سده چهارم هجری آغاز حرکت و انقلاب استقلال حکومتی پیروان مذهب تشیع در ایران بر علیه خلافت بنیعباس است که از مناطق مرکز ایران آغاز و تا دروازههای بغداد نیز امتداد پیدا میکند.
ضعف درونی و آغاز اختلافات جدی در بین مدعیان خلافت بنیعباس مسیر اضمحلال سرزمینهای خلافت عباسی را بیش از پیش هموار کرده بود که این موضوع در برهه زمانی خلافت الراضی بالله و المستکفی بالله به اوج خود رسید.
سده چهارم هجرى، فرصتی را برای شیعیانی که سالها مورد ظلم و فشار قرار گرفته بودند فراهم کرد و حكومت آلبويِه در ايران و عراق و حكومت فاطميان در شمال افريقا شكل گرفتند و اندک اندک، بر قلمرو خود افزودند و بدین ترتیب در نيمه دوم سده چهارم، ايران (به جز مناطق شرقى آن) و مركز عراق، در اختيار دولت آل بويه بود و شمالِ شرق آفريقا، مصر، شام و فلسطين نيز در اختيار فاطميان قرار داشت.
در سال 334 هجری و پس از آنکه زنگ خطر جدی آلبویه برای خلافت عباسی به صدا در آمد، اهواز به رغم حضور «بَجکَم ماکانی» امیر نظامی عباسیان، احمد آلبویه به همراه لشکری از ایرانیان وارد بغداد شد. خلیفه المستکفی بالله نیز که در ابتدا به همراه ترکان از بغداد گریخته بود، به استقبال امیر آل بویه آمد و در حق او احترامی فراوان روا میداشت، سکهای به نام او زد و او را معزالدوله نامید.
اعلام رسمی سوگواری عاشورا در بغداد شاید از جمله نخستین اقداماتی بود که معزالدوله دیلمی پس از برکناری خلیفه و انتصاب خلیفه المطیعلله بود که با واکنش سنیان متعصب شهر نیز مواجه گردید ولی همانگونه که در تاریخ آمده است، مخالفت اینان به دلیل ضعف خلیفه راه بجایی نبرد.
پس از فرمان معزالدوله، عزادارى در بغداد، به صورت آيينى رسمى درآمد كه همه ساله، در هر كوى و برزن، با حضور شيعيان، انجام مىگرفت.
ابوریحان بیرونی در کتاب «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» صفحه ۴۰ مینویسد: «روز دهم محرّم كه عاشورا ناميده مىشود و شيعيان نوحه سر مىدهند و براى اندوه بر كشته شدن سيّدالشهدا مىگِريند. شهرهايى همانند دارالسلام (بغداد) تظاهر به آن مىكنند. در اين روز، به زيارت تربت سعادت قرين، حسين عليهالسلام، در كربلا مىروند.»
ابنکثیر مورخ بزرگ در کتاب «البداية و النهاية» جلد 8 صفحه 202 نيز آمده است: «رافضىها در دولت آلبويه، زيادهروى كردند و در حدود سال چهارصد در روز عاشورا در شهرهايى مانند بغداد، طبلها به صدا در مىآمد و در كوچه و بازار، خاكستر و كاه مىپاشيدند و بر درِ مغازهها پارچه سياه مىآويختند و مردم، اندوهناک و گريان، ظاهر مىشدند و بسيارى از مردم براى همراهى و همدلى با حسين ـ كه تشنه كشته شد ـ ،آب نمىنوشيدند و زنها صورتهايشان را باز مىكردند و نوحهسرايى مىنمودند و به سينه و صورت مىكوبيدند و پابرهنه در كوچه و بازار راه مىافتادند.»
همانطور که پیشتر گفته شد، متعصبان مذهبی عباسی رفته رفته در مقابل سوگواری عاشورایی شیعیان ایستادگی کرده و گاه درگیریهای شدیدی در منطقه «کرخ بغداد» گزارش شده است که نشاندهنده آن است که به چه میزان خلیفه عباسی از ترویج مذهب شیعه و ذکر مصائب سیدالشهداء هراس داشته است.
با ضعفِ دولت بويِهاى، مخالفتها بيشتر و درگيرىها فزونتر شد، بدانسان كه گاه در ايجاد آرامش، از دولت، كارى ساخته نبود. دولت آلبويه، در دهههاى آخر كه وزيران آنها بر بغداد، حكم مىراندند براى جلوگيرى از اغتشاش و خونريزى، گاه از شيعيان مىخواستند كه براى عزادارى روز عاشورا، بيرون نيايند و گاه، خود، عزادارى را تعطيل مىکردند.
گزارش تفصيلى اين كشمكشها، در منابع تاريخى از جمله در کتاب «المنتظم في تاريخ الأمم و الملوك» اثر ابنجوزى آمده است؛ اما شيعيان، با همه مشكلات، تا سقوط آلبويه و روى كار آمدن دولت سلجوقى به سال 447 قمری، عزادارى را ادامه دادند. سلجوقيان، انجام هر گونه شعائر حسینی، از جمله عزادارى را به صورت جدی، منع كردند. با اين همه، گزارشى موجود است که نشانگر آن است كه شيعيان بغداد، به بهانهاى، روز عاشوراى سال 458 قمری را عزا گرفتهاند.
اين همه، نمايانگر آن است كه شيعه، با آموزههاى ارجمند اهلبیت عصمت و طهارت، از جريان عزادارى عاشورا و بزرگداشت حادثه كربلا، چونان حركتى فكرى، انقلابى و دينى حراست كرده و از هر فرصتى براى برپايى آن، بهره جسته است.
به قلم محمدرضا سلمانیعبیات، پژوهشگر تاریخ عاشورا