به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، در ادامه شرح زیارت عاشورا از کتاب «زیارت عاشورا اتحادی روحانی با امام حسین(ع)» درباره عبارت پایانی این زیارت «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَینِ یوْمَ الْوُرُودِ» میخوانیم:
طلب مقام فنا در امام و مَعِیت با آن حضرت در سجده، عالیترین تمنّایی است که میتوان به آن فکر کرد و سیر خود را به آن سو جهت داد. سیر به سوی بزرگترین مطلوبی که به دست نمیآید مگر از همین طریق.
اگر تمام مقامات عرفانی را طی کنید، این مقام چیز دیگری است، از این طریق هیچ حجابی بین عبد و معبود باقی نمیماند، چیزی که حضرت باقر راز آن را گشودند و فرمودند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا یكُونَ بَینَهُ وَ بَینَ اللَّهِ حِجَابٌ حَتَّى ینْظُرَ إِلَى اللَّهِ وَ ینْظُرَ اللَّهُ إِلَیهِ فَلْیتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ یتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ یأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیهِ وَ نَظَرَ إِلَى اللَّه»؛ هرکس طالب است که بین او و خداوند هیچ حجابی نباشد که او خدا را بنگرد و خداوند او را، باید محبّت و ولایت آل محمد را در خود ایجاد کند و از دشمنانشان تبری جوید و پیرو امامی از این خانواده باشد، اگر چنین کند خداوند بر او مینگرد و او هم بر خدا مینگرد. چنین حالتی قابل وصف نیست.
هر کس قلباً یک آشنایی اجمالی با اباعبدالله الحسین و اصحاب گرانقدر کربلا دارد. حال، زیارت و تمرکزِ روحی بر حضرت و عزاداری و حضور در جلسات عزاداری اباعبدالله باعث میشود آن آشنایی قلبی فَوَران کند و در نتیجه چیزهایی را در راستای قرب الهی به دست آورد که سالها به دنبال آن بود. شرطش آن است که «ره چنان رو که رهروان رفتند» باید مواظب بود شیطان عزاداریها را تغییر ندهد، کار شیطان این است که هر چیزی که ما را به خدا نزدیک میکند و طریق رسیدن به حق است، از ما بگیرد و در آن کار اخلال ایجاد کند.
بنا به فرمایش قرآن «قَالَ فَبِمَا أَغْوَیتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِیمَ»؛ شیطان گفت: خدایا! به جهت آن که گمراهم کردی، حتماً در مسیر مستقیمی که به سوی تو ختم میشود مینشینم و بندگانت را از آن مسیر منحرف میکنم. همیشه اختلال شیطان در اموری است که به خدا ختم میشود، آیا راهی مطمئنتر از راه حضرت سیدالشهداء به سوی خدا هست؟ پس به همان اندازه باید مواظب بود شیطان در این مسیر اخلال ایجاد نکند و مقصد اصلی که قرب الی الله بود فراموش نشود.
به عنوان مثال یکی از روزهای پر برکت، روز جمعه است که شرایط قرب الهی در آن فراهمتر است، به تعبیر امیرالمؤمنین «فَجَعَلَ الْجُمُعَةَ مَجْمَعاً نَدَبَ إِلَیهِ لِتَطْهِیرِ مَا كَانَ قَبْلَهُ وَ غَسْلِ مَا أَوْقَعَتْهُ مَكَاسِبُ السَّوْءِ مِنْ مِثْلِهِ إِلَى مِثْلِهِ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِینَ وَ تِبْیانَ خَشْیةِ الْمُتَّقِینَ وَ وَهَبَ لِأَهْلِ طَاعَتِهِ فِی الْأَیامِ قَبْلَهُ»؛ خداوند جمعه را روز جمع شما قرار داد و شما را در آن خواند براى آنكه پاك كند و بشوید آنچه را از كردار زشت پیش از جمعه داشتهاید و یادآورى براى مؤمنین باشد و ترسى براى پرهیزکاران و مزد كردار بندگان را به آنها عطا کند، بیشتر از آنچه بخشیده است به اهل طاعت در روزهاى قبل از جمعه. حال تماشا کنید چقدر شیطان تلاش میکند برکت این روز را از ما بگیرد و به بهانههای وَهْمی و خیالی ما را به تفریح و سرگرمیهای لغو مشغول کند تا از فیض جمعه و جماعت باز بمانیم.
تأکید بنده آن است که از جمله اموری که برکات فراوانی در آن نهفته است عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین است و شک نداشته باشید که شیطان نهایت تلاش خود را میکند تا ما بهره حقیقی خود را از آن نبریم و از طریق توجّه به امور سطحی، اصلِ سیر و توجّه و مَعِیت با حضرت را که از راه عزاداری و اشک به دست میآید از ما برباید. آنقدر ما را به فرعیات مشغول میکند که از اصل غافل شویم.
به ما خبر دادهاند مُهْر نماز اگر از خاک کربلا تهیه شود موجب انکشاف و رفع حجاب میگردد. حالا شیطان ذهن ما را از اصل مسئله میبرد روی این که خوب است آن را آرایش بدهید، یک تکه آیینه هم روی آن بچسبانید، درست آن مُهری که وسیله سجدهکردن بر خاک بود- آن هم خاک کربلا- از انسان گرفته میشود و فرعیات مدّ نظر قرار میگیرد.
وقتی فرعیات و رسوماتِ دست و پاگیر اصل توجه به امام حسین و کربلا را از منظر عقل و قلب ما به حاشیه برد، دستههای سینهزنی و زنجیرزنی و فقط به ظاهر مساجد پرداختن، و شام و ناهار، اصل میشود در حالی که نباید این امور همه فکر و ذکر عزادارِ حضرت سیدالشهداء را بگیرد و همه توجهها به همین ظاهر جلب شود. آری اگر اصل عزاداری و توجه به آن مقام فراموش نشود این فرعیات هم در حدّ معقول و محدود معنیدار خواهد شد. علمای بزرگی را داشتهایم که روز عاشورا با پای برهنه و موهای پریشان، صورت عزادار به خود میدادند و در دستههای عزاداری اباعبدالله شرکت میکردند. ولی آنها سیر با اباعبدالله را در همه این عزاداریها حفظ میکردند.
همچنان که ملاحظه فرمودید زیارت عاشورا حامل یک فرهنگ عبادی کامل است. واقعاً باید با زیارت عاشورا زندگی کرد و در هر فرصتی با آن مراوده داشت و اگر این چنین شد وقتی بر سر قبرمان هم آن زیارت را که سالها با آن مراوده داشتهایم، بخوانند، ما به وَجد میآییم و به صعود بیشتر میرسیم.