به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، در سال ۲۰۱ هجری قمری، یک سال پس از سفر تبعید گونه حضرت رضا(ع) به شهر مرو، حضرت فاطمه معصومه(س) همراه عدهای از برادران خود برای دیدار برادر و تجدید عهد با امام زمان خویش راهی دیار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسیدند، اما در آنجا عدهای از مخالفین اهلبیت با ماموران حکومتی همراهی نموده و با همراهان حضرت به نبرد و جنگ پرداختند که عدهای از همراهان حضرت در این حادثه غمانگیز به شهادت رسیدند.
حضرت در حالی که از غم و حزن بسیار مریض بود با احساس ناامنی در شهر ساوه فرمود که مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: «شهر قم مرکز شیعیان ما است». سپس حضرت به طرف قم حرکت کرد. بزرگان قم وقتی از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالی که موسی بن الخزرج بزرگ خاندان اشعری زمام شتر آن مکرمه را به دوش میکشید، ایشان در میان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر مقدس شد و در منزل شخصی موسی بن خزرج اجلال نزول فرمود.
آن بزرگوار هفده روز در شهر ولایت و امامت به سر برد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود و واپسین روزهای عمر پر برکت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاک الهی به پایان رساند. سرانجام آن همه شوق، شور و شعف، از اجلال نزول کوکب ولایت و توفیق زیارت بانویی از تبار فاطمه اطهر، با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت، مبدل به دنیایی از حزن و اندوه شد و این غروب غمانگیز عاشقان امامت و ولایت را در سوک و عزا نشاند.
در رابطه با علت مریضی نابهنگام حضرت و مرگ زودرس آن بزرگوار گفته شده است که زنی در شهر ساوه ایشان را مسموم نمود که این مطلب با توجه به درگیری دشمنان اهلبیت با همراهان حضرت و شهادت عدهای از آنها در ساوه و جو نامساعد آن شهر و حرکت نابهنگام آن بزرگوار در حال مریضی به سوی شهر قم، مطلبی قابلقبول میتواند باشد.
آری آن حضرت که میرفت زینبوار با سفر پر برکتش سند گویایی بر حقانیت امامت رهبران راستین و افشاگر چهره نفاق و تزویر مأمونی باشد و همانند قهرمان کربلا پیامآور خون سرخ برادری شد که این بار مزورانه به قتلگاه بنیعباس برده میشد، ناگاه تقدیر الهی بر این شد که مرقد آن بزرگ حامی خط ولایت و امامت برای همیشه تاریخ، فریادگر مبارزه با ظلم و بیعدالتی ستمپیشگان دوران و الهام بخش پیروان راستین تشیع علوی در طول قرون و اعصار باشد.
بعد از وفات شفیعه روز جزا، آن حضرت را غسل داده و کفن نمودند، سپس به سوی قبرستان بابلان تشییع کردند اما به هنگام دفن آن بزرگوار به خاطر نبودن محرم دچار مشکل شدند و سرانجام تصمیم گرفتند که پیرمردی به نام قادر این کار را انجام دهد. ولی قادر و حتی بزرگان و صلحا، شیعه قم هم لایق نبودند عهده دار این امر مهم شوند چرا که معصومه اهل بیت را باید امام معصوم به خاک سپارد.
مردم منتظر آمدن آن پیرمرد صالح بودند که ناگهان دو سواره را دیدند که از جانب ریگزار به سوی آنان میآیند و وقتی نزدیک جنازه رسیدند، پیاده شده و بر جنازه نماز خواندند و جسم پاک ریحانه رسول خدا را در داخل سردابی که از قبل آماده شده بود دفن کردند و بدون اینکه با کسی تکلمی کنند، سوار شده و رفتند و کسی هم آنها را نشناخت. به قول یکی از بزرگان هیچ بعید نیست که این دو بزرگوار، امامان معصومی باشند که برای این امر مهم به قم آمدند.
پس از پایان رسیدن مراسم دفن، موسی بن الخزرج سایبانی از حصیر و بوریا بر قبر شریف آن بزرگوار برافراشت و این سایبان برقرار بود تا زمانی که حضرت زینب دختر امام جواد (ع) وارد قم شد و قبهای آجری بر آن مرقد مطهر بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوی بزرگ اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت(ع) و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.
منابع
دلائل الامامه، ص ۳۰۹ .
وسیله المعصومیه، ص ۶۵ به نقل از نزهه الابرار.
مستدرک سفینه البحار، ج ۸ ، ص ۲۵۷.
زندگانی حضرت معصومه، مهدی منصوری، ص ۱۴ به نقل از ریاض الانساب، تألیف ملک الکتاب شیرازی دریای سخن، سقازاده تبریزی، نقل از ودیعه آل محمد، محمد صادق انصاری، ص ۱۲.
تاریخ قدیم قم , ص ۲۱۴.
آیه الله فاضل لنکرانی دام ظله.
سفینه البحار، ج ۲ ، ص ۳۷۶