به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان، در ادامه جلسات خود در ایام اعیاد شعبانیه، روز گذشته، ۲۰ فروردین، به ایراد سخن در زمینه شخصیت امام حسین (ع) پرداخت و بیان کرد: سخنان امام حسین (ع) همواره برای پیروان ایشان راهنما است. اعم از سخنانی که به صورت خطابه یا ... بوده است که مهمترین آنها را شب عاشورا با یک مستمع هفتاد نفره داشتند که در بین سخنرانیهای سخنرانان عالم، یکی از برترین، بهترین و پرمحتواترین سخنرانیها است و شگفتی آن در این است که امام در آن شب که میدیدید فردا این هفتاد نفر قطعهقطعه میشوند که از عزیزترین عباد خدا در عالم بودند و میدیدند که بعد از کشته شدن خودشان، همه این خیمهها میسوزد و زن و بچهها به اسارت گرفته میشوند، اما از متن سخنرانی میشود فهمید که امام (ع) در کمال آرامش سخنرانی کرده است.
وی در ادامه افزود: گویی امام (ع) وسط بهشت است و امام این هفتاد نفر را دعوت کردهاند که برای آنها سخنرانی کنند. گاهی یک سخنران را به یک جلسه دعوت میکنند و میگوید مشکلی دارم و حرف نمیزند، اما این سخنرانی اینقدر با آرامش انجام شده که درک آن آرامش برای ما خیلی کار دشواری است. نوع سخنرانیهای امام، روایات و یا دعاهایشان و این دعایی که محور بحث است که به متن آن نرسیدهایم، از زیباترین حقایقی است که از مشرق وجود امام حسین (ع) طلوع کرده و این طلوع غروب ندارد و مانند ولادتشان است.
این مفسر و مترجم قرآن بیان کرد: همه مردم یکبار به دنیا میآیند و یکبار میمیرند، اما امام حسین (ع) یکبار به دنیا آمد و حیات کسی را مثل ایشان در عالم سراغ نداریم. حیاتی است که هیچ مرگی جرات حمله کردن به آن را ندارد. مرگ همه را به کام فراموشی همیشگی میبرد، اما حیات امام (ع) از روز عاشورا با جلوهای بینهایت، خود را نشان داد. در کتاب کاملالزیارات آمده که چندین بار از ائمه (ع) سوال کردند که حسین (ع) کجا است؟ یعنی نظرشان این بود که آیا در همین قبری است که به زیارت او میرویم؟ برخیها نیز همین را پرسیدهاند. ائمه (ع) نیز میدانستند که سائل و پرسشکننده چه نیتی دارند و در پاسخ سوال کنندگان میفرمودند جای حسین (ع) را اگر میخواهید بدانید، او «عند ربه» است. فهم این عبارت نیز سخت است و خدا نیز که جسم و عنصر نیست که بگوییم، امام حسین (ع) کنار خدا نشسته است، لذا باید در مرحله اول خدا را فهمید تا «عند ربه» را متوجه شد.
انصاریان در ادامه تصریح کرد: در این مورد بیشتر نیز توضیح ندادهاند، چون اگر بیشتر توضیح میدادند، هیچ کس نمیفهمید. این یک مقامی است که در بیانات اهل سلوک و اهل دل، مقام عندیت است. اما آنکه من به دنبالش میگردم این بود که چه حقایقی در امام بوده که این دعا و دیگر ادعیه از حضرت ظهور کرده است. مطلبی را فلاسفه میگویند و روی آن نیز بحث زیاد است که کلام با متکلم چه رابطهای دارد و میگویند که کلام، خودِ متکلم است. یعنی اگر میخواهید امام حسین (ع) را بشناسید، دعاهای ایشان را دقیق بفهمید، چون همه حقیقت امام (ع) در این دعاها منعکس شده است.
این استاد برجسته اخلاق بیان کرد: این دعاها یک آیینه است که اگر خدا به انسان چشم دهد، در این آیینه، وجود مبارک امام حسین (ع) را در حد خودش میبیند. این را میدانیم که ظرفیت چشم ما بسیار محدود است. ظرفیت قلب ما خوب است، اما باز هم چهار دیواری است. یک مقدار که اشیاء از ما دور شود، آن چیزی که هست را نمیبینیم. دانشمندان جهانشناس، نوشتهاند که خورشید یک میلیون و دویست هزار برابر زمین حجم دارد. یعنی یک میلیون و دویست هزار عدد کره زمین در خورشید جای میگیرد اما، ما خورشید را به اندازه یک مجموعه بزرگ میبینیم که برای محدود بودن چشم ما است که همه جا درستبین نیست و غلطبینی آن خیلی بیشتر است. اما اگر وجود مقدس او به این چشم کمک کند، حقیقت را در حد ظرفیت خود میبیند نه در حدی که آن حقیقت هست.
انصاریان در ادامه تصریح کرد: یکی از دوستان ابوجهل، یک روز دید که ابوجهل، این مجسمه کفر شرک، با پیامبر (ص) برخورد گرمی کرد. بعد که برخورد تمام شد، به ابوجهل گفت، خیلی با او گرم گرفتی، گفت به این دلیل است که آدم بزرگی است. گفت اگر این طور است به او ایمان بیاور، گفت نه، اگر خدا میخواهد که من مومن شوم، یک پیامبر از طایفه خودمان بفرستد. اما در مقابل یک روستایی ایرانی به نام سلمان از منطقه فارس یا اصفهان دربهدر دنبال یک کسی میگردد که او را نمیشناسد، اما ایمان به او برایش آرامش ایجاد میکند. با پدرش نیز خیلی حرف زد و گفت، اوستا که کتاب زرتشتیان است من را قانع نمیکند. میگویید اوستا آب حیات است، اما تشنگی من را برطرف نمیکند. با متولیان آتشکدهها نیز صحبت کرد، اما قانع نشد و گفت این دین را نمیخواهم. در زیر زمین خانه حبسش کردند، بعد که آزاد شد دربهدر دنبال کسی بود که حرفها و وجودش به او آرامش بدهد.
این مفسر و مترجم قرآن بیان کرد: سلمان مسیر طولانی را آمده است. هر بزرگی را در این مسیر طولانی دید و صحبت کرد. آدم عاقلی هم بود و از اینکه دنبال مکتبی بود که به او آرامش بدهد، معلوم میشود که عقلش خوب کار میکرده است. در یکی از منطقههای عراق، بعد از اینکه دهها عالم، حِبر، قسیس و رهبان را دیده بود، به یک راهب مسیحی برخورد و او توصیف پیامبر (ص) را به او گفت، ولی گفت که خبری از تولدش ندارد، چون طول عمر او را از پای درآورده بود و به سلمان میگفت که نمیتوانم بروم و ببینم این پیامبر متولد شده است یا خیر. در هر حال به سلمان گفت که در نواحی مدینه و مکه باید به دنبال این پیامبر بگردد.
وی در ادامه افزود: سلمان به مدینه رسید در حالی که، ابوجهل، سیزده سال، هر روز پیامبر (ص) را میدید. هر کس هم که پیامبر را نمیشناخت و از او سؤال میکرد، با تحقیر در مورد پیامبر (ص) میگفت، یتیم عبدالله است. یا یک نفر میپرسید این کیست، میگفت دیوانه است. حتی میگفت این فرد، ۴۰ سال در ما زندگی کرده و جادوگر است. سلمان اولین باری که در مسجد، رسول خدا (ص) را دید، همان لحظه مومن شد. نه اینکه بگوید معجزه ارائه کن و .... دلیلش نیز این بود که اهلیت داشت و خدا چشمش را باز کرده بود. ابوجهل اهلش نبود و در قرآن خداوند با کفار و مشرکان زمان پیامبر (ص) حرف زده و فرموده اگر خیری در باطن شما میدید، شما را نیز به قله هدایت میرساند، ولی خیری در شما نیست و اگر به هدایت برساند نیز وارد نفاق میشوید.
این استاد برجسته اخلاق بیان کرد: سلمان همان لحظه اول مومن شد. یکسال نشده بود که مهاجران و انصار اختلاف پیدا کردند و مهاجران میگفتند که سلمان از ما است و انصار نیز همین را میگفتند و اختلاف عربی و تعصب جاهلی در حال شعلهور شدن بود. پیامبر (ص) دستور داد که همه به مسجد آیند و فرمودند دعوا نکنید. به مهاجران و انصار فرمود که سلمان از شما نیست. در حالی که تنها یکسال از ایمان سلمان نگذشته بود، رسول خدا (ص) فرمودند که «سلمان منا اهل البیت»؛ بنابراین همین که گوشه چشم ما را باز کنند، میتوانیم امام حسین (ع) را در این دعاها ببینیم.
انصاریان در ادامه افزود: چه حقیقتی در وجود امام بوده که سبب ظهور این دعاها شده است. در حالی که میدانیم امام حسین (ع)، در مکه به یک مکتبخانه حتی گذرش نیز نیفتاد. مکه اصلا مکتبخوانه نبود و بیسوادی محض بود، اما در مدینه به صورت محدود درس و ... مطرح بود. امام حسین (ع) که دقایق زندگیشان نوشته شده است و از نحوه ولادت و اسمگذاری ایشان، دقتهای زیادی شده و پیامبر (ص) وقتی ایشان را در آغوش گرفتند، به امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) فرمودند که چه اسمی برای ایشان گذاشتهاید؟ آنها گفتند که شما باید اسم را انتخاب کنید و فرمودند من حسین را انتخاب میکنم؛ بنابراین چنین شخصیتی کلمات و ادعیهای دارند، ولی حقیقتی موجب بیان این ادعیه شده که امام رضا (ع) آن را بیان کرده است و بدان اشاره خواهد شد.
استاد انصاریان در انتها به قرائت بخشی از این دعا پرداخت که در ابتدای آن آمده است «أَنْتَ مُتَعَالِی الْمَکَانِ عَظِیمُ الْجَبَرُوتِ شَدِیدُ الْمِحَالِ غَنِیٌّ عَنِ الْخَلاَئِقِ عَرِیضُ الْکِبْرِیَاءِ قَادِرٌ عَلَی مَا تَشَاءُ قَرِیبُ الرَّحْمَةِ صَادِقُ الْوَعْدِ سَابِغُ النِّعْمَةِ حَسَنُ الْبَلاَءِ قَرِیبٌ إِذَا دُعِیتَ مُحِیطٌ بِمَا خَلَقْتَ قَابِلُ التَّوْبَةِ لِمَنْ تَابَ إِلَیْکَ قَادِرٌ عَلَی مَا أَرَدْتَ وَ مُدْرِکٌ مَا طَلَبْتَ وَ شَکُورٌ إِذَا شُکِرْتَ وَ ذَکُورٌ إِذَا ذُکِرْتَ أَدْعُوکَ مُحْتَاجاً وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ فَقِیراً وَ أَفْزَعُ إِلَیْکَ خَائِفاً؛ ای خدای بلند مقام با جلال و جبروت محکم تدبیر بینیاز از خلق که ملک کبریایی او پهناور و قدرتت به هر چیز شامل و رحمتت به همه نزدیک و عدهات صدق و حقیقت نعمتت فراوان امتحانت نیکو هر کس تو را بخواند به او نزدیک خواهی بود و هر که به درگاهت توبه کند میپذیری هر چه بخواهی توانی کرد هر چه طلبی بیابی به شکرگزاران پاداش میدهی و هر که به یاد تو باشد از او یاد میکنی منای خدا با فقر و احتیاج تو را میخوانم و از بینوایی به درگاهت با شوق میآیم و با خوف و هراس به درگاهت مینالم».
انتهای پیام