به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، این معلم دیار سربداران با تحصیل و پیشرفت در علم و دانش از دل کویر مزینان داورزن کنونی به مشهدالرضا(ع) رسیده و با انتخاب شغل معلمی در سال 1320 راه تعلیم و تدریس را که در آن به گفته خودش بهتر میتوانسته خدمت کند انتخاب کرده است.
همه قبیله من عالمان دین بودند
یک سال پس از صدور فرمان مشروطه، محمد تقی شریعتی در سال ۱۲۸۶ ش در مزینان سبزوار متولد شد. پدرش شیخ محمود و پدربزرگش آخوند ملاقربانعلی از شاگردان حاج ملاهادی سبزواری است.
استاد محمدتقی معروف به «سقراط خراسان» را خیلیها با نام فرزندش دکتر علی شریعتی میشناسند، اما استاد خودش از بزرگان علوم اسلامی است.
استاد شریعتی در بخشی از شرح زندگیاش به قلم خودش نوشته است: «همه قبیله من عالمان دین بودند. حدود یک قرن مناصب دینی و ریاست روحانی آن حدود که از توابع قابل توجه و ممتاز سبزوار است و در گذشته به جهاتی که مجال بیانش نیست، موقعیت بسیار مهمی داشته با پدران و اقوام من بوده است و هماکنون آثار تهذیب، تربیت و تعلیم و تزکیه آنها در میان اهالی آنجا محسوس و مشهود است و شکر خدا را که آن نیکمردان با همت جز عمل صالح ذخیرهای و غیر از نام نیک یادگاری از خود نگذاشتند.»
وی که درسهای مقدماتی حوزوی مانند صرف، نحو و منطق را نزد پدر و عمویش شیخ حسن مزینانی آموخت، در هفده سالگی برای ادامه تحصیل به مشهد مقدس رفت.
شاگرد آیتالله فقیه سبزواری با ذکر خیر از برخی از اساتیدش نوشته است: «ایام تعطیل به درس تفسیر و اعتقادات و مقامات حریری و خلاصةالحساب شیخ بهائی و الهیات قدیم میرفتم در اینجا وظیفه خود میدانیم که اسم مبارک بعضی اساتید خود را که حق بزرگی بر من دارند یاد کنم تا حقناشناسی نکرده باشم. از اموات، مرحوم ادیب نیشابوری مرحوم حاجی محقق مدرس نوغانی مرحوم آقامیرزا ابوالقاسم الهی، مرحوم آقامیرزا مهدی ابن مرحوم آقا بزرگ حکیم، مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی و مرحوم آقا شیخ محمدرضا زنجانی و مرحوم ارتضاء که مذکور شد رضواناله علیهم.»
انتخاب شغل معلمی
وی در بخش دیگری از زندگینامهاش بیان کرده است: «میخواستم به مقام اجتهاد برسم ولی رضاخان مدارس را برچید و طلاب را به نظام وظیفه برد یا آنکه مجبور کرد که هرکدام کسب و کار دیگری پیش بگیرند».
این مفسر قرآن نوشته است: «از سال 1320 به بعد که سطح زندگی منظم بالا میرفت درآمد من منحصر به ماهیانه هشتصد ریال حقوق مدرسه و درآمد چند درس خارج شد. با آغاز مجالس تبلیغی و احتیاج به مطالعه زیاد درسهای خارجام به کلی تعطیل گردید تا در 23 به ماهی 1110 یکصد و یازده تومان بدون رعایت سوابق چندین ساله خدمات فرهنگیم استخدام گردیدم.»
او حوزه علمیه را به قصد تدریس در مدارس ترک کرد؛ چرا که باور داشت آینده کشور به سرنوشت جوانان تحصیلکرده گره خورده است و باید اسلام واقعی را به آنان آموزش بدهد.
نوشتن تفسیر نوین قرآن
این معلم خراسانی با تاکید بر اینکه حتی ظهرهای گرم تابستان را به مطالعه کتب و کسب اطلاعات لازم صرف میکردم تا در شبهای دوره با استدلال بتوانم از انحراف افکار جوانان جلوگیری و آنان را به صراط مستقیم دین راهنمایی نمایم، در ادامه زندگی پر برکت خودش «تفسیر نوین» را نوشت تا با آیات و روایات بتواند به مقابله با موج مخالفان دیانت برخیزد.
وی درباره ضرورت رجوع مسلمانان به قرآن جهت شکستن سد سدید عقبماندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ممالک اسلامی مینویسد: «براى رهایى مسلمین از انحطاط و ذلت کنونى و رسیدن به عزت و سعادت نخستین لازم است که «اسلام حقیقى» شناخته شود و پندارهاى بىاساس و اوهام باطلى که به نام افکار و عقاید دینى در بین توده عوام، حتى در میان بعضى از خواص و طبقه روشنفکر و درس خوانده نیز رواج یافته، از میان برود و حقایق دستورات این دین مبین بر همه معلوم و بدرستى معمول و مجرى گردد.»
استاد محمدجواد مغنیه درباره این کلاسها بیان کرده است: «اما علامه محمدتقی شریعتی، استاد تفسیر در دانشکده الهیات مشهد، فرشتهای مقدس و روح وارسته و پاکیزهای است که در اندامی لاغر تمثل یافته، اندامی که عبادت و مجاهدت آن را سخت ضعیف و لاغر ساخته است و در یک کلمه، استاد شریعتی در جهاد و تلاش برای هدایت گستری و ابتکار شیوههای نو و کارآمد، برای دعوت و رهنمونی، تافتهای جدا بافته است و یگانه بینظیری است که در میان مردان علم و دین تا آنجا که من میدانم، نمونه دومی ندارد.»
استاد شریعتی که سه بار در طول زندگی در زمان پهلوی طهم زندان را چشیده است، پایان دوران معلمیاش با دوره تدریس در دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد بود. این دانشکده از آغاز تاسیسش در سال 1337 به مدت سه سال پذیرای تدریس درسهای تفسیر قرآن و ترجمه و شرح نهجالبلاغه به وسیله استاد برای دانشجویان آنجا بود.
استاد شریعتی در سال ۱۳۴۱ش از خدمات دولتی بازنشسته شد و در سنگری دیگر فعالیتهای خود را ادامه داد. غالب دبیران، معلمان و تحصیل کردههای امروزی مشهد، شاگردان دیروز استاد هستند که از آن دوران خاطراتی خوش و مطالبی گفتنی دارند.
تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی
علی فتاحی، پدر شهیدان فتاحی و از شاگردان مرحوم محمد تقی درباره استادش در سبزوار میگوید: «در اوج فعالیتهای سیاسی افراد منحرف و گروههای وابسته به شوروی و انگلیس کانون نشر حقایق اسلامی را در مشهد راه انداختند و مقابله فرهنگی با فرهنگی را در آن زمان آغاز کردند.
کانون نشر حقایق اسلامی از گروههای مذهبی موثر در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت و حوادث پس از آن است که در سال 1323 و توسط محمدتقی شریعتی در مشهد تأسیس شد.
با آغاز جنبش ملی نفت، فعالیتهای کانون از حالت فرهنگی صرف به تلاشی گستردهتر و حضور در عرصه سیاسی تبدیل شد. در آستانه انتخابات مجلس هفدهم، شریعتی در صدر فهرست انجمنهای اسلامی شهر، که زیر عنوان «جمعیتهای موتلف اسلامی» گرد هم آمده بودند، قرار گرفت.
استاد شریعنی که 16 اثر از جمله «وحی و نوبت در پرتوی از قرآن»، «امامت در نهجالبلاغه» و «خلاقیت و ولایت از نظر قرآن و سنت» به یادگار مانده است، بیش از 60 سال به کار تدریس، تعلیم، سخنرانی و تالیف پرداخت و تا آن زمان که توان جسمیاش اجازه میداد، چشمش میدید و دستانش قدرت نوشتن و زبانش یارای تکلم داشت، بهترین استفاده را از سلاح قلم و بیان را برد و در نشر حقایق تشیع راستین، کوتاهی نورزید.
حضرت آیتالله خامنهای سال 1366 در زمان ریاست جمهوریاش به مناسبت درگذشت استاد محمدتقی شریعتی مزینانی با صدور پیامی ضمن تسلیت درگذشت متفکر و محقق اسلامی به همه دوستان و شاگردان ایشان، بیان کرده است: «این رادمرد دینی، از پیشروان و پایهگذاران اندیشه «بازگشت به قرآن و نهجالبلاغه» و خود مفسر قرآن و مدرس و شیفته نهجالبلاغه بود. خدمات ارزنده او در تعلیم و تربیت اسلامی نسل جوان و مبارزه پیگیر و دشوار او با تفکرات الحادی آن هم در هنگامی که روشهای مناسب برای این مقابله فکری و سیاسی کمتر شناخته شده و میدان در برابر تبلیغات گروههای الحادی وابسته، کاملا گشوده بود، یکی از صفحات درخشان زندگی اوست.
همچنین مبارزات او در دوران نهضت ملی که تحرک سیاسی مردم در خراسان را جهت و محتوایی اسلامی میبخشید، سند افتخار دیگری در پرونده آن زندگی پربار و شرافتمندانه است. او که از خانوادهای روحانی برخاسته و سالها در حوزه علمیه مشهد، مدارج علوم دینی را پیموده بود، بیشک یکی از پرسوزترین و مخلصترین اندیشمندان و مبلغان اسلامی بود که استحکام اندیشه را با نوآوری در روشی به هم آمیخته و برای نسل تحصیل کرده و با فرهنگ، متاع فکری جذابی را ارائه کرد. زندگی او سراسر به تعلیم و تعلم و در بهشتی از صفا و پاکدامنی گذشت. رحمت خدا بر او و حشرش با محمّد و آل محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باد که عمر را به عشق و ثناگویی آنان به سر آورده بود.»
انتهای پیام