به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، ماجرای نوسازی بافت پیرامون حرم رضوی که از سالها پیش آغاز شد، در سال ۱۳۷۲ با پیگیری سراجالدین کازرونی، وزیر وقت وزارت راهوشهرسازی و تهیه طرح تفصیلی برای آن از سر گرفته شد. تهیه این طرح تفصیلی به دلیل اختلافنظر بین نهادهای مربوطه از جمله شهرداری و وزارت راه و شهرسازی سالها طول کشید و در نهایت در سال ۱۳۷۸ تصویب شد.
اجرای این طرح از همان ابتدا موافقان و مخالفان بسیاری داشت، تا اینکه در سال ۱۳۹۳ تصمیم به بازنگری طرح گرفته شد، در سال ۱۳۹۶ پس از بازنگری از سوی وزارت راهوشهرسازی به شهرداری مشهد ابلاغ شد که با مخالفت شورای چهارم و شکایت شهرداری مشهد، دیوان عدالت اداری اجرای طرح را متوقف کرد.
برای تعیین تکلیف بافت اطراف حرم به تازگی وزارت راهوشهرسازی از طرحی با عنوان طرح «حریم رضوی» یا طرح ویژه تفصیلی بافت پیرامون حرم امام رضا(ع) رونمایی کرده است که این طرح چندی پیش، در کمیسیون ماده ۵ استانداری خراسان رضوی به تصویب رسید.
قدرتالله ابک، مدیرکل راه و شهرسازی خراسان رضوی نیز در همین رابطه عنوان کرد که پس از گذشت ٢۵ سال از آغاز طرح توسعه بافت پیرامون حرم مطهر امام رضا(ع) و به منظور حفظ شأن و جایگاه حرم مطهر در سیمای شهری محدوده، استمرار هویت معنوی زیارت، ارتقا شاخصهای خدمات عمومی و تسهیلات اقامتی برای همه اقشار و نیز حمایت از جمعیت مجاور باقیمانده و احیاء بافت تاریخی موجود، از انتهای سال گذشته بازنگری طرح با هدایت وزارت راهوشهرسازی و همکاری دستگاههای محلی در قالب «طرح ویژه تفصیلی» در دستور کار قرار گرفت.
در این خصوص با مدیرکل سابق میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان رضوی و مدرس گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد، گفتوگویی تفصیلی داشتیم که بخش نخست این گفتوگو را در ادامه میخوانیم.
بیشتر بخوانید:
محمدرحیم رهنما، مدیرکل سابق میراثفرهنگی گردشگری و صنایعدستی خراسان رضوی و مدرس گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد، در خصوص روند نوسازی مراکز شهری در ایران، اظهار کرد: به نظر من در فرآیند نوسازی مراکز شهری در ایران، باید دهههای 60 و 70 را به عنوان دهه تثبیت نامگذاری کنیم. در این دوره به شهر و مدیریت شهری خیلی توجهی نمیشود و کمک دولت در این بازه زمانی به شهرداریها قطع میشود و نهادهایی دچار فروپاشیده و جایگزین نمیشوند.
وی با اشاره به اینکه شهرداریها در این دوره مورد بیمهری قرار میگیرند، افزود: تا دهه 70 شهرداری و شهرها کانون توجه دولت قرار نگرفته و بیشتر به تقویت روستاها و رفع مشکلات آنها پرداخته میشود، علیرغم اینکه شهرداریها مورد بیمهری قرار میگیرند، اما پویایی خود را دارا هستند، به دلیل عدم اهمیت دولت به روستاها، مهاجرت به شهرها آغاز میشود و از طرفی با وجود اینکه شهرها ظرفیت لازم برای پاسخگویی به افراد جدید را ندارند، اما نهادها اعلام میکنند، هرکس به شهر بیاید به آنها خانه و زمین میدهند و در دهههای 60 و 70 جنگ بر سر زمین است، نگاههای سوسیالیستی در آن زمان ترویج شده بود که براساس آن گفته میشد که زمینها را تقسیم کنند.
مدرس گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه این نهادهای واگذاری تا دهه 70 در صحنه جامعه حضور داشته و بعد از آن زیر مجموعه نهادهای زمین، جهاد کشاورزی و... میشوند، بیان کرد: در دهههای 60 و 70 بین نحوه مالکیت زمینهای شهری و غیر شهری تفاوت نظر وجود داشت، جنگ سبب شد که منابع به این سمت کشیده شوند و دولت کمکهای خود را به شهرداریها قطع و آنها را به حال خود رها کرد، سپس شهرداریها به سمت فروش تراکم یعنی سادهترین راه برای به دست آوردن منابع مالی میروند. شهر، مدیریت شهری، سیما و چهره شهر در آن زمان چشمانداز مشخصی ندارد و در سال 62 برنامه توسعه به تصویب رسید، اما تا سال 67 به دلیل جنگ در کشور اجرایی نمیشود، سپس سال 67 به بعد مسئولان وقت به سمت تهیه برنامه توسعه میروند.
رهنما با اشاره به اینکه دوره بعد از جنگ را دوره سازندگی نام نهادهاند، تصریح کرد: در برنامه دوم توسعه که طی سالهای 70 روی کار آمد، توجه به شهر و مدیریت شهری تقویت میشود و در این دوره است که نوسازی بافتهای شهری مدنظر قرار میگیرد، چرا که جمعیت در شهرها افزایش یافته است. در اواسط دهه هفتاد جمعیت کشور به بیش از 50 میلیون نفر میرسد که در آن زمان کشور با کمبود مسکن مواجه میشود و رویکرد دولت در آن زمان برای حل این کمبود، توجه به بافتهای فرسوده است که بافتها احیا شوند.
وی با بیان اینکه در این دوران شرکتهای مسکنسازان تشکیل میشود، تشریح کرد: دولت با این دیدگاه جلو میرود که احیا بافتهای فرسوده میتواند کمبود مسکن را جبران کند، سیاستهای شکستخوردهای که در دیگر کشورهای دنیا تجربه شده بودند، در کشور ما از سوی مسئولان وقت پیاده شد، دولت جمهوری اسلامی ایران به دلیل جنگ در ایران دوره سازندگی نداشته و به همین دلیل در دهه هفتاد به سمت سازندگی میرود و در سال 68 موضوع راهاندازی شهرهای جدید مطرح و بعد از آن اجرا میشود؛ شهرهایی مانند بینالود، گلبهار، شهرهای اطراف اصفهان و... از جمله این شهرها هستند که حدود 20 شهر جدید ایجاد و طرح برای آنها نوشته میشود و موضوع نوسازی مراکز شهری از دهه 70 وارد پروسه جدیدی میشود که من آن را دوره «نوسازی» نام نهادهام.
مدرس گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به اینکه از دهه 70 به بعد دوره سیاستهای عرضه مسکن است، گفت: الگویی که به کار گرفته میشود، نوسازی است که در آن دوره غرب این الگو را کنار گذاشته بود و تمامی این موضوعات به سیاستهای کلان کشور بازمیگردد، در آن زمان درآمدهای نفتی کشور افزایش مییابد و دولت تصور میکند میتواند همه مسائل و موضوعات را از بالا به پایین حل و فصل کند. شورای عالی معماری و شهرسازی وظیفه تهیه طرحهای تفصیلی جامع شهرها را به عهده میگیرد و مشهد به عنوان شهری کلیدی و نماد جمهوری اسلامی ایران در تحول است و برای تمامی سطوح جامعه و مسئولان به دلیل علاقیات معنویشان از گذشته تاکنون مورد اهمیت بوده است.
رهنما اضافه کرد: مشهد به عنوان یکی از مکانهای اجرای پروژههای بزرگ انتخاب میشود و ظرفیت لازم برای احیا بافتهای قدیمی را داشته است. در آن زمان 1060 هکتار بافت قدیمی در مشهد وجود داشت و دیدگاه کلان ملی این است که این بافت نوسازی شود. در این دیدگاه به تاریخ و گذشته توجهی نشده و همچنین به فرهنگ حاکمیتی که در این شهر بوده، توجه نمیشود و به نوعی نفی گذشته بوده و با گذشته در تضاد است و کوچههای باریک نیز مربوط به دوره عصر قبل از صنعتی شدن است.
وی تصریح کرد: درست است که دیدگاه مذهبی برای ساخت و احیا بافتهای قدیمی بوده است، اما وقتی از درون به آن نگاه میشود شما جزو تفکر مدرنیته و امروزی در آن چیزی نمیبینید. با این دیدگاه شهر میخواهد تبدیل به شهر ماشینی شود و بافتهای فرسوده ظرفیتی برای توسعه مسکن است و این نوع توسعه هزینه زیرساختی کمتری دارد. سیاستهای توسعه جهانی، سیاستهای درونزاست و در دیدگاههای آن زمان بافت قدیمی به عنوان یک بافت تداوم تاریخی در نظر گرفته نشد، در بسیاری از کشورهای دنیا در سالهای 1980 و 1900 با توسعه با سیاستهای درونزا بدون توجه به هویت و فرهنگ بافت، مخالفت جدی شد و مخالفان اعلام کردند که با این کار انقطاع بین نسلی به وجود خواهد آمد؛ یعنی دیگر نمیتوان گذشته خود را نشان داد و این بافتها هویت هستند و توجه به آنها باید مورد اهمیت قرار گیرد.
مدرس گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به اینکه در دهه 70 به اهمیت بافتها توجه نشده است، اظهار کرد: دهه 70، دوره نوسازی نامگذاری میشود که در ایران دوره نوسازی، دوره بولدوزواری است. این دوره تفکر تخریب بزرگ مقیاس، خارج کردن جمعیت و بیرون راندن هر آنچه که در منطقه وجود دارد، است. این تفکر مبنای طراحی طرح تفصیلی بافت پیرامونی حرم مطهر نیز قرار میگیرد و به همین دلیل به سرعت شروع به خرید املاک منطقه میشود.
وی بیان کرد: در آن دوره برخی از املاک با قدرت زور، فشار و توان مالی دولت سعی شد که خریداری شود و طرح را آغاز و عملیاتی کنند، طرح تفصیلی بافت پیرامونی حرم در سال 74 به تصویب میرسد، اما شورای عالی معماری و شهرسازی با شهرداری و نهادهای سطح محله با اختلاف مواجه میشود، همچنین متوجه میشوند که در سطح اجرا خیلی موفق نیستند که بخواهند فعالیت را از منطقه خارج کنند و در آن زمان طرح تفصیلی بافت پیرامونی حرم با مقاومتهای نسبی مواجه میشود.
مدرس گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص شورای عالی معماری و شهرسازی، بیان کرد: شورای عالی معماری و شهرسازی از دهه 50 تشکیل شد، این سازمان هدایت شهرسازی در کشور را از همه لحاظ به عهده دارد، کمیسیون ماده پنج این سازمان در شهرها به ریاست استاندار آن استان تشکیل شد و براساس قانون، طرحهای تفصیلی باید به کمیسیون ماده پنج شهر آمده و تصویب شود و بعد از تصویب طرح تفصیلی به شورای عالی معماری و شهرسازی میرود. دهه 70 تا 80، دهه نوسازی است و به همین دلیل خسارت بسیاری از جمله فیزیکی، اجتماعی، کالبدی و اقتصادی به بافت زده شد. در قدیم مردم در این بافتها کار و زندگی داشتند و بافت به اینگونه بههم نریخته بود.
رهنما با اشاره به اینکه طرح حریم رضوی فعلی که مشاور فعلی طرح را براساس ژنوم طراحی کرده است، قصد دارد مسیرهای قدیمی به حرم را احیا کند، بیان کرد: ضوابط طراحی نشان میدهد که ساکنین چقدر میتوانند در بافت حضور داشته باشند، بهعنوان مثال، اگر شما 150 متر زمین داشته باشید، اجازه ساخت ندارید، باید سازمانی وجود داشته باشد که تمامی این چنین املاک را خریده و یکپارچه بسازد و به دلیل اینکه دولت مالکین اصلی املاک را در سهام و ارزش افزوده املاک ساخته شده شریک نکرد، مردم نیز همراهی نکردند. حق مردم در آن روش رعایت نمیشد تا اینکه در دهه 70، شرکت مسکنسازان ثامن تشکیل شد.
مدیرکل سابق میراثفرهنگی گردشگری و صنایعدستی خراسان رضوی در خصوص مشکل طرح تفصیلی بافت پیرامونی حرم، ابراز کرد: به نظر من مشکل طرح تفصیلی بافت پیرامونی حرم؛ طرح، مجریان طرح، مشاور طرح و نهادهای ذیربط و ذینفوذ است. قلعه آبکوه نیز چنین مشکلی دارد و طرح برای آن تهیه شده، اما هیچ اتفاقی نیفتاده است، هیچ کدام از سازمانهای ذیربط و مردم منطقه حاضر نیستند که از حق خود گذشته تا مسئله ویرانه شهر مشهد حل شود. قلعه آبکوه در بهترین جای مشهد واقع است، با زمینهای آنجا میتوان 20 یا 30 طبقه ساخت و مهمترین مسئله در اینگونه موضوعات، اختلافات و ناهماهنگی دستگاههای ذیربط و مردم منطقه است، چرا که هرکس باید به حق خود قانع باشد و وقتی هرکس ساز خود را بزند، هیچوقت مدیریت یکپارچه شکل نمیگیرد.
مدرس گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه از سال 78 به بعد کمکم مخالفت و اختلافات بین مردم منطقه و سازمانهای ذیربط ادامه پیدا کرده و طرح تفصیلی بافت پیرامونی حرم قفل میشود، تأکید کرد: از طرفی شهرداری را در فرآیند مداخله شریک نکرده بودند، چرا که شهرداری باید پایان کار برای املاک ساخته شده، تنظیم کند. در سال 78، این بنبست ایجاد و شورای شهر روی کار آمد، یکی از فعالیت ما در آن زمان هماهنگی بین شهرداری و مسکن و شهرسازی بود، شهرداری ثامن در آن زمان تشکیل و با شرکت مسکنسازان و شهرداری یکی شدند و قرار بر این شد که این دو سازمان آورده خود را بیاورند و از منطقه خارج نکنند، فرآیند اجرای طرح از نوسازی به بهسازی تغییر پیدا کرد تا ضوابط تغییر کرده تا قابلیت اجرایی پیدا کنند، اما باز هم از نظر ماهیت طرح تغییری پیدا نکرد، بهعنوان مثال شهرکها حذف شد و با این وجود باز هم روحیه نوسازی در طرح وجود داشته و تا دهه 80 به صورت کند ادامه پیدا کرد.
رهنما با اشاره به اینکه، منطقه در دهه 80 به صورت از همگسیخته از منظر سیاسی، اجتماعی، فیزیکی و اجتماعی درآمد، تشریح کرد: به نظر من، دهه 80 تا 90 دهه «بهسازی» است، اما نه بهسازی به منظور و محتوای اصلی خود، چرا که بهسازی عملاً اجرا نمیشد، فشارهای مردمی در این دوره زیاد و سازمانهای ذیربط توجهشان به مشارکت مردمی بیشتر شد و در واقع در مرکز شهر مشهد، خیلی اتفاق خاصی رخ نداد، اما از دهه 90 به بعد تغییرات اساسی رخ داد و من دهه 90 را دهه «بازآفرینی» نامگذاری کردم، چرا که به لحاظ اندیشه و تفکر به سمت بازآفرینی رفتهاند و در دهه 90 به سمت حفظ هویت سنتی و تاریخی بافت، حفظ افراد بومی بافت، جریان زندگی در بافت و... میروند. از شاخصههای قبلی، فرسوده بودن یک ملک بر مبنای عرض کمتر از 6 متر و وسعت هر قطعه کمتر از 200 متر مربع است که اگر استحکام بنا نداشته باشد، ملک فرسوده شناخته میشود، با این شاخصهها کل بافت پیرامونی حرم، فرسوده تلقی میشد و بافت فرسوده را باید تخریب کرده و ساخت.
مدیرکل سابق میراثفرهنگی گردشگری و صنایعدستی خراسان رضوی با بیان اینکه از دهه 90 به بعد وقتی صحبت از بازآفرینی به میان میآید، شاخصها به درآمد، اشتغال، هویت و... تغییر پیدا میکنند و اندازهگیری و ارزیابی این شاخصها کار سختی است، گفت: نگاه تخریبی به سمت حفظ مناطق تاریخی، حفظ بومیان منطقه، زندگی بخشیدن به بافت، حفظ خانههای تاریخی و قدیمی و... میرود که این شاخصها به عنوان توسعه محلهای و بازآفرینی هستند و پیادهروسازی یا مرمتکردنها جزو اقدامات اصلی در این بافت محسوب میشود و این دیدگاه در شورای عالی معماری و شهرسازی در تهران حاکم و در سال 93 قانون بازآفرینی تصویب شد.
انتهای پیام