به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، از جمله آدابی كه حضرت ابراهیم(ع) در برابر خداوند متعال رعایت كرده است، ادبی است كه قرآن مجید آن را چنین بیان فرموده است: «فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعالَمِینَ؛ من همه معبودها جز پروردگار عالمیان را دشمن خود میدانم» (شعرا/77). آنگاه حضرت در مقام توصیف ربالعالمین میفرماید: «پروردگاری كه مرا آفرید، هم او هدایتم خواهد كرد. پروردگاری كه مرا غذا و آب میخوراند و وقتی بیمار شوم، بهبودیم میبخشد. پروردگاری كه مرا میمیراند، سپس زندهام میكند. پروردگاری كه امیدوارم خطاهای مرا در روز جزا بیامرزد».
در این كلام، حضرت، ابتدا پروردگار خود را به ثنای جمیل حمد میكند، آنگونه كه ادب عبودیت اقتضا میكند. این ثنا، اولین ثنای مفصلی است كه خداوند از آن حضرت حكایت كرده است. در این ثنا، حضرت كه عنایت پروردگار خود را از ابتدای خلقتش تا زمان بازگشت بهسوی او مورد توجه قرار داده و خود را در برابر او فقیر و محتاج محض دانسته بهگونهای كه قادر بر هیچ كار نیست.
ادب دیگری كه حضرت ابراهیم(ع) مراعات نموده، این است كه مرض را به خود نسبت داده و گفته است: وقتی كه مریض میشوم، او شفایم میدهد. گرچه مرض هم از حوادث است و از این نظر بیارتباط با پروردگار نیست، اما در اینجا گویا خواسته چنین ادعا كند كه از خدای متعال كاری كه در قضاوت بنده منفی تلقی شود نیز از خدای جمیل صادر نمیشود.
دعاهایی كه حضرت ابراهیم(ع) در آخر عمر خود كرده، قرآن كریم از آن حضرت چنین نقل میفرماید:
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِیرًا مِنَ النَّاسِ ۖ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی ۖ وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِیمٌ - رَبَّنَا إِنِّی أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْكُرُونَ- رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ ۗ وَمَا یَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَیءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ- رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ- رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَی وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ؛ پروردگارا! این شهر را شهر امنی قرار ده و مرا و فرزندانم را از اینكه بتها را پرستش كنیم، دور بدار. پروردگارا! بتها، بسیاری از مردم را گمراه كردهاند. پس هر كس از من پیروی كند، او از من است و هركس نافرمانیم كند، تو بخشنده و مهربانی. پروردگارا! ذریه خود را در بیابانی بیآب و علف در كنار بیت الحرام تو سكونت دادم. خدایا برای اینكه نماز اقامه كنند. پس تو دلها را از مردم به سوی ایشان معطوف بدار و از میوهها روزیشان فرما، شاید كه تو را شكر گذارند. پروردگار ما! به درستی كه تو میدانی آنچه را كه ما پنهان میداریم و آنچه را كه آشكار میسازیم. چیزی در زمین و آسمان بر خدا پوشیده نیست. سپاس خدای را كه در سنین پیری اسماعیل و اسحاق را به من داد. خدای من به تحقیق شنوای دعا است. پروردگارا مرا و ذریهام را اقامهكننده نماز قرار بده. ای پروردگار ما! دعایم را قبول فرما. پروردگارا ! مرا و پدر و مادرم را و جمیع مؤمنان را در روزی كه حساب بر پا میشود، بیامرز. (ابراهیم: 36 ـ 41)
ادبی كه حضرت ابراهیم(ع) در این دعا به كار برده، این است كه در بیان حوائج خود، اهداف شروع خود را بهگونهای ادا میكند كه هر كس میتواند از آن پی ببرد كه حضرت تا چه اندازه به رحمت پروردگارش امید داشته است. بهعنوان مثال، پس از اینكه عرض میكند: «من و فرزندانم را از اینكه پرستش بتها كنیم، دور بدار»، عرض خود را این گونه بیان میكند:
پروردگارا! بهدرستی كه آنها بسیاری از مردم را گمراه كردند. بیان این هدف در دعای حضرت، بیانگر این نكته است كه در انتظار تعلیم و فرمان حضرت حق است و خود را موظف میداند تا منتظر دستور حق باشد و آمادگی خود را برای هدفی كه خدا میخواهد، یعنی هدایت مردم اعلام نماید.
همچنین پس از اینكه عرض كرد: «پروردگارا، اینك من ذریه خود را در بیابانی بیآب و علف در كنار بیت الحرام تو سكونت دادم، پس دلهایی از مردم را بهسوی آنان معطوف بدار و از میوهها روزیشان فرما»، هدف خود را چنین بیان میكند: «شاید آنان تو را شكرگزارند». ابراز هدفی مقدس و بزرگ، برای هر خواستهای نشانگر ادب درخواستكننده است.
ادب دیگری كه حضرت ابراهیم(ع) در كلام خود رعایت كرده، این است كه در بیان هر حاجتی كه مطرح كرده، اسمی از اسمای حسنای الهی را از قبیل «غفور»، «رحیم» و «سمیع الدعا» بیان كرده است. اسم شریف «رب» را در تمامی آن حوائج، تكرار كرده است؛ زیرا ربوبیت خدا واسطه ارتباط بنده با خدای خود و فتح باب در هر دعاست.
ادب دیگر آن حضرت، این است كه عرض كرد: «و هر كس نافرمانیم كند، بهدرستی كه تو بخشنده و مهربانی.» یعنی نفرین به جان آنان نكرده، بلكه پس از كلام خود، دو اسم از اسماء الله را كه واسطه شمول نعمت سعادت بر هر انسانی است، یعنی «غفور» و «رحیم» را بیان كرده است، زیرا دوستدار نجات امت خود و گسترش جود پروردگار خود بود.
حضرت ابراهیم(ع) پس از ثنای الهی در دعای خویش چنین میگوید: وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ - رَبِّ هَبْ لِی حُكْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ- وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ- وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ- وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّینَ؛ پروردگارا! مرا حكمی ببخشای و به صالحین ملحقم ساز و برای من در میان آیندگان نام نیك و ذكر جمیلی مرحمت فرما و مرا از ورثه بهشت نعیم قرار ده و پدر مرا بیامرز كه وی از گمراهان بود و مرا در روزی كه همه مبعوث میشوند،رسوا مساز. (شعراء/82 ـ86)
ادبی را كه حضرت ابراهیم(ع) در این دعا رعایت كرد، این است كه خواسته خود را با اسم «رب» شروع كرده است. این امر بیانگر این معنا است كه مدبر همه عالم خداست. پس از آن، تنها نعمتهای حقیقی و پایدار را درخواست نمود كه سرآمد آنها، «حكم» یعنی شریعت و پیوستن به صالحان و نام نیك در میان آیندگان است.
در این جمله كوتاه، «رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ»، حضرت چند جهت را مد نظر قرار داده است: یكی اینكه از خداوند فرزند طلب كرده است. دیگر اینكه از شّر اولاد ناخلف به پروردگار خود اعتصام جسته است. سوم اینكه دعای خود را از وجهه یك درخواست دنیایی، به یك چهره معنوی مبدل كرده و در نتیجه، دعایی خداپسندانه مطرح كرده است.
اینگونه دعا كردن حضرت، بهصورت عملی به مردم میآموزد كه چگونه دعا را شروع كنند و چه جملاتی را به كار برند و چه نوع درخواستی را مطرح كنند كه هم خواستههای دنیایی برآورده شود و هم نتیجه اخروی پیامد آن باشد.
منابع:
ابنمنظور، محمد، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربیه، ۱۴۱۶ق.
امین، نصرت بیگم، مخزن العرفان، اصفهان، انجمن حمایت از خانواده های بی سرپرست، بیتا.
ابن كثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بیجا، دار الاندلس، بیتا.
بغدادی، علی، تفسیرالخازن، مصر، مطبعة التقدم العلمیة، بیتا
پیرو، آلن، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه دكتر باقر ساروخانی، تهران، كیهان، ۱۳۷۰.
جرجانی، ابوالمحاسن، تفسیر گازر(جلاءالاذهان و جلاءالاحزان)،۱۳۳۷.
دهخدا، علی اكبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۲۵.
رازی، ابوالفتوح، تفسیرابوالفتوح رازی، بیجا، چاپخانه علمیه، ۱۳۳۴ ش.
رازی، فخرالدین، التفسیرالكبیر، بیروت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۱۱ ق.
زمخشری، محمود، تفسیر الكشاف، تهران، آفتاب، ۱۳۷۳.
شعارینژاد، علی اكبر، فرهنگ علوم رفتاری، تهران، امیركبیر، ۱۳۷۵.
طبرسی، ابی علی الفضل، تفسیر مجمع البیان، بیروت، دارالاحیاء التراث العربیة، ۱۳۷۹ ق.
عباسیمقدم، مصطفی، نقش اسوهها در تبلیغ و تربیت، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۹.
عروسی الحویزی، عبدعلی، تفسیرنورالثقلین، قم، مطبعة الحكمه، ۱۳۸۵ ش.
فیض كاشانی، ملامحسن، تفسیرالصافی،بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۶۲ ش.
قطب محمد، روش تربیتی اسلام، محمدمهدی جعفری، شیراز، دانشگاه شیراز، ۱۳۷۵.
قمی،عباس، سفینة البحار، كتابخانه سنایی، ۱۳۶۳.
لوبون، گوستاو، روح التربیة، ترجمه عادل زعیتر، مصر، مطبعة داراحیاء الكتب العربیة، ۱۹۴۹م