«یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ بِكَ عَلَینَا وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ الْإِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُكَ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ»
ای اباعبدالله بر ما چه سخت گذشت این عزای برجسته و این مصیبتی که بر شما رفت. نه تنها بر ما سخت گذشت؛ بلکه بر جمیع اهل اسلام سخت گذشت و نیز در آسمانها، برای اهل آسمانها، آنهایی که در بصیرت و عبودیت کاملاند، این مصیبت برجسته و سنگین بود.
اباعبدالله؛ پناه به سوی پدر واقعی امت اسلام
با ذکر عنوان «اباعبدالله» برای حضرت امام حسین به سوی پدر واقعی امت اسلام پناه آوردهای و متذکر عمق مصیبتی میشوی که بر ما وارد شده، مصیبتی که بر اهل آسمان سنگین است، چه رسد برای ما زمینیان. میخواهیم به امام حسین ارادت خود را اعلام کنیم و از طریق زیارت عاشورا و ذکر مصائبی که بر آن حضرت وارد شده، جان خود را با امام خود متحد کنیم و به مقامِ انسانِ کامل نزدیک شویم. مصیبت او را مصیبت خود احساس میکنیم. در این فراز در مقام ارائه حال خود هستی که در آن مصیبت بر ما چه گذشت ای اباعبدالله.
از حضرت صادق روایت داریم: «وَكَّلَ اللَّهُ بِقَبْرِ الْحُسَینِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ أَرْبَعَةَ آلَافِ مَلَكٍ شُعْثاً غُبْراً یبْكُونَهُ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ»؛ خداوند متعال چهار هزار فرشته را كه جملگى ژولیده و غبار آلود و گرفته هستند بر قبر حضرت امام حسین موكّل قرار داد و ایشان به جهت عشق به حسین تا روز قیامت بر آن حضرت گریه مىكنند.
هرکس در مقام عبودیتِ صِرف قرار گیرد نسبت به واقعه عاشورا چنین حالتی پیدا میکند که ملائکه در آن قرار دارند. و از آن مهمتر سخن حضرت صاحب الامر است که به جدّ بزرگوارشان اظهار میدارند: «وَلَاَبْکِینَّ عَلَیکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَنْدُبَنَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدَّموعَ دَما»؛ هر صبح و شام بر تو گریه میکنم و اگر اشک چشمم خشک شود، خون گریه میکنم. اینها همه نشانه عظمت مصیبتی است که بر همه اهل زمین و آسمان وارد شد و درک این مصیبت احتیاج به بصیرتی بزرگ دارد و باید برای شناخت آن برنامهریزی کرد تا برایمان هر مصیبتی در مسیر دفاع از اسلام قابل تحمل گردد و در مقابل فشارهای دشمن خود را نبازیم.
«فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیكُمْ أَهْلَ الْبَیتِ»
پس لعنت خدا بر امتی که ظلم و جور بر شما اهل البیت را پایهریزی کردند.
با این جمله میخواهید از طریق تنفّر از دشمنان اباعبدالله به قلب خود جهت بدهید. میگویید لعنت خدا بر آنهایی که اساس ظلم و جور را بر شما خانواده پیامبر پیریزی کردند. و از این طریق افق اندیشه را میکشانید به مبانی فرهنگ فاسدی که مقابل فرهنگ اهلبیت پیامبر ایستاد و خواست این فرهنگ الهی و روشنگر را بیرنگ کند و لذا مرز خود را از آنها جدا میکنید. کسی که میخواهد خطورات شیطانی را از قلب خود بیرون کند باید مظاهر بیرونی آنها را بشناسد و نسبت به آنها تنفّر قلبی و عملی نشان دهد. و تا انسان ریشه حادثهها را درست ارزیابی نکند نسبت به حوادثی که پیش میآید بصیرت لازم را به دست نمیآورد.
«وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِی رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِیهَا»
و لعنت خدا بر امتی که شما را از مقامتان که مقام هدایت بشریت بود، دور کرد و از مراتبی که خداوند شما را در آن مراتب قرار داد تا بشریت از سعادت محروم نماند، برکنار نمود. لعنت بر آن بینش و اندیشهای که ابتدا شما را از مقام حاکمیت بر جامعه کنار زد و سپس «أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ»؛ بهکلی اندیشه پذیرش شما را در میان مردم از بین برد. و شما را از درخشیدن در صحنه جامعه کنار زد، آن درخشیدنی که در واقع درخشش فرهنگ الهی برای بشریت بود تا بشر زنده بماند و معنی زندگی در روی زمین را درست بداند و در زمین و زندگی زمینی سرگردان نگردد.
در این فراز در حال اعلان برائت هستیم از هر نوع فرهنگ بشری که ریشه در فرهنگ الهی ندارد. فرهنگی که رسول خدا در موردش فرمود: «اَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَّمَدٍ لَمْ یشُمَّ رائِحَةَ الْجَنَّةَ»؛ بدانید که هرکس با کینهی آل محمد بمیرد، هرگز بوی بهشت به مشامش نمیرسد. و در همین راستا لعنت خدا را اظهار میداری و میگویی:
«وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْكِینِ مِنْ قِتَالِكُمْ»