«عالم آل محمد»؛ لقب روایی امام رضا(ع)
کد خبر: 3907708
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۹ - ۰۷:۵۶

«عالم آل محمد»؛ لقب روایی امام رضا(ع)

لقب «عالم آل ‎محمد» به‌عنوان لقب روایی امام رضا(ع) را امام موسی‎کاظم(ع) با استناد به فرمایش پدر گرامی‌شان، امام صادق(ع) بر زبان جاری ساختند.

«عالم آل محمد»؛ لقب روایی امام رضا(ع)به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، دوره تاریخی 11 ذی‌القعده 148 تا 30 صفر 203 قمری یکی از جلوه‌های پر افتخار این گیتی است. گذر 55 بهار، فرصتی طلایی برای جهان هستی است تا طلوع و غروب مداومش را با نَفَس حیات‌بخش امام‌رضا(ع) سپری کند و در دوره‎های پرفراز و نشیب پذیرای نور هدایت حضرتش باشد.

کُنیه و القاب امام رضا(ع)

در زبان عرب کُنیه نامی است که در اول آن، لفظ «اب» یا «ام» همراه با نام فرزند قرار گیرد، البته گاهی لفظ کُنیت در فارسی مطلق لقب هم استعمال می‌شود. مشهورترین کُنیه امام رضا(ع) «ابوالحسن» است. امام کاظم(ع) نیز فرزند خود را ابوالحسن خطاب می‌کردند و حسن کاشی از شعرای قرن هشتم از این کُنیه چنین یاد می‌کند:
کُنیت پدرش ابوالحسن داد هرچند بدید کو حسن زاد/ کُنیت همه داشتند از ایام از کُنیتشان فزوده شد نام

کُنیه پدر گرامی ایشان نیز ابوالحسن بود، از این رو در حدیث حضرت را «ابوالحسن ثانی» می‌گویند، زیرا ابوالحسن اول کُنیه امام کاظم(ع) است. ابن شهر آشوب از کُنیه ابوعلی نیز یاد می‌کند. به نظر علامه مجلسی کُنیه حضرت رضا(ع) در میان مردم «ابوالحسن» و در میان خواص «‌بوعلی» بوده است.

البته از کُنیه خاص امام رضا(ع) به‌عنوان «ابومحمد» نیز یاد شده است. این کُنیه ناظر به فرزندی است که پس از حضرت رضا(ع) نهمین امام شیعیان شدند.

ریشه الهی لقب رضا

از مشهورترین القاب حضرت رضا(ع) عبارتند از: «رضا»، «صابر»، «زکی» و «ولی» که از این القاب مشهور آن «رضا» است. ابن شهرآشوب ضمن تأکید بر مشهورترین لقب امام رضا(ع) از القاب دیگری همچون، «سراج‌الله»، «نورالهدی»، «قره عین المؤمنین»، «مکیده الملحدین»، «کفوالملک»، «کافی الخلق»، «رب السریر»، «رئاب التدبیر»، «الفاضل»، «الصابر»، «الوفی»، «الصدیق» و «الرضی» یاد کرده است.

اما به چه دلیل امام هشتم لقب «رضا» را گرفته‌اند و چه‌کسی این لقب را برای ایشان نهاده است؟ این لقب ریشه الهی دارد؛ لذا امام کاظم(ع) پیوسته فرزند خود را رضا خطاب می‌کردند و می‌فرمودند: «من او را رضا می‌خوانم».

درباره لقب «رضا» برخی معتقدند که مامون عباسی به امام لقب رضا داد و بر این اساس تعدادی از مورخان نیز آن را نقل کرده‌اند، از جمله ابن خلدون می‌نویسد: «چون مأمون علی بن موسی(ع) را به ولایتعهدی برگزید و با او بیعت کرد او را رضا من آل‌محمد لقب داد».

اما در پاسخ می‌توان به این روایت دقت کرد: احمد بزنطی به حضرت جواد(ع) عرض کرد: «عده‌ای از مخالفان شما خیال می‌کنند مأمون پدر شما را به رضا ملقب ساخته است، زیرا آن حضرت ولایتعهدی او را پذیرفت و متعهد خواسته او شد» امام جواد(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، اینان مردمی بدکار و دروغگو هستند و خیال نابجایی کرده‌اند، بلکه خدای متعال او را «رضا» نامیده است، زیرا آن حضرت در آسمان، مرضی خدا و در زمین مورد خشنودی رسول اکرم و ائمه هدی(ع) بود».

بزنطی پرسید: «از کجا چنین لقبی مخصوص پدر بزرگوار شما شده؟ فرمودند: «علت اینکه پدر من از میان تمام ائمه(ع) بدین مقام ارتقاء یافت این بود که دوست و دشمن از وی خرسند بودند، اما هرگاه پدران او کانون توجه و علاقه دوستان بودند دشمنان از آنان رضایتی نداشتند». نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر و عارف قرن نهم نیز در شعری بلند به این لقب امام اشاره کرده است.

عالم آل محمد لقب دیگری از القاب حضرت رضا(ع) است که این لقب را امام کاظم(ع) با استناد به فرمایش پدر گرامی‌شان، امام صادق(ع) بر زبان جاری ساختند. اسحاق بن موسی، برادر امام رضا(ع) می‌گفت که پدرم به فرزندانشان می‌فرمودند: «هذا اخوکم علی بن موسی عالم آل محمّد فاسألوه عن أدیانکم و احفظوا ما یقول لکم، فإنّی سمعت أبی جعفر بن محمد ـ علیه السلام ـ غیر مرّة یقول لی: إنّ عالم آل محمد لفی صلبک و لیتنی ادرکته فانّه سمیّ أمیر المؤمنین علی».

این برادر شما علی، عالم آل محمد است. مسائل خود را از وی بپرسید و مطالب او را نگهداری کنید. من از پدرم جعفربن محمد شنیدم مکرر می‌گفت: «عالم آل محمد در صُلب توست و کاش او را می‌دیدم، وی با امیرالمؤمنین هم نام است و علی نام خواهد داشت».

درباره لقب «ضامن آهو» سه گزارش تاریخی وجود دارد، اول اینکه امام پس از ورود به نیشابور‌، دستور ساخت حمام، حفر قنات و ساخت حوض آب را در جوار مسجد صادر کردند که این مکان به گرمابه رضا(ع) شهرت یافت. در آنجا ماده آهویی به آن بزرگوار پناه آورد. دومین مورد اینکه شخصی به نام عبدالله که زیدی مذهب بود و اعتقادی به امامت امام رضا(ع) نداشت. می‌گوید: «همراه امام بودیم و در صحرا گله آهویی پیدا شد. ناگاه آن سرور به بچه آهویی اشاره کردند، دیدم فوراً آن بچه آهو آمد مقابل حضرت ایستاد و امام دست مرحمت بر سر آن کشیدند و او را به غلام خود سپردند در آن حال بچه آهو مضطرب شد و خواست به چراگاه برگردد آن حضرت سخنی با بچه آهو فرمودند که ما نفهمیدیم، اما بچه آهو آرام گرفت و از اضطراب افتاد».

چون این پیش آمد حضرت فرمودند: «آیا پس از دیدن این معجزه به امامت من اعتقاد پیدا نکردی؟ عرض کردم چرا آقای من تو حجت خدایی و من توبه می‌کنم به‌سوی خدا از اینکه تاکنون به امامت شما قائل نبودم» آنگاه حضرت به بچه آهو فرمودند که به سوی چراگاه برود آنگاه اشک از چشمان بچه آهو جاری شد. حضرت فرمودند: «آیا می‌دانید این بچه آهو چه می‌گوید؟» عرض کردم: «خدا و پسر پیغمبرش داناترند» فرمودند می‌گوید: «چون مرا به جانب خود خواندی و من اطاعت کرده و به خدمتت آمدم امید داشتم که از گوشت من تناول فرمایی اما حال مرا مرخص فرمودی من گریان و محزونم که قابل نبودم گوشت من را بخوری تا به آن فیض برسم».

حاکم رازی می‌گوید: ابوجعفر عتبی مرا نزد ابومنصوربن عبدالرزاق فرستاد و چون روز پنجشنبه بود از او اذن خواستم که به زیارت حضرت رضا(ع) بروم. گفت: «بشنو برای تو در امر این مشهد و زیارتگاه مقدس چیزی بگویم» آنگاه گفت: «من در ایام جوانی نادان بودم و به زائران و اهالی مشهد آزار می‌رساندم و اموالشان را می‌ربودم. روزی به شکار رفته بودم و آهویی دیدم و تازی خود را پی آن فرستادم تا اینکه آهو داخل صحن مقدس حرم شد و من به صحن داخل شدم و آهو را ندیدم از آن زمان با خدا عهد کردم دیگر به زوار حضرت آزار نرسانم پس از آن برای عرض حاجت به زیارت حضرت می‌رفتم و از خدا یاری می‌خواستم و دعایم مستجاب می‌شد. در آنجا خواستم خدا به من پسری عطا کند و دعایم مستجاب شد، پس از چند سال پسرم کشته شد و بار دوم از خدا خواستم به من پسری عطا کند و خداوند نیز برای بار دوم دعایم را مستجاب کرد. تاکنون در آنجا حاجتی از خدا نخواستم جز اینکه خداوند به من عطا فرمود و این آن چیزی است که برای من از برکت این مرقد مطهر به ظهور رسیده است.

منبع: کتاب «وصف آفتاب» به قلم محمدباقر پورامینی

انتهای پیام
captcha