحث وحدت و همبستگی عمومی است که نقش بهسزایی در تثبیت هر نظام اجتماعی دارد، چه اینکه که اصولا جوامع بشری تنها در سایه همبستگی اجتماعی است که میتوانند به روابط و تعاملات روزمرّه زندگی خویش بپردازند. از این رو میتوان ادعا نمود به هر میزان که وحدت، اتحاد و همدلی افراد یک جامعه بیشتر باشد به همان میزان انتظار روابط اجتماعی و تقویت آن نیز افزونتر است. و هر قدر تعامل اجتماعی ضعیفتر و سستتر باشد به همان میزان گسست بین روابط اجتماعی امری قطعی و قابل پیشبینی است.
اما سوالی که در اینجا پیش میآید این است که راهکاهای تقویت روابط اجتماعی در اسلام چیست؟ آیا اسلام برای ایجاد روابط مستحکم چاره جویی نموده است؟ بدون شک همانطور که گفته شد دین مبین اسلام دینی است که پایههای آن بر روابط اجتماعی بنیان نهاده شده و هر عاملی که موجبات گسست این رابطه را فراهم نماید از نظر اسلام مورد نکوهش واقع شده است.
عوامل زیاد اخلاقی در اسلام جهت تقویت روابط اجتماعی ایراد شده که به برخی از آنها اشاره می کنیم. یکی از راههای تقویت روابط اجتماعی را باید در اصل مشورت با یکدیگر جستجو نمود. مشورت در مسائل آن قدر ضروری و پسندیده است و در ایجاد مودّت و محبت اجتماعی نقش بسیار مؤثری دارد که خداوند به پیامبر(ص) دستور میدهد که «در کارها با اصحاب خود مشورت کن».
مشورت کردن نه تنها موجبات استفاده از رای و عقل دیگران را برای انسان فراهم میآورد بلکه خود، باعث تقویت روابط اجتماعی نیز میگردد. انسانی که طرف مشورت قرار گرفته این حس را دارد که به او بها داده شده و مورد ارزیابی دیگران واقع گردیده است. مدارا، مهربانی و گذشت را نیز میتوان از راههای تقویت روابط اجتماعی بین افراد محسوب نمود.
اصولا یکی از راههای اصلاح روابط اجتماعی را باید در رفع کشمکشها و جدالهای بیهوده دانست. انسانهای موفق کسانی هستند که عفو و گذشت و مهربانی آنها بسیار بیشتر از کشمکشها و دشمنیهای بیهوده آنها باشد. ما حتی در روایات به کرات داریم که بدی را با نیکی و مهربانی پاسخ دهید. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند« مدارا و سازگاری با مردم نصف ایمان و مهربانی با آنها نصف عیش و راحتی زندگی است».
یکی دیگر از عوامل ثبات روابط اجتماعی را باید در ایجاد دوستی بین افراد دانست. در واقع نوع دوستی و ایجاد صمیمیت از اصول اخلاقی تحکیم و پایداری روابط اجتماعی محسوب میگردد. قرآن کریم در سوره حجرات میفرماید«به راستی اهل ایمان برادر یکدیگرند، بنابراین شما میان برادران خود اصلاح و آشتی برقرار کنید و خدا را در نظر داشته باشید، امید که مورد رحمت و لطف او واقع شوید».
نکته مهمی که باید در همین جا بدان اشاره شود جلوگیری از کدورت بین همنوعان است. امری که قرآن کریم نیز بیان داشته که اگر میان مؤمنان اختلاف نظر و کدورتی رخ داد بر همگان لازم است که برای رفع اختلاف و برقراری صلح و آشتی میان آنان از هیچ کوششی دریغ نورزند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در این زمینه فرمودند«آیا شما را به صدقهای آسان آگاه نسازم که خداوند آن را دوست میدارد؟ مردم گفتند: آن چیست؟! حضرت فرمود: برقراری صلح و آشتی میان افرادآنگاه که با یکدیگر قطع ارتباط کرده باشند.
در خصوص عوامل گسست روابط اجتماعی میتوان به علل فراوانی اشاره نمود، لکن از مهمترین آنها میتوان به بدبینی، سوظن و غیبت یکدیگر در ارتباطهای بین النثینی اشاره کرد. قرآن کریم صریحا این رذایل اخلاقی را مورد نکوهش قرار میدهد « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ». پیامبر اکرم (ص)در یکی از بیانات زیبای خود به همین مورد اشاره نموده و میفرمایند «انّ اللّه حرّم علی المسلم دمه، و ماله و عرضه، و ان یظنّ به سوء الظّن". سوظن و بدبینی بدون شک از اصلیترین عوامل گسست دوستیها و پیمانها محسوب میگردد. هیچ دوستی و پیمان اجتماعی نمیتواند بر پایه سوظن و بدبینی باقی بماند.
شاید به همین دلیل است که در روایات توصیه شده است که تا از چیزی به طور کامل مطمئن نشده اید گمان سو به خود راه نداده و اصل را بر حسن ظن بگذارید؛امام علی(ع) میفرمایند«وقتی سخنی را می شنوید تا میتوانید برای آن احتمال خیر و صحیح بدهید، درباره آن گمان بد نبرید». بهتان و افترا نیز یکی دیگر از عوامل اصلی بروز شکافهای اجتماعی محسوب میگردد. امام صادق(ع) در این زمینه میفرمایند«هرگاه شخص مؤمنی به برادر مسلمانش بهتان بزند و تهمتی به او ببندد، ایمان درونی اش نابود می شود، همان طور که نمک در آب نابود می گردد».
چه بسیار تهمتهایی که شاید هیچ گاه به حق نبوده و صرفا بر اساس بدبینی افراد ایجاد شده باشد. و چه بسیار تهمتهایی که دوستیهای بسیار مستحکم را از هم گسسته و موجبات دشمنی را فراهم آورده است. از دیگر عواملی که گسست بنیانهای روابط اجتماعی بین افراد را فراهم میآورد وجود توقعهای نا به جا از همدیگر است. اسلام به هیچ وجه اجازه نمیدهد افراد نسبت به یکدیگر توقعات نابجا داشته باشند، بلکه این را از عواملی میداند که موجبات سستی روابط اجتماعی را فراهم می آورد.
شاید حتی بسیاری از این توقعات هم از طرف مقابل پاسخ داده نشود، لکن همین ابراز و تمایل در توقعات خود باعث بدبینی و سست شدن دوستیها خواهد شد. شاید به همین دلیل است که در اسلام به قناعت کردن این همه بها داده شده است. در برخي از روايات قناعت را گواراترين زندگي به شمار آورده است. امام علي(ع) میفرمایند «القناعة اهنأ العيش؛گواراترين زندگي قناعت است».
در واقع قناعت کردن و دوری از توقعات نابجا خود از عوامل ایجاد زندگی طیبه نیز بشمار میرود. چنان چه در تعبيري ديگر قناعت مصداق حيات طيبه دانسته شده است: «سئل علي(ع) عن قوله تعالي «فلنحيينّه حياه طيبه، فقال هي القناعة؛از امام علی (ع) در باره سخن خداوند متعال كه فرمود«ما به او حيات طيبه عطا ميكنيم»، سؤال شد. پس حضرت فرمودند«حيات طيبه قناعت است. نه تنها قناعت حيات طيبه است، بلكه پاكترين زندگي قناعت است». در واقع اینها صرفا نمونه های بسیار اندکی از مباحث اخلاقی است که در آن اهمیت روابط اجتماعی و راههای تقویت آن و دوری از گسستها از منظر اسلام مورد تاکید قرار گرفته شده است.
یادداشت از محسن شیرآوند/ عضو هیئت علمی داشگاه اصفهان