حسین غیاثینژاد، مددکار اجتماعی، در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی پیرامون موضوع خشونت علیه زنان، اظهار کرد: جامعه ما یک جامعه ایرانی اسلامی است و با وجود اینکه افراد به قرآن ایمان دارند و به آن پای بند هستند، اما نسبت به آن به درستی عمل نمیکنند و از این رو این امر ضروری است که آموزههای قرآنی به روز و البته کاربردی در راستای حل این مشکل، برای مردم تبیین شود.
وی گفت: در حقیقت خشونت علیه زنان به معنای به کارگیری قدرت از جنبهها و ابعاد مختلف علیه زنان است که میتواند جنبههای فیزیکی، اجتماعی، روانی و جنسی را شامل شود. جنبه فیزیکی مانند کتک زدن، جنبه اجتماعی مانند محدودیت در روابطی که زن با خانواده و یا دوستان خود دارد، جنبه روانی شامل تحقیر و انجام کارهایی که برای زن آزار دهنده است و جنبه جنسی این نوع خشونت هم اینگونه است که در برخی از کشورها قوانینی وضع شده که اگر مرد با خشونت این ارتباط را برقرار کند، مجرم جنسی شناخته میشود و با او برخورد خواهد شد.
غیاثینژاد عوامل موثر بر خشونت علیه زنان را برشمرد و بیان کرد: همواره عوامل متعدد فردی و اجتماعی میتواند در این راستا تاثیرگذار باشد که در این میان میتوان به میزان سواد افراد، خانواده، انتخاب همسر، اعتیاد، بیکاری، فقدان قوانین، نوع شغل، ساختار اجتماعی و دانش و مهارت برقراری ارتباط زن و مرد با یکدیگر، اشاره کرد.
این مددکار اجتماعی درباره میزان سواد، تصریح کرد: البته نمیتوان مدعی شد که افراد باسواد این نوع خشونت را ندارند، اما میتوان گفت که سواد میتواند یکی از عوامل تاثیرگذار در این زمینه باشد و هنگامیکه فرد، سواد بالاتری دارد اغلب به شغل بهتر و به جایگاه بهتری نیز دست پیدا خواهد کرد که در این صورت امکان این نوع خشونت نیز کمتر میشود.
وی افزود: تاثیرگذاری خانواده بر روی این موضوع را میتوان اینگونه عنوان کرد که در حقیقت اگر در خانوادهای خشونت وجود داشته باشد، افراد آن خانواده و به ویژه پسران میآموزند که خشم را در رفتار خود تقویت کنند و به سمت کتک زدن بروند و دختران خانواده هم یاد میگیرند که کتک خوردن امری طبیعی است و باید آن را تحمل کنند و باعث میشود که این موضوع به صورت یک مقوله از سوی افراد خانواده پذیرفته شود و در نهایت هم رشد و ادامه پیدا کند.
غیاثینژاد در خصوص انتخاب همسر که یکی از عوامل موثر خشونت علیه زنان است، گفت: با توجه به اینکه انتخاب همسر نیز بدین صورت میتواند تاثیرگذار باشد که ازدواج زن و مرد به چه صورتی انجام شده، آیا این ازدواج با علاقه صورت گرفته و یا اینکه به زن تحمیل شده و آیا همسر در روابط زناشویی مهارت کافی را دارد یا خیر. در حقیقت مردی که اعتیاد دارد، به دست آوردن مواد مخدر مهمترین دغدغه او بهشمار میرود و اگر این ارضای نیاز او صورت نگیرد دست به خشونت میزند و بر همین اساس اعتیاد هم میتواند یکی از عوامل تاثیرگذار در این زمینه باشد.
این مددکار اجتماعی به بیکاری و نوع شغل مرد نیز اشاره کرد و گفت: هنگامیکه مرد درآمدی نداشته و مدام در خانه باشد، طبیعتا با مشکلات روانی مواجه خواهد شد که این امر باعث میشود به لحاظ روحی حالت خوبی نداشته باشد و بر همین اساس خشونت علیه زن را بهترین راه برای رهایی از این حالت خود انتخاب میکند. همچنین نوع شغل نیز از این لحاظ میتواند تاثیرگذار باشد که زمانیکه مرد شغل سختی دارد وقتی به خانه میآید به سایر مسائل زندگی خود نمیتواند رسیدگی کند و گاهی ممکن است که دست به این نوع خشونتها بزند.
وی بیان کرد: در خصوص مهارتهای زن و مرد نیز باید گفت که رابطه زن و شوهری رابطه ویژهای است و بسیاری از ابعاد این رابطه باید مورد توجه هر دو طرف قرار گیرد. به عنوان مثال مردی که به دلیل شغلی که دارد ممکن است در یک روز درآمد پایینی داشته و این امر موجب برانگیختگی او شود و اگر همزمان، همسر او این مهارت را نداشته باشد که ارتباط کلامی درست و مناسبی را ایجاد کند ممکن است این نوع خشونت را به دنبال داشته باشد.
غیاثینژاد با اشاره به اینکه ساختار اجتماعی یکی از عوامل موثر خشونت علیه زنان است بیان کرد: در حقیقت از این مقوله میتوان به عنوان سنتها و یا حمایت عملی زن از خشونت یاد کرد؛ مانند ترجیح دادن پسر بر دختر. این در حالی است که در بسیاری از خانوادهها به دلیل اینکه مادرها داشتن پسر را یک ارزش تلقی میکنند و یا روابطی که امروزه عروس با خانواده همسر(مادر و خواهر) دارد نیز باعث شده که زنان، خود این نوع ساختار اجتماعی را تقویت کنند.
این مددکار اجتماعی افزود: از این رو میتوان گفت که زنان در توسعه و ایجاد خشونت خود نیز میتوانند نقش داشته باشند. مادرشوهری که از کتک خوردن عروس خود خوشحال میشود و پسر خود را تشویق به چنین کاری میکند و یا رفتارهای دیگری از این قبیل باعث میشود که زنان در این نوع رفتارهای خود به نفع مردان عمل کنند. همچنین اینها گزینههای مهمی هستند که باعث میشود زنان خشونت علیه خود را توسعه دهند و ما امروزه شاهد کمرنگ شدن این هنجارها و سنتهای حمایت از زنان در خانواده و جامعه هستیم.
وی درباره فقدان و یا نارسایی قوانین که یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر این نوع رفتار است، اظهار کرد: این فقدان قوانین بدین منظور است که عملا پیگیری موثر برای خشونت علیه زنان، یک فرآیند دشوار و البته طولانی است. به عنوان مثال اگر زنان از سوی همسر خود مورد ضرب و شتم قرار بگیرند و در مقابل برخی افراد شکایت کنند با این رفتار مواجه خواهند شد که کتک زدن مرد امری طبیعی است و نباید از او شاکی بود.
غیاثینژاد در پاسخ به این سوال مبنی بر اینکه با این وجود آیا میتوان گفت در جامعه ایرانی خشم امری پذیرفته شده است؟ بیان کرد: به هر حال خشم یکی از هیجانهای طبیعی انسان است و در مواقعی این حق را دارد که برای دفاع از خود خشمگین شود که تا این حد میتوان خشم را امری پذیرفته شده دانست.
اما اینکه این خشم چگونه و در برابر چه کسی بروز پیدا کند نیز امر مهمی است، اما این در حالی است که خانوادهها استراتژی برای تمرین کردن کنترل خشم را ندارند.
این مددکار اجتماعی ادامه داد: در واقع در جامعه با توجه به اینکه تعریف درستی از خشم در موقعیتهای مختلف ارائه نشده است به همین دلیل از مقوله خشم به درستی استفاده نمیشود. به عنوان مثال هنگامیکه یک کشور مورد حمله قرار میگیرد، خشم نسبت به دشمن امری کاملا مقدس است، اما در برابر خانواده نباید این کار صورت گیرد و همواره اعضای این کانون باید با یکدگیر به مهربانی رفتار کنند. قرآن هم در این راستا میفرماید «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» بدین معنی است که خشم نسبت به دشمن یک امر طبیعی و مشروع است.
وی در طی این گفتوگو به راهکارهایی که میتوان برای حل معضل خشونت علیه زنان به کار برد نیز اشاره و گفت: اصلاح قوانین یکی از راهکارهایی است که میتوان به آن اشاره کرد. در حقیقت قوانین در این زمینه باید اصلاح شوند به گونهای که ما باید حضور خدمات تخصصی مددکاران اجتماعی را در دادگاهها و کلینیکها برای آموزش به زن و مرد در راستای پیشگیری از وقوع چنین خشونتهایی شاهد باشیم.
غیاثینژاد گفت: در اغلب مواقع زن و مرد نمیدانند که چگونه با یکدیگر صحبت کنند و یا از ویژگیهای زنانه و مردانه یکدیگر هیچگونه آگاهی ندارند و همین امر باعث سوء تفاهم و در نهایت هم درگیری بین دو طرف میشود. بدین منظور که زنها، اغلب با عینک زنانگی خود رفتارهای همسر خود را بررسی میکنند و واکنش نشان میدهند و بالعکس نیز مردها هم با عینک مردانگی خود رفتار همسر خود را بررسی میکنند و انتظار دارند که زنها مانند خودشان رفتار کنند که اگر این امور مورد توجه قرار گیرد، میتواند موجب پیشگیری بسیاری از اینگونه خشونتها شود.
این مددکار اجتماعی ادامه داد: همچنین یک کار دیگری هم که میتوان در این راستا انجام داد ایجاد گروههای خودیار توسط زنان داوطلب و دارای تحصیلات است که در این گروه خودیار افراد میتوانند یک گروه را در بسیج محله، مدارس و انجمن اولیا و مربیان تشکیل دهند و از مددکاران بخواهند که در این جلسات حضور داشته باشند، زیرا حضور مددکاران و توضیحات آنها و آگاه سازی زنان در این گروهها، میتواند در پیشگیری از خشونت علیه آنها و یا حل آن خشونت موثر و کمککننده باشد.
وی ادامه داد: علاوه بر این موضوع، نیز میتوان آگاهسازیهایی را هم برای مردان انجام داد، چرا که مردان نیز باید آموزشهای ویژهای را در خصوص چگونگی ارتباط با زنها ببیند و تفاوتهایی که در این راستا وجود دارد را درک کنند و بتوانند ارتباط بهتری با زنان برقرار کنند. این روابط میتواند رابطه پدر با دختر، برادر با خواهر و شوهر با زن باشد که در صورت این نوع آگاهسازیها، میتوان شاهد کاسته شدن خشونت علیه زنان در جامعه بود.
غیاثینژاد در بخش دیگری از این گفتوگو به اینکه خشونت علیه زنان میتواند تاثیراتی را بر فرزندان و زنان خانواده داشته باشد، اشاره و بیان کرد: در حقیقت زمانیکه این نوع خشونتها در خانواده وجود داشته باشد، آن دسته از پتانسیلهایی که میتواند در آینده شکوفا شود دیگر شکوفا نخواهد شد و همچنین به موجب اینکه زن، درگیر مسائل عاطفی میشود نیز بسیاری از تواناییهایی او فرصت بروز پیدا نخواهند کرد و در این صورت خشونتی که علیه او صورت گرفته این اجازه را به او نمیدهد که به لحاظ تحصیلی، اجتماعی و یا کاری پیشرفت کند.
این مددکار اجتماعی افزود: در این صورت ممکن است این کار برای او پذیرفته شود و با خود گمان کند که دیگر حق تحصیل را نخواهد داشت و حق تحصیل تنها برای مردان و پسران خواهد بود. علاوه بر این موضوع نیز با توجه به اینکه یکی از وظایف زنان، خانهداری و مراقبت از فرزندان است و همین وظیفه باعث شده که زنها عمدتا درگیر خانهداری و یا بچهداری باشند، اما این نوع خشونت است که موجب میشود زن به دلیل بچهداری، از تحصیل خود باز بماند. اما در حقیقت زن، باید بداند ضمن اینکه به امور خانه میپردازد باید شرایط تحصیل او نیز فراهم باشد.
وی تصریح کرد: در واقع این طبیعی تلقی شدن خشونت علیه زن، زن را وا میدارد که واکنش خاصی نسبت به این موضوع نشان ندهد که در این صورت این نوع رفتارها به تدریج رشد کرده و به نسل بعد نیز منتقل خواهد شد.
غیاثینژاد با اشاره به اینکه ایران یک جامعه اسلامی است و این نوع خشونت نیز متاسفانه در چنین جامعهای مشاهده میشود، بیان کرد: همواره ایران، نسبت به این موضوع ضعیف است بدین جهت که آموزههای اسلامی و قرآنی در زندگی مردم پیاده نمیشود و برخی از افراد با وجود اینکه به قرآن ایمان دارند، اما نسبت به آن به درستی عمل نمیکنند و این امر ضروری است که آموزههای قرآنی به روز و البته به صورت کاربردی برای مردم تبیین شود.
این مددکار اجتماعی اظهار کرد: در آیه شریفه«الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ» همواره برتری مرد بر زن را نشان نمیدهد بلکه مرد را مراقب، نگهبان و حافظ زن میداند، اما به منظور برتری زن بر مرد هم نیست.
وی اظهار کرد: در حقیقت اگر به دستورات قرآن به درستی عمل شود و زنان و مردان ویژگیهای خود را به درستی بشناسند و ارتباطات خود را به درستی برقرار کنند در این صورت قطعا با اینگونه مشکلات و خشونتها در جامعه مواجه نخواهیم شد.
غیاثینژاد اضافه کرد: این در حالی است که امام خمینی(ره) فرمودند که از دامن زن مرد به معراج میرود و این عبارت همواره جایگاه مهم زن را نشان میدهد. همچنین با مراجعه به احادیثی مانند«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ» نیز میتوان دریافت که جایگاه حضرت فاطمه(س) نسبت به ائمه اطهار(ع) یک جایگاه کاملا محوری است. همه این احادیث و همچنین سفارشاتی که از ائمه اطهار(ع) آمده است، نشان میدهد که زن از جایگاه ویژهای برخوردار است.
این مددکار اجتماعی تصریح کرد: در جامعه ما در حقیقت نباید تا این اندازه خشونت علیه زنان وجود داشته باشد و این رفتارهای ما ناشی از این است که از دستورات قرآن فاصله داریم و برای کاهش این فاصلهها باید این رفتارها و دستورات به زبان روز برای مردها، زنها و نوجوانان به صورت کاربردی تبیین شود.
وی تاکید کرد: بنابراین با وجود چنین مشکلاتی که زنان جامعه را تهدید میکند و آنها را از امید به زندگی وا میدارد، اگر این امکان وجود داشته باشد که مددکاران اجتماعی در خانه، مدرسه و یا محل خشونت حضور داشته باشند قطعا حضورشان میتواند این مشکلات را حل کرده و با ارائه راهکارهای درست و منطقی، بسیاری از این نوع مشکلات و خشونتها، پیشگیری خواهد شد.
انتهای پیام