به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، در سال 233 ق، بنا به گزارشهایی که جاسوسان از فعالیتهای امام(ع) داده بودند، متوکل به یحیی بن هرثمه مأموریت داد تا این انتقال را انجام دهد. با ورود یحیی بن هرثمه به مدینه، مردم که سخت مشتاق و شیفته امام خود بودند، اعتراض خود را علنی کردند؛ به طوری که یحیی بن هرثمه اعلام کرد که کاری به امام(ع) ندارد و هیچ خطری امام هادی(ع) را تهدید نمیکند.
پس از مدتی به بهانه اینکه در منزل امام علیه حاکم عباسی سلاح جمعآوری میشود به خانه امام هادی(ع) حمله کردند، اما چیزی جز قرآن و ادعیه نیافتند. جالب اینکه خود یحیی بن هرثمه پس از بازگشت میگوید: «چیزی جز بزرگواری، ورع، زهد و شجاعت در او نیافتم». متوکل در ساعات اولیه ورود امام به سامرا به شکلی اهانتآمیز با امام برخورد کرد و نه تنها به استقبال حضرت نیامد، بلکه دستور داد ایشان را در محلی که مخصوص گداها بود و به «خان الصعالیک» شهرت داشت، وارد کنند.
بعد از استقرار امام هادی(ع) در سامرا تمامی رفت و آمدها و ارتباطات امام تحت کنترل بود و به محض شنیدن اینکه امام از اموال و سلاح شیعیان نگهداری میکند، نظامیان شبانه به خانه امام هجوم بردند، ولی چیزی به دست نیاوردند. در طول مدت حضور امام(ع) در سامرا هر روز بر عظمت و محبوبیت آن حضرت افزوده میشد و همه ناخواسته در برابر امام متواضع و خاشع بودند. البته نفوذ امام منحصر به شیعیان نبود و شامل درباریان عباسی نیز میشد. حتی اهل کتاب نیز به امام هادی(ع) احترام میگذاشتند.
متوکل وقتی در اقدامات خود علیه امام ناکام ماند، به نزدیکان خود اعلام کرد که در کار امام هادی(ع) درمانده شده است؛ از این رو به محدودیت و فشار اکتفا نکرد و تصمیم به کشتن امام گرفت و حتی اقداماتی نیز انجام داد؛ اما پیش از آنکه موفق شود، خود به هلاکت رسید.
فراهم کردن زمینه ورود شیعه به عصر غیبت، از اقدامات اساسی امامان شیعه(ع) بود که همواره شیعیان را متوجه این امر میکردند. در این راستا امام هادی(ع) نیز اقداماتی از جمله بیان روایات فراوان در مورد فرا رسیدن و نزدیک بودن عصر غیبت، بشارت به ولادت حضرت حجت و مخفی بودن ولادت و هشدار اینکه مبادا مخفی بودن باعث تردید شما شیعیان شود، کم کردن تماس مستقیم شیعیان با حضرت؛ به طوری که در سامرا مسائل شیعیان از طریق نامه یا نمایندگان حضرت پاسخ داده میشد تا از قبل برای شرایط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آمادگی داشته باشند، تأیید برخی از کتب فقهی و اصول روایی شیعه و ارجاع سؤالات شیعیان به وکلا و توجیه وکلا نسبت به پرسشهای شیعیان، با توجه به انحرافات و شبهات آن روز، انجام دادند.
غالیان کسانی بودند که بر مبنایی نادرست، امامان معصوم(ع) را تا مقام خدایی (نعوذبالله) بالا میبردند. امام هادی(ع) همانند امامان قبلی، موضع خویش را در قبال آنان روشن میساخت و آنان را از گروه شیعه نمیدانست و حتی در نامههای مختلف، غالیان را افرادی مشرک و کافر معرفی میفرمود و بیزاری خویش را از آنان بهصورت آشکار اعلام میکرد. گروه دیگری از منحرفان، صوفیان بودند که معمولاً با کنارهگیری از دنیا، به شکل ریاکارانه در مقابل امام هادی(ع) میایستادند.
امام هادی(ع) شیعیان را از نزدیک شدن و همنشینی با آنان و ورود به جلسههایشان به شدت برحذر میداشت و آنان را همنشینان شیطان و نابودکننده پایههای دین و پیروان این گروه را نادانان میدانست و کسانی را که به آنها گرایش پیدا میکردند، احمق معرفی میفرمود.
یکی از اقدامات و فعالیتهای ائمه(ع) پرورش شاگردان و افراد شایسته بوده است. امام هادی(ع) نیز با توجه به پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف و وجود شبهات و انحرافات، نیروهایی را که استعدادهای لازم داشتند شناسایی کرده و آنان را جهت پیشبرد اهداف اسلامی تربیت میفرمودند. این افراد افزون بر راویانی هستند که سخنان و روایات امام هادی(ع) را نقل میکردند. عدهای از این افراد همان کسانی هستند که وکالت آن حضرت را عهدهدار بودند.
با توجه به لزوم ارتباط بین رهبری و پیروان و پراکندگی شیعیان در اقصی نقاط بلاد اسلامی و با وجود خفقان عباسی و لزوم حفظ شیعیان و از همه مهمتر با توجه به اینکه امام هادی(ع) در حصر و تحت نظارت و کنترل بودند، بسیاری از شیعیان در بلاتکلیفی به سر میبردند. به همین علت سازمان وکالت که بهصورت مخفی شکل گرفته بود و از زمان امام صادق(ع) فعالیت خود را آغاز کرد، در دوران امام هادی(ع) نیاز به تمهیدات بیشتری داشت.
در زمان امام هادی(ع) شیعیان ایران، عراق، یمن و مصر ارتباط مستمر و خوبی با حضرت داشتند. وکلای امام(ع) علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن به امام، در مسائل کلامی و فقهی نیز نقش سازندهای داشتند و در جا انداختن امامت امام بعدی و ورود شیعه به عصر غیبت، تلاش خستگیناپذیری از خود به نمایش گذاشتند. البته گاهی افرادی از این وکلا دستخوش انحراف از خط امام شده و مورد تکذیب آن حضرت هم واقع میشدند که در این شرایط کسان دیگری جایگزین آنها میشدند.
این شبکه ارتباطی چنان اهمیت داشت که متوکل را به فکر کنترل و نابودی آن انداخت و با تشکیل نیروهایی ویژه به دستگیری، شکنجه، حبس و شهادت برخی از وکلای امام(ع) در نقاط مختلف اقدام کرد؛ اما موفق نشد این شبکه گسترده را از میان بردارد.
در زمان امام هادی(ع) اصل امامت باید معرفی میشد؛ چراکه ائمه(ع) و فضائل و جایگاه ایشان رو به فراموشی میرفت. امام هادی(ع) پدران و اجداد گرامی خود را با بیان زیارات معرفی میکردند. مجموعه این زیارات و ادعیه بهعنوان یک دائرةالمعارف شیعه به حساب میآید و در بردارنده دلایل بسیار استوار در حقانیت ائمه اطهار و اهل بیت(ع) است.
این زیارت از مشهورترین، برترین و شناخته شدهترین زیارات ائمه(ع) است. شیعیان نسبت به خواندن آن بهویژه روزهای جمعه توجه خاصی دارند. شیخ طوسی(ره) در التهذیب و شیخ صدوق(ره) در الفقیه آن نقل کردهاند. علامه مجلسی(ره) در مورد صحت سند آنکه به درجه قطع رسیده، میگوید: «این زیارت دارای بهترین سند، عمیقترین مفهوم، فصیحترین الفاظ، بلیغترین معنا و عالیترین شأن است. امام هادی(ع) در این زیارت شاخصهها و پایههای اصلی شیعه را بیان فرمودند».
این زیارت به زیارت امیرالمؤمنین در عید غدیر خم معروف است. در سالی که معتصم امام(ع) را از مدینه به سامرا فراخواند، ایشان به زیارت امام علی(ع) در نجف اشرف رفته و این زیارت را قرائت کردند که در ضمن آن 150منقبت از مناقب امام علی(ع) بیان فرموده و از برخی مشکلات سیاسی و اجتماعی که ایشان را آزرده کرده بود، سخن گفتند. این زیارت از زیباترین، اصیلترین، بدیعترین و پربارترین زیارتهاست. در زمانی این زیارت توسط امام هادی(ع) قرائت شد که امامت به فراموشی سپرده شده بود. امام هادی(ع) در ضمن زیارت با ترسیم مظلومیت امام علی(ع) و هشدار به مردم، آنان را از خواب غفلت بیدار میکند.
منابع:
ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص 359.
اربلی، کشف الغمة، ج2 ، ص 398؛ تحقیق سید هاشم رسولی.
ابن طاووس، جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع، ص27 (به نقل از تاریخ تشیع، ج1، ص292).
محمد جواد طبسی،حیاة الامام العسکری علیه السلام ، صص325-316 (با اندکی تصرف و تلخیص).
اختیار معرفة الرجال، ص 519، (به نقل از تاریخ تشیع، ج1، ص 294).
خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، صص 135 ـ 134، (به نقل از تاریخ تشیع، ج1، ص 294).
رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص513.
مزار البحار، به نقل از باقر شریف قرشی، زندگانی امام علی الهادی علیه السلام ، ص 168.
انتهای پیام