به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حجتالاسلام سیدعلی شهرستانی، مدرس و پژوهشگر حوزه علمیه خراسان رضوی، شامگاه گذشته 30 فروردینماه، در نشست «نقد تفسیر مشهور از امّی بودن پیامبر» از سلسله نشستهای علمی مرکز تحقیقات اسلامی مشهد، اظهار کرد: در رابطه با امّی بودن پیامبر چند معنا و نظر وجود دارد، یکی از این معانی که عنوان شده، ندانستن و یا انجام ندادن فعل خواندن و نوشتن است. آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که پیامبر را به عنوان «امّی» معرفی میکند و کسی منکر این نیست که لفظ «امّی» در رابطه با پیامبر نازل نشده است.
شهرستانی ادامه داد: در میان معانی و نظرات مختلف در این رابطه رأی مشهور سعی کرده تا موضوع عدم خواندن و نوشتن را به عنوان صفتی در میان سایر معانی بیشتر جلوه دهد، البته این تنها معنی برای این لفظ نیست و معنای دوم، اولیتر نسبت به معنای اول است. در واقع معنای دوم به این وجه اشاره دارد که لفظ امّی به حضرت ابراهیم(ع) و حضور ایشان در منطقه مکه بر میگردد.
این پژوهشگر تفسیر و علوم قرآنی اظهار کرد: اراده الهی بر این بود که خاتم پیامبران از اهل امالقرا یعنی منطقه مکه باشد. در قرآن هم افراد امّی به دو دسته مشترک و یا حنیفیه ابراهیمیه تقسیم میشوند که ویژگی مشترک آنان نداشتن کتاب الهی بود که امّی بودن پیامبر اسلام مربوط به وابستگی ایشان به گروه حنیفیه است. چنین برداشتی یک نظر قرآنی است که اجداد پیامبر اسلام همه امّی بودند و کتابی آسمانی برای آنان نبود.
وی گفت: این دیدگاه که امّی بودن را به معنای ندانستن و عدم توانایی در خواندن و نوشتن معنا میکند، نظری است که از معاویه صادر شده و موضوع به زمان پس از صلح با امام حسن(ع) بر میگردد. در روایات و بیانهای تاریخی آمده است که معاویه وقتی به عراق آمد و سپس به شام برگشت و خطاب به مردم گفت: «رسول خدا به من گفت که خلافت به تو میرسد، پس شهر مقدسی برای خود انتخاب کن» او در این سخن خود، پیامبر را با همان معنای نخواندن و ننوشتن، «امّی» معرفی کرد.
شهرستانی اظهار کرد: دیدگاهی نیز وجود دارد که این امّی بودن پیامبر به عنوان کسی که نمیتواند بخواند و بنویسد را یک معجزه عنوان میکند، معجزه برای قرآن که آورندهای ناتوان در خواندن و نوشتن دارد، البته این دیدگاه یک مقدمه و نتیجه صحیح ندارد و این موضوع صرفاً صادق بودن رسول خدا را میرساند و اعجازی برای قرآن نیست؛ اعجاز قرآن به خاطر آورنده آن نیست، بلکه معجزه خود قرآن است.
این مدرس حوزه علمیه تصریح کرد: در کتابهای لغت نیز این معنا که معاویه به آن اشاره میکند دیده نمیشود و پیشینهای در ادبیات و شعر جاهلیت و دوران ابتدای اسلام ندارد و بعید نیست که در قرن اول و دوم این موضوع به یک مسئله کلامی تبدیل شده باشد.
وی با رد این ادعا که اعراب افرادی به دور از سواد خواندن و نوشتن بودند، گفت: عرب جاهلی و مردمان سرزمین امالقرا، کتابت و ادبیات داشته و حساب و کتاب میدانستند و همچنین میزان اندازهگیری و واحد شمارش داشتند که قرآن نیز به آنها و لفظهای مربوط به آن اشاره دارد.
شهرستانی بیان کرد: دیدگاه عدم توانایی در خواندن و نوشتن و معنای آن برای «امّی» یک مبنای قرآنی ندارد و این یک دیدگاه حادث است و بر دو اصل و پایه استوار است؛ یکی این که اعراب خواندن و نوشتن نمیدانند و دیگر اینکه معنای امّی به همان معنای لفظی یعنی مادر مربوط است و به کسی گفته میشود که همچون هنگامی است که از مادر متولد شده و سواد ندارد، در حالی که این نظر با واقعیت فاصله دارد.
این پژوهشگر قرآنی تصریح کرد: این نظر حتی بعد از معاویه و تا سالهای ۵۴۶ هجری نیز جای خود را باز نکرده بود و حتی برخی از علما تصریح کردند که به معنای عدم کتابت نیست، این دیدگاه تا زمانهای متأخر یک نظریه ثابت نبوده است و برخی وارد بحث کلامی شدند و عدهای برای رد ادعاهای مشرکین و دفاع از قرآن قائل به این شدند که پیامبر خود خواندن و نوشتن نمیدانستند تا به این وسیله اشکالهای مشرکین به قرآن را متوجه پیامبر ندادند.
وی با بیان اینکه «امالقراء» به عنوان یک اسم علم شخصی برای منطقه مکه مشخص شده است، اظهار کرد: میتوان این دو دیدگاه را با هم جمع کرد که پیامبری از اخبار آخرالزمان میگوید و علم اولین و آخرین را دارد، اما نمیتواند چند حرف عربی را بخواند و بنویسد و عدهای برای القای این معنا خود را به زحمت میاندازند و ذهن دیگران را مشوش میکنند. «امّی» معنای حقیقی خود را دارد و معنای عدم توانایی خواندن و نوشتن برای آن در کتب لغت نیامده است.
انتهای پیام