«راسخان در علم» مفهومی تشکیک‌پذیر است/ 4 معنا برای «تأویل»
کد خبر: 3858043
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۸

«راسخان در علم» مفهومی تشکیک‌پذیر است/ 4 معنا برای «تأویل»

گروه حوزه‌های علمیه ــ کرسی ترویجی «نگرشی تشکیکی به مفهوم قرآنی راسخان در علم» در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار و ضمن تبیین 4 معنا برای «تأویل» بیان شد که اهل بیت(ع) مصداق کامل‌ترین راسخون در علم هستند و شاگردان حقیقی آنان در مراتب بعدی قرار دارند.

اهل بیت(ع) مصداق اتم راسخون در علم هستند/ 4 معنا برای «تاویل»به گزارش ایکنا، کرسی ترویجی «نگرشی تشکیکی به مفهوم قرآنی راسخان در علم» با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین محمد اسعدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به عنوان ارائه‌دهنده و حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود تاج آبادی، عضو هیئت علمی مرکز تخصصی تفسیر مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) و حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمود طیب حسینی، مدیرگروه قرآن پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به عنوان ناقد دوشنبه، 27 آبان‌ماه، از سوی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار شد.

حجت‌الاسلام اسعدی با بیان اینکه راسخان در علم از جمله مفاهیمی است که معرکه آرا در تفسیر و کلام است، گفت: روایات، مجموعاً راسخان را به اهل بیت(ع) عطف می‌کنند و درست هم این است که مصداق تام راسخون ائمه(ع) هستند. در دو آیه قرآن در سوره آل عمران و نساء به بحث راسخون اشاره شده است.

سطوح معنایی در قرآن

وی با اشاره به چندمعنایی واژگان قرآن افزود: براین اساس ممکن است دیدگاه‌های معارضی هم براساس نگرش هرمنوتیکی وجود داشته باشد؛ در راسخان در علم اجمالاً با دو دسته روایات روبرو هستیم؛ یکی عاطفه بودن «واو» را در آیه ۷ سوره مبارکه آل عمران ملاک گرفته که مفهومی ایجابی تلقی شده و به معنای علم بسیار بالا و آشنایی به رموز قرآن است.

اسعدی تصریح کرد: دسته دیگر به صراحت واو را «استینافی» گرفته‌اند و مفهوم سلبی از رسوخ در علم را پشتیبانی می‌کنند؛ یعنی راسخان علم به محدودیت علم خود معترف و متواضع هستند؛ راسخ در علم هستند نه آنچه راسخ در غیر علم است. در واقع به معنای تواضع علمی است که برخی روایات هم مؤید آن است؛ از جمله خطبه اشباح نهج‌البلاغه مؤید این بحث است. تشکیک در این آیه فراتر از تشکیکی است که در منطق از آن سخن به میان آمده؛ یعنی به معنای مطلق چندمعناداری و چندسطحی بودن مفهوم است.

تأویل هم می‌تواند گرفتار چندمعنایی باشد

اسعدی بعد از شنیدن ناقدان مبنی بر اینکه وی به جای اتخاذ روش تحقیق بر واژه «واو» باید بر واژه «تأویل» تأکید می‌کرد، در دفاع از ارائه خود، تأکید کرد: دعوای ما در این بحث «واو» نبوده است؛ معتقدم که پایه بحث، باید چندمعنایی باشد؛ یعنی منظور از تأویل «ما یأول الیه» است که می‌تواند عینیت خارجی داشته باشد و درک او در معرض شبهه است؛ یعنی کلمه تأویل هم می‌تواند گرفتار چندمعنایی باشد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: در خطبه اشباح از امام علی(ع) مطلبی ناظر به آیه ۷ آل عمران بیان شده و فرموده است که راسخون در علم کسانی هستند که اقرار به جهل نسبت به آنچه در پرده غیب است، دارند و خدا آنان را از فروافتادن در پس این پرده‌ها منع کرده است و خداوند اعتراف آنان را از ناتوانی به آنچه در قلمرو دانش ایشان نیست ستوده است.

اسعدی با بیان اینکه راسخ در لغت به معنای ثبات و پایداری قید شده است، تصریح کرد: خداوند ترک راسخان در تعمق به آنچه که به آن وادار نشده‌اند را ستوده است؛ یعنی تعمق و تفکر در ذات الهی. برخی گفته‌اند که این موضوع(اشباح) ربطی به آیه ۷ آل عمران ندارد که این درست نیست، زیرا امام(ره) از واژه راسخ استفاده کرده است؛ رسوخ در علم به معنای مطلق صددرصد، منحصر به اهل بیت(ع) نیست و شاگردان واقعی آنان را هم شامل می‌شود. از این زاویه، ضمن حفظ مرتبه اتمّ علم به تأویل، مفهوم رسوخ در علم منحصر به ائمه(ع) نیست؛ همان طور که مرتبه تامّ صالحین و صادقین و ... در اهل بیت(ع) متبلور است، ولی مراتب تشکیکی وجود دارد.

حجت‌الاسلام طیب حسینی، مدیر گروه تفسیر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به عنوان ناقد به بیان نکاتی پرداخت و گفت: از نظر مبنایی با آقای اسعدی موافقم؛ نظر ایشان نوآوری دارد و قابل دفاع است، گرچه نیازمند تبیین روشن‌تر و تکمیل است. برداشت بنده از دیدگاه ارائه‌دهنده این است که وی در روش خود سراغ بررسی واژه «واو» نرفته، بلکه آنچه نظر وی را جلب کرده، دو دسته روایات هستند؛ یک دسته ائمه را مدح کرده که علم به تأویل متشابهات دارند و دسته دیگر اینکه ائمه(ع) علم به برخی متشابهات ندارند، ولی در برابر آن تسلیم هستند و همین سبب شده تا وی نگرش تشکیکی در «واو» ارائه و نظر سومی ارائه دهد.

استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: راغب اصفهانی و مفسران دیگری هم این نظر را دارند، ولی تبیین ارائه‌دهنده متفاوت و جدید و به خصوص ناظر به روایات اهل بیت(ع) است، اما در عین حال سؤالاتی برای بنده وجود دارد. راسخ در علم کسی است که علم یقینی دارد و در آن شک نمی‌کند، ولی ایشان بیان کرده راسخ در علم بودن، آثار عملی دارد؛ لذا برای اینکه بفهمیم کسی راسخ است یا نه برخی ویژگی‌ها بیان شده، از جمله اینکه راسخ در علم باید نیکوکار باشد، راستگو باشد، جلوی شکم خود را بگیرد و در عمرش دروغ نگوید که این تعریف، ارزشمند است.

طیب‌حسینی افزود: اگر روایاتی که اهل بیت(ع) را مدح کرده، چون تأویل تمامی آیات متشابه را می‌دانند، بپذیریم هیچ آیه قرآن نیست که اهل بیت(ع) به آن آشنا نباشند، لذا تسلیم بودن ائمه(ع) در برابر متشابهات مربوط به ذات و صفات خداست و نه آیات متشابه.

استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: راسخان در علم، مفهومی تشکیک‌پذیر است؛ دو آیه در قرآن این تعبیر را دارد، یکی (۱۶۲ نساء) که در مورد علمای یهود به کار رفته است و آیه ۷ آل‌عمران (که با توجه به اینکه ۷۰ آیه این سوره در مورد مسیحیان نجران است) مراد راسخون در علم به سیاق آیات سوره نساء علمای مسیحی نجران خواهند بود که از مجموع این بحث به دست می‌آید که راسخ، در مورد علمای اهل کتاب به کار می‌رفته است.

انتقاد به روش پژوهش

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود تاج‌آبادی، عضو هیئت علمی مرکز تخصصی تفسیر مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، به عنوان ناقد گفت: در مورد مباحث ارائه شده چند تامل دارم؛ یکی در بحث تشکیک، زیرا در آن ابهام وجود دارد، همچنین تأمل دیگر بنده در مفهوم ایجابی و سلبی بودن علم راسخان است که ادله اطمینان‌بخشی از سوی ارائه‌دهنده بیان نشده است. وی قصد دارد که میان واو عطف و استیناف جمع و دیدگاه سومی را بیان کند که راسخان علم، هم علم دارند و هم ندارند که این مسئله هم جای تامل دارد.

تاج‌آبادی با بیان اینکه ارائه‌دهنده بر واو تکیه کرده است، تصریح کرد: به نظر بنده این روش ناقص است، زیرا واژگان دیگری مانند «تأویل» وجود دارد که تأثیرگذاری بیشتری از واو دارند و باید محور بحث روی این واژه قرار می‌گرفت.

حقایق عینیه در مبدأ لفظ

این استاد حوزه بیان کرد: چهار معنا برای تأویل وجود دارد؛ تفسیر، مراد و مقاصد خداوند در آیات، معنای خلاف ظاهر و معنای باطنی آیه؛ علامه طباطبایی حقایق عینیه را که مبدأ این الفاظ است را به عنوان تأویل گرفته است؛ بنابراین ابتدا باید روشن کنیم که علم به تأویل به چه معنایی مورد بحث است. اگر با نگاه علامه پیش برویم فرموده تأویل حقایق عینیه است یعنی راسخون در علم، علم حصولی ندارند و تنها علملشان شهودی است و برای علم شهودی باید طهارت باطنی افاضی داشته باشیم و این طهارت به تعبیر قرآن، منشأ علم است و لازمه رسوخ در علم هم طهارت باطنی است.

وی ادامه داد: علامه رسوخ در علم را هم به معنای ایجابی گرفته و ادامه داده است که قرآن دو دسته آیه دارد؛ محکم و متشابه و مؤمنان دو رویکرد در برابر این دو دسته آیات دارند؛ بنابراین در این صورت واو هیچ نقشی ندارد. علامه فرموده که حصر در این آیه نشانه انحصار علم به تأویل در اختیار خداست و این آیه دلالت بر اینکه ائمه(ع) علم به همه تأویل داشته باشند ندارد، بلکه به مقداری از علم تأویل دارند.

تاج‌آبادی اظهار کرد: اگر تأویل را به معنای تفسیر بگیریم دیگر معنا ندارد بگوئیم که ائمه(ع) علم به تأویل ندارند، زیرا این همه مفسر در طول تاریخ اسلام داریم از طرفی معنا ندارد، خداوند تحدی به کل قرآن و مهم‌تر تحدی به عدم اختلاف در آیات بکند و بعد بگوییم انسان‌ها مراد خدا را نمی‌فهمیده‌اند، چون اگر نمی‌فهمیدند تحدی معنا نداشت. اهل لغت چیزی در مورد جنبه سلبی راسخون بیان نکرده‌اند، همین طور در سوره مبارکه نساء و آل عمران دلالت بر جنبه سلبی و ذومراتب بودن ندارد. البته در روایات، این تشکیک در مصادیق وجود دارد.

تاج‌آبادی با اشاره به خطبه اشباح که مورد استناد ارائه‌دهنده بود، تصریح کرد: غیب، مراتبی دارد، ولی ربطی به علم به متشابهات ندارد، همچنین در هیچ آیه قرآن در مورد ذات الهی صحبت نشده، بلکه آیات در مورد صفات بحث کرده است. هر چه در قرآن آمده قابل فهم است. گرچه این فهم ذومراتب است.

انتهای پیام
captcha