رجبعلی لباف خانیکی، پژوهشگر و باستانشناس خراسانی در گفتوگو با ایکنا گفت: حرم مطهر رضوی را باید تجلیگاه نمادها به حساب آورد، نمادهایی که میتوانند شئون زندگی انسان را تجلی بخشند و تعریف و توجیه کنند.
وی ادامه داد: حرم مطهر امام رضا(ع) مجموعهای از ماده و معناست و مسلما معماران هنرمند ایرانی این مجموعه را طوری ساختهاند که در درجه نخست جنبه قدسی داشته و معنویت زیادی در آن نهفته باشد. همچنین مکانی زیبا و چشمنواز باشد؛ به جهت اینکه اعتقاد داشتند خدا زیباست و دوستدار زیباییهاست، بنابراین هم ماده و هم معنا را در خدمت تجلی نمادها یا سمبلها به کار گرفتند.
لبافخانیکی عنوان کرد: هسته مرکزی و اولیه حرم مطهر، روضه منوره است، یعنی جایی که ضریح مطهر در آنجا قرار گرفته است. این قسمت در سال 93 هجری قمری جهت خاکسپاری هارونالرشید ساخته و به هارونیه معروف شد و 10 سال بعد در سال 203 هجری قمری پیکر مطهر امام رضا(ع) را در بالای سر هارون در همان هارونیه دفن کردند که شامل یک چارطاقی (چارطاقیهای دوران ساسانی) و به شیوه معماری ساسانی ساخته شده بود.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسان رضوی افزود: ترکیب این چارطاقی ترکیبی از چهار عدد جرز که چهار طرفش باز بود (چهار درگاهی) و بر فراز آن یک گنبد قرار داشت. این خود الهام گرفته از این باور بود که جهان کهن یعنی زمین، عبارت از یک صفحه چهارضلعی که زمین یک سطح مسطح مربع شکل است که بر چهار گوشهاش چهار پایه استوار و بر فراز آن پایهها، گنبد (آسمانه) استقرار پیدا کرده است.
وی تصریح کرد: ابتکار سبک معماری چارطاقی(هر فضای چار طاقی) متعلق به ایران است و از گذشتههای کهن، ایلامیها، هخامنشیها و... تا دوران اسلامی بر این باور بودند که این چارطاقیها ساخته که علت آن خواست معماران ایرانی بود زیرا قصد ساختن جهانی خصوصی همانند جهان اصلی (عالم هستی) داشتند.
لبافخانیکی بیان کرد: این اتقاق بر این دلیل بوده که به طور نمادین نشان دهند که این فضا هم یک جهان خصوصی و دارای همان چهار پایه و آسمانه(گنبد) است که برای تحقق بیشتر این باور بر بالای گنبد، توسط نقاشی، گچبری، آجرکاری و... شمسهای(خورشید) ایجاد میکردند، که نشان دهند آسمان من یعنی سقفی که بر بالای جهان خصوصی من استقرار پیدا کرده، دارای خورشید هم است.
لبافخانیکی عنوان کرد: ما مشاهده میکنیم که حرم مطهر رضوی از صحنهای متعددی تشکیل شده که هریک از این صحنها بهمنزله یک بهشت و در واقع نماد و متجلی بهشت هستند. از توضیحات و توصیفات بهشت میتوان به مکانی سرسبز با رودهای جاری، درختان زیبا و فضایی بسیار مفرح اشاره کرد. البته در حال حاضر در صحنها شاهد چنین توصیفی نیستیم که درخت، گل، گیاهان، جوی آب و... داشته که از زمین رسته باشد. البته کسانی که سنشان اجازه میدهد به یاد میآورند که صحن عتیق یا انقلاب و یا آزادی قبلا چنین وضعیتی داشته که تجلیگر بهشت بودهاند.
مدیر کل اسبق ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی اظهار کرد: اگرچه مشاهده میکنیم که بر دیوارهای صحنها، اسلیمیها شکل گرفتهاند و به منزله همان گیاهان، گلها و رستنیهایی هستند که بهشت را سبز و خرم نشان میدهند. اسلیمیها نیز عبارتند از نوعی پدیدههای گیاهی که نمایش عرفانی پیچیده دارند، اگر چه در کلیت یک گیاه هستند، اما گیاهی که آغاز و انجام ندارند و به شکلهای مختلفی میتوانند متجلی شوند، همیشه در حال تکامل، صعود و بالاروندگی بوده و به نوعی میتوانند راز خلقت را تجسم بخشند.
لبافخانیکی ادامه داد: اسلیمیها به شکل پیچ در پیچ به حرکت درمیآیند و گاهی برگها تبدیل به گل یا گلها تبدیل به برگ و یا ساقه، شبیه دهان اژدها یا خرطوم فیل میشود و در مجموع به شکلهای مختلفی در آمده که همه نماد پیچیدگی زندگی انسان و در عین حال تکامل و بالارونده بوده که در حرم مطهر تجلی پیدا کردند.
وی افزود: هنگامیکه قصد ورود از صحنها به درون را داریم با یک ورودی و طاق (ایوان ورودی) مواجه میشویم. ایوانها از دو بازو که عبارتند از یک جرز عمودی که در دو طرف ایوان قرار دارند و طاقی که متمایل به سمت بال شده است، تشکیل شدهاند. نمادشناسها هرکدام از این جرزها یا بازوهای ایوان را به یک انسان تعبیر کردهاند. انسانی که دست خود را به سمتی دراز کرده است. یعنی آن جرز سمت راست، دستش را به سمت چپ و جرز سمت چپ، دستش را به سمت راست دراز کرده و در نهایت اینها هر کدام، بخشی از طاق به حساب میآیند.
مدیر کل اسبق ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی اظهار کرد: وقتی طاقها به هم رسیدند یک طاق کامل را ایجاد میکنند که این طاق کامل را هم نماد تکامل انسان میدانند که در واقع دست به سمت بالا حرکت میکند و هم نماد اتحاد میدانند، چرا که این دو طاق به منزله دو دست هستند که به هم رسیده و متحد میشوند، در حالی که هنوز به سمت بالا در ارتباط هستند.
لبافخانیکی خاطرنشان کرد: بعد از ایوان، درگاهی را داریم که در نمادشناسی هر درگاهی به منزله یک عالم برزخ و مرحله گذر از شناخت به عدم شناخت است. به عبارت دیگر وقتی بیرون درگاهی و داخل ایوان هستیم فضای بیرون را شناختهایم، اما از درون بیخبریم. در واقع درگاهی یک مرحله گذر است که میتواند به ما از درون شناخت دهد.
این پژوهشگر و باستانشناس ادامه داد: در انتهای ایوانها نیز پدیده جالبی به نام «مقرنس» وجود دارد که این مقرنسها فضاهای پر و خالی و یا سایه روشنها هستند. این فضاهای پر و خالی چند کار انجام میدهند. اول اینکه خطوط مستقیم و گوشههای تیز و قائم را حذف و تبدیل به یک سطح آرام خمدار میکنند و خاصیت دیگرشان این است که پایه مقرنسها (چون مقرنس از دو جزء پایه و تاس تشکیل شده است) و تاسها به صورت یک فضای معمولا نیمکروی بوده و پایهها در میان تاسها، مانند آویزههای یخ هستند.
وی عنوان کرد: انتهای آویزهها یا پایهها را به شکل ستاره و در راس و در انتهای سقف ایوان مشاهده میکنیم که بالای مقرنسها به شکل شمسه هستند. در اینجا معمار و هنرمند تاکید میکند که این آسمان، جهان من است که هم شمسه دارد و هم ستاره، البته ایوانها را به صورت نیمگنبد داریم که اگر دو عدد از ایوانها را به همدیگر متصل کنند یک گنبد کامل، تشکیل میشود و هرکدام از نیمگنبدها حکایت گنبد را بازگو میکنند.
مدیرکل اسبق ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی اظهار کرد: اما مقرنسها، نماد مهمتری دارند و آن، این است که معمار و هنرمند قصد داشته توسط آنها غار را تجلی دهد، به دلیل اینکه غار جایگاه مهمی در امر خلقت و نبوت ایفا کرده است. بسیاری از اسطورهشناسها خلقت انسان اولیه را از درون غار تعبیر میکنند.
این پژوهشگر و باستانشناس ادامه داد: مورد بعد این است که شخصیتهایی مانند «ایزدمهر» که در باور ایرانی و آریاییها مورد ستایش و پرستش قرار میگرفته از غار متولد شده و همینطور بعضیها معتقدند که حضرت عیسی (ع) در غار متولد شده است. همچنین اتفاق مهمتری در غار رخ میدهد و آن بعثت پیامبر(ص) است که در غار حرا اتفاق میافتد، البته شاید هنرمند مسلمان، قصد داشته به موضوع آخر استناد و قرینهسازی داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: حال چه شباهتی بین غار و مقرنسها وجود دارد (در غارها، آویزهها و سطوح پر و خالی وجود دارد که با عنوان استالاگمیت شناخته میشوند) در واقع، استالاگمیتها، چکانههایی هستند که در سقف غارها مشاهده میشوند و طراحان قصد داشتهاند، شباهتی بین آنها و مقرنسها پیدا کرده و آنها را به صورت نمادین بر بالای ایوانها بسازند.
مدیر کل اسبق ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی اظهار کرد: نمادهای دیگری که در حرم مطهر مشاهده میشود نمادهای حیوانی، انسانی و گیاهی هستند. نمادهای حیوانی نیز در چند نوع مختلف، تجلی مییابند، یکی از نقشهای بسیار زیاد و جالب توجه نقش اژدها در حرم مطهر رضوی که تعداد آن نیز بسیار زیاد است.
این پژوهشگر و باستانشناس ادامه داد: اولین نقش اژدهایی که با آن مواجه هستیم در صحن انقلاب است. در واقع هنگامیکه از بست بالای خیابان وارد صحن انقلاب و از دو رواق دو طرف طاق اصلی ایوان به درون وارد شویم، در انتهای رواق یا ایوانچهها بر هر طرف نقش دو اژدها را خواهیم دید.
وی ادامه داد: حال این اژدها، نماد چیست و چرا دو اژدها مشاهده میشود؟. باید گفت، نقش اژدها در ایران یک نقش دوگانه است، یعنی جزء جانوران و نمادهای شوم و هم جزء جانوران و نمادهای اهورایی است. اما در مجموع اژدها و مار در فرهنگ ایران کهن تا قرن پنجم هجری که اقوام ترکستان چین مانند سلجوقیان، مغولها، ازبکها و... به تدریج به ایران آمده، نفوذ و اقامت کردند و سپس حکومت تشکیل دادند که نمادهای منفی بودند.
ادامه دارد...