رضا سعادتنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، در خصوص مفهوم حق و باطل، اظهار کرد: ضد و نقیض حق، کلمه «باطل» است. حق در لغت به معنای مطابقت و هماهنگی است، به همین خاطر هر چیزی که با واقعیت موجود مطابقت داشته باشد، حق نامیده میشود. در واقع حق یعنی موضوعی مستحکم، ثابت و پابرجا که باطل در آن راه ندارد.
وی ادامه داد: در آیات قرآن کریم، خداوند توصیف به حق شده است، مثلا در آیه 62 سوره حج آمده: «... هُوَ الْحَقُّ...؛ خدا از هر باطلی پیراسته است». در آیه 32 سوره یونس نیز خداوند میفرماید: «فَذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ...؛ این است خدا که پروردگار راستین شما است». این مسئله به این خاطر است که ذات مقدس خداوند بزرگترین واقعیت غیرقابل انکار و جهان که آفریده این خداوند حق میباشد بر اساس و معیار حق بنا شده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم افزود: در آیه 85 سوره حجر آمده است: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ...؛ ما آسمان ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریدهایم». پیامبر (ص) نیز فرمودند: «مهندسی عالم و هر آنچه که در او است بر اساس حق و عدل قرار گرفته و هرگز جولانگاه باطل نخواهد بود». پس از اینها به روشنی میآموزیم که آنچه دلالت دارد و ماندنی است حق و حقمداری، و باطل چیزی است که از خود اصالت نداشته و اگر هم زمانی جولانی موقت داشته باشد، در پایان نابود شدنی است.
باطل طفیل حق است
سعادتنیا با اشاره به مفهوم باطل در برابر حق، بیان کرد: همانگونه که حکما گفتهاند، باطل طفیل حق است؛ یعنی اگر هم جایی به وجود بیاید به این خاطر است که لباس حق را به تن کرده و با آن باعث فریب و گمراهی مردم میشود.
وی گفت: قرآن در خصوص اصالت حق و غیراصیل بودن باطل در آیات 24 و 25 سوره ابراهیم میفرماید: «أَ لَمْ تَرَ کَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَيِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ، تُؤْتي أُکُلَها کُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَکَّرُونَ؛ آیا ندانستهاى که خداوند گواهى به توحید را چگونه مَثَل زده است؟ او سخن پاک (گواهى به توحید) را به درختى پاک که ریشهاش در زمین استوار و شاخههایش در آسمان است تشبیه کرده است، درختى که در هر زمان میوهاش را به اذن پروردگارش مىدهد. و خداوند براى مردم مَثَلها مىزند، باشد که دریابند که نیکبختى آنان در گرو توحید و خداپرستى است».
سعادتنیا اضافه کرد: در ادامه در خصوص کلمه «خبیثه» آمده است: «وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبيثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ؛ و سخن پلید (شرک) در مَثَل همچون درختى بى ریشه و پلید است که از روى زمین برکنده شده و ثبات ندارد و جز شر و بدى ثمرى به بار نمىآورَد». امیرالمومنین (ع) نیز در نهجالبلاغه میفرمایند: «ای مردم هشیار باشید کسی که حق سودش نبخشد، باطل به او ضرر خواهد رساند».
وی تأکید کرد: همانگونه که همه ما تجربه کردهایم و در سرتاسر داستانهای قرآن در سرگذشت اقوام گذشته میبینیم، حق و باطل همواره در عرصههای مختلف اجتماعی بوده است و نزاع میان آن دو هم در عالم بیرون و هم در عالم درون ما انسانها وجود داشته و خواهد داشت، حق و باطلی که انسان فطرتا و با نور عقل و عدم پیروی از هوای نفس میتواند آن را ببیند و تشخیص دهد.
اساس کار عالم در اجزا حقمداری است
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن با اشاره به آیه 29 سوره انفاق گفت: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً...؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر از خدا پروا کنید، براى شما نیرویى قرار مىدهد که به وسیله آن حق را از باطل تشخیص دهید». در این آیه «فرقان» به معنای جدا کننده حق از باطل است، یعنی انسان به خوبی میتواند حق را تشخیص داده و از باطل تمیز دهد.
سعادتنیا افزود: هرگونه سعادت، خوشبختی و بهرهمندی انسان در دنیا و آخرت، چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی در انتخاب حق است، در حقیقت اساس کار عالم در همه اجزا حقمداری است. هرکس که خود را در راه پیروی از حق قرار دهد سعادتمند خواهد شد و برعکس، همه ناکامیها و شقاوتها در انتخاب باطل است.
وی با بیان اینکه هر انسان مرکب از دو نیروی درونی سوق دهنده به سوی حق و باطل است، گفت: انسان باید توجه داشته باشد که حاکمیت وجود خودش را به دست کدام یک میسپارد؛ باید توجه داشته باشیم که باطل هیچگاه در زندگی خود را به شکل واقعیاش به ما عرضه نمیکند، چراکه در این صورت اصلاً خریداری ندارد، بلکه همواره با لباس حق به میدان آمده و متاسفانه انسانها و جوامع از این اشتباه آسیبهای جدی دیدهاند.
وی با اشاره به اینکه چگونه باید مراقب باشیم تا در ورطه باطل گرفتار نشویم، افزود: در جنگ جمل، یک طرف امیرالمومنین و یارانشان قرار داشتند و در طرف دیگر عایشه و برخی از صحابه نامآور پیامبر(ص). در این هنگام یکی از یاران امام(ع) در تشخیص حق به شک افتاد و در این باره از امام(ع) سؤال کرد و ایشان جوابی دادند که یکی از دانشمندان معروف مصری در این باره میگوید «از وقتی که وحی قطع شد سخنی به این بزرگی شنیده نشد». امام(ع) فرمودند «حق و باطل با میزان کردن شخصیت افراد شناخته نمیشود، بلکه این حق و باطل است که باید مقیاس سنجش اشخاص قرار گیرد». یعنی تو باید معیارها و قالبهای حق را بشناسی و بعد اشخاص را با آن قالب بسنجی. در واقع امام فرمودند که اصل سوال و فرض آن مرد غلط است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن خاطرنشان کرد: قرآن از کلمه «مترفین» در آیات زیادی استفاده کرده است، منظور از مترفین، مرفهان بیدرد و زیادهخواهانی هستند که مست و مغرور ثروت هستند. در آیه 34 سوره سبا خداوند میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا في قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ؛ و ما در هیچ آبادیى پیامبرى که مردم را از عذاب بیم دهد نفرستادیم جز این که مرفهان آن به پیامبران گفتند: ما به آنچه بدان رسالت یافته و به ابلاغ آن مأمور شدهاید، کافریم».
وی تأکید کرد: مطابق این آیه یکی از کانونهای مبارزه شدید با پیامبران این گروه هستند که برای حفظ موقعیت خود بیشترین سرسختی را در مقابل سخن حق نشان میدهند. با شناخت این ملاک از قرآن، هر زمانی که افرادی از ناحیه مترفین حمایت و طرفداری میشوند، نتیجه برای ما روشن خواهد بود. یعنی اطمینان پیدا میکنیم که این جریان، جریان سالمی نیست.
انتهای پیام