به گزارش ایکنا؛ حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 3 بهمنماه، در برنامه تلویزیونی «هدی» که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهجالبلاغه پرداخت که متن آن را در ادامه میخوانید؛
جامعه اسلامی ترکیبی از صنوف و طبقات است و حضرت امیر(ع) هفت طبقه اصلی جامعه که زیربنای هویتی جامعه را تشکیل میدهند، بیان میکنند و اولین طبقه را جنود الهی میداند. این مفهوم عمیقی است؛ یعنی حضرت امیر(ع) نیروهای مسلح اسلام را نه به عنوان سپاهیان و نیروهای حکومت یا نیروهای مردم یا یک طبقه ویژه، بلکه به عنوان لشکریان خدا مطرح میکند. این یعنی تربیت نیروهایی که شایستگی حضور در جنود الهی را داشته باشند، مهم است و تکلیف عام و خاص جامعه است.
دیگر اینکه، این صلاحیتها و این تقدس و احترام باید از ناحیه همه صنوف رعایت شود، اما سوگمندی این است که در بین مردم و در جامعه اسلامی و جامعه انسانی، کسانی هستند که این حرمت و حریم را قائل نیستند و به اشکال مختلف، قوای مسلح را تضعیف میکنند و این کار یکی از بدترین خیانتها و یکی از زشتترین نوع رفتارهایی است که میتواند از طرف یک فرد یا گروهی ظهور و بروز پیدا کند.
برخی این رفتار زشت را از خود نشان میدهند و قرآن در هدایت روشنی از برخی از اینها پردهبرداری میکند و آن نکته و نقطه محوری که اسباب رنجش و تکدر خاطر جریانهایی مانند نفاق میشود، استحکام اعتقادی نیروهای مسلح است که این استحکام اعتقادی در سایه تقید و پایبندی آحاد مردم به دین محقق میشود و لذا آنها که با یک ارتش دینی مقابله میکنند، دلیلش مقابله با اساس دین و ساحت اسلام است.
قرآن فرمود که منافقین و صاحبان قلوب مریض از جمله گروههایی هستند که نیروهای مسلح را تضعیف میکنند. منافق کفری است که لباس دین به تن کرده است و آنهایی که در دلشان مرض است، آنهایی محسوب میشوند که تأسیس حکومت اسلامی و نیروهای نظامی اسلام را با خواستههای نفسانی خود، ناسازگار میدانند و اینها در عصر رسالت نیز بودهاند. نبرد بدر اولین رویارویی مستقیم سپاه اسلام با نیروهای مسلح کفر و شرک قریش بود. وقتی خبر رسید که سران قریش عِدّه و عُدّهای فراهم کردهاند، مسلمانها به دستور رسول خدا(ص) فراخوانده شدند و یک تعدادی با امکاناتی که داشتند، خود را آماده رویارویی با قوای مهاجم کردند و میشود گفت بنای تأسیس نیروی مسلح در این ماجرا شکل گرفت.
اینجا یک لشکر قدرتمندی حرکت کرده بود و یک عده مردم مظلومی که از دست جریانهای فساد و استبکار عرب فرار کرده بودند و لاجرم به دفاع بودند و به لحاظ عِده و عُده میان اینها مناسبتی نبود، اما شادابی و نشاطی که برخاسته از اعتقادات ایمانی مسلمانان بود، باعث شد این افراد کوردل در اطراف اینها یک جریان تضعیفکنندهای را رقم بزنند. قرآن فرمود: «إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ». دین یک استعداد حرکتآفرین است و موجی است که اگر به قلب سلیم ارائه شود، تبدیل به ایمان مستحکمی میشود که کارهای ناشدنی را انجام میدهد، اما این باب میل آنها نبود و لذا اعتقادات آنها را هدف قرار دادند تا اگر مسلمین شکست خوردند، بگویند که ما گفته بودیم حواستان باشد که دین بر سر شما کلاه نگذارد.
اینها با تضعیف ایمان و اعتقادات ایمانی سپاه اسلام، به دنبال شکستن توکل در آنها بودند. اگر توکل در نیروهای مسلح تضعیف میشد، غیرت دینی و ملی آنها نیز شکست پیدا میکرد و زمینههای استفاده بهینه از عده و عده از آنها گرفته میشد. این قصه مهم بود که وحی نازل شد که برنامه اینها چنین است، اما اگر نیروهای مسلح پیوند خود را با خدا حفظ کنند، چون خدا شکستناپذیر است مسلمین نیز شکستناپذیر خواهند شد. اینجا بیان لطیفی را خدا به پیامبر(ص) ابلاغ کرده و آن اینکه منشأ قدرت و عزت ارتش و سپاه اسلام، ایمان و اعتقاد به ذات اقدس متعال است و زمانی که قدرت خود را به خداوند گره بزنند، عزتمند میشوند و اگر این اعتقاد در آنها گسترش یابد، دیگر فراوانی قریش نمیتواند آنها را درهم بکوبد. همین اتفاق افتاد و نبرد بدر به نصرت مسلمانان انجامید و پس از آن، اتفاقات مهمی رخ داد که زمینه عالمگیر شدن اسلام را فراهم کرد.
گروه دیگری که قدرت و قوت نیروهای مسلح با روح آنها سازگار نیست، افراد منفعتطلبی هستند که گاهی در مناصب سیاسی قرار دارند، اما یک ارتش و سپاه مقتدر را برنمیتابند یا اشتباه میکنند. البته این قبیل آدمها و گروهها، هم پُررو هستند و هم کممایه و حراف. اینها در روزگار سختی کنار مردم نمیایستند و برخی اوقات هم با تظاهرات روشنفکرانه برخی از آنها از روی عمد آب به آسیاب دشمن میریزند و برخی نیز غافلانه و بدون اینکه عمق و اثر فاجعهآمیز رفتار خود را بدانند، همان کاری را میکنند که دشمن خواسته است. اینها مردمانی هستند که فکر میکنند باید با دنیا فقط با زبان صبلح و دوستی و رفاقت صحبت کرد.
یکی از ویژگیهای افرادی که تقویت نیروهای مسلح را ناسازگار با منافع خود میدانند، این است که اگر زمانی برای مذاکره و گفتوشنود باشد، اینها در بستر خواسته و طمع دشمن غش میکنند و به خواب میروند و این نمونهها را در دوران آغازین انقلاب اسلامی به وفور داشتیم، اما الآن خیلی زیاد نیست. دیگر اینکه دینپذیری و ولایتپذیری اینها به اعتبار برخوردار بودن از رفاهشان متفاوت میشود. اگر به مفنعتی برسند، ولایی هستند، اما اگر نه، با اسلام مخالفت میکنند و به تعبیری نان به نرخ روز خور هستند. اگر درآمد و امکانات و مأموریتهای چرب و مسافرتهای آسان و آرام و ... باشد، اینها با اسلام هیچ مسئلهای پیدا نمیکنند و تظاهر دینی قوی هم دارند، اما اگر راه دور باشد و سختی داشته باشد و رنج سفر داشته باشد، اینها شروع به بهانهگیری میکنند.
وجه دوم رفتار اینها این است که داشتههای ملی را تضعیفشده نشان میدهند و اینها استاد دروغسازی هستنند. دروغهایی میگویند که انسان فکر میکند اگر اینها را باور نکند به انسانیت خیانت کرده است و دروغگوییهای اینها همیشه شاهکار بوده است. خداوند نیز به رسول خود این مطلب را انتقال داده است و این نشان میدهد که کشف دروغهای اینها بسیار کار سختی است و اینها را باید شناسایی کرد و بعد هم باید باور کرد که اینها درون جامعه اسلامی وجود دارند و در این صورت موفق میشوند که خود را به لایههای اثرگذار اجتماعی نزدیک کنند.
همچنین گروه دیگر، شبهمسلمانانی هستند که از عظمت نظام دینی ناراحتاند. اینها افرادیاند که از پیشرفت نیروهای مسلح ناخرسند خواهند بود. اینها اسلامی میخواهند که زحمتی برایشان نداشته باشند و وقتی مظاهر قدرت در نظام اسلامی را میبینند به افرادی مانند مالک اشتر برمیخورند و در مقام تضعیف مقام اسلامی است که مالک را میزند و قوای مقتدر را به این دلیل تحمل نمیکند که اقتدار او به اقتدار نظام اسلامی منجر میشود.
انتهای پیام