شناخت جامعهاى که قرآن، میراث آن دوره است، مقدمه شناخت زوایایى از قرآن خواهد بود و عمده آیات قرآنى، زوایاى تاریخى کشف ناشدهاى دارند.
چنانچه قرآنپژوه با آداب، رسوم، عقاید، مناسک، آئینهاى مردم شبه جزیره عصر جاهلى آشنا باشد، مىتواند تشخیص دهد خطاب قرآن متوجه کیست، جهتش کدام است و هدف چه بوده است. در غیر این صورت مخاطب را عامه مردمان آن دوره مىشمارد و در تحلیل خود بسیارى از عناصر را از دست مىدهد و گاه با غلتیدن در تفسیر موضوعى، از بستر و فضاى تاریخى و در نتیجه معانى آیه فاصله مىگیرد.
بیشتر بخوانید:
نباید تصور کرد که در یثرب تنها دو قبیله بتپرست (اوس و خزرج) و سه قبیله یهودى (بنىقریظه و بنىنضیر و بنىقینقاع) حضور داشتند. اوس و خزرج به قدرى بزرگ شده بودند که خود به قبایل متعددى تبدیل شده بودند. از اینرو یثرب را باید با تیرههاى متعدد خزرجى و اوسى تصور کرد که از نظر سیاسى ـ اجتماعى، مستقل عمل مىکردند. بخشى از تیرههاى اوسى تا پنج سال پس از حضور پیامبر در مدینه همچنان بت مىپرستیدند و با قبایل یهودى بنىنضیر و بنىقریظه همپیمان بودند و آنها پس از تبعید بنىنضیر، نبرد خندق و سرکوب بنىقریظه مسلمان شدند و از آنرو که بسیارىشان با حکومت پیامبر مخالف بودند، منافق خوانده شدند.
بازخوانى مفهوم منافق در آیات مدنى با توجه به بازسازى فضاى تاریخى آن، بسیار به فهم مخاطبان این آیات، فضاى آن لحظه و تأثیرات نزول وحى کمک مىکند. توجه به این نکته ضرورى است که انگیزههاى هر یک از دستهها در مخالفت باطنى با پیامبر تفاوت دارد و نمىتوان با تفسیر موضوعى آیات نفاق به زوایاى مفاهیم این آیات رسید. برخى منافقان، قریشى بودند، برخى اوسى و برخى خزرجى. انگیزهها، دلایل و محدوده زمانى فعالیت هر یک از این گروهها ممتاز از گروههاى دیگر است.
از اینرو شناسایى تاریخى گروههاى نفاق، فهم صحیح آیات را ممکنتر مىسازد. منافقانى که در سوره بقره مورد خطاب الهى قرار دارند با منافقان سوره توبه یکى نیستند و اساساً شرایط یکسان نیز ندارند. درباره سوره منافقون هم مسئله همینگونه است.
درباره مفهوم کفر در آیات مدنى نیز مىتوان به نکاتى اشاره کرد. برای نمونه مىتوان متوجه شد که اگر در آیه 75 سوره مائده از واژه کافر در کنار یهودیان اشاره شده، به چه دلیل این امر اتفاق افتاده است. واژه کافر در این آیه اشاره به تیرههاى اوسى دارد که با یهودیان یثرب همپیمان بودند و در کنار مسلمانان در آنجا زندگى مىکردند. از اینرو نمىتوان تمام یهودیان یثرب را مشمول آیه دانست، چرا که بسیارى از یهودیان از حامیان پیامبر یا جزء گروه بىطرف باقى ماندند و برخىشان نیز در رکاب او شهید شدند. همچنین نمىتوان همه منسوبان به اوس و خزرج را که بعدها انصار نامیده شدند، ستود.
با دانستن جزئیات ارتباطات اجتماعى و فرهنگى یثرب در آغاز حضور پیامبر در آنجا، مثلث یهود، کفار و مسلمانان و روابط متقابل آنان با هم، بیش از نیمى از آیات سوره بقره رمزگشایى مىشود و شاید با شناخت بهتر آیات این سوره دانست چرا پیامبر هنگامى که انصار در جنگ حنین همراه با دیگر مسلمانان پا به فرار نهادند، آنان را با عبارت «یا اصحاب سورة البقرة» فرا خواند.
در بسیارى از آیات، گزارشهاى تاریخى مفسران ناکافى است. از اینرو پژوهشگران این دوره را به بیش از آنچه مفسران دورههاى پیشین دریافتهاند رهنمون نمىکند. علاوه بر اینکه گاه پژوهشگر در میان دادههاى متفاوت ابن عباس، قتاده، سدّى، مجاهد، حسن بصرى و... متحیر مىماند، در حالىکه واقعیت تاریخى با مطالعات تاریخى در دسترس است.
البته آسیبشناسى منابع تفسیرى به همین قدر نیز محدود نمىشود، بلکه عموم راویان روایات تفسیرى فاقد نگاهى تاریخى به مسائل بودهاند و صرفاً پس از اطمینان از سند حدیث، از آن بهره مىبردهاند. حتى طبرى هنگامى که تفسیر مىکند از اطلاعات تاریخى خود کمتر استفاده مىکند.
علاوه بر مطالعات تاریخى، بسیارى از دانشهاى تاریخ مىتواند به مدد مطالعات قرآنى بیاید. باستانشناسى، کتیبهشناسى، زبانهاى باستانى و... همگى علومى هستند که مىتوانند در خدمت قرآنپژوهى قرار گیرند؛ بهویژه در شناخت گزارشهاى قرآنى از اقوام و ملل گذشته کارایى فراوان دارند.
بحث از زبانهاى رایج در دوره نزول آیات و کاربرد واژگان و دامنه معانى آنها به مباحث زبانشناسى تاریخى باز مىگردد. اینکه چرا خداوند در سخنان خود از واژگان جوامع و قبایل متعددى بهره برده است، بىنیاز از مباحث زبانشناسانه و تحلیلهاى تاریخى نیست. برای نمونه در آیات سوره حشر زمانى که خداوند به درخت خرما مىخواهد اشاره کند، از کلمه «لینة» استفاده مىکند که مختص قبایل اوسى است.
چرا واژهاى که کاربرد گستردهترى دارد به کار نرفته است و این نوع کاربرد حاکى از چه مسائلى است؟
در همین سوره که بنا به روایت ابن عباس نام دیگر آن سوره بنىنضیر است و درباره پیکار یهودیان بنىنضیر با پیامبر نازل شده است، به حصن یا قلعه اشاره شده است. آیا دادههاى باستانشناسانه چنین مدعایى را اثبات مىکند؟ آیا در مدینه قلعههاى متعدد وجود داشته؟ «قُرَى محصنه» در این سوره به چه معنا است؟ به معناى برج و بارو و دیوارهایى است که گرد روستایى کشیده شده است؟ آن روستاهاى مستحکم، کجا و به چه نام بودهاند و اکنون چه نشانى از آنها باقى مانده است؟
علاوه بر گزارشهاى قرآنى از جامعه صدر اسلام، برخى داستانهاى انبیاء نیز هنوز در پرده ابهام قرار دارند. به هر حال هر جامعهاى در زمان و مکان مشخص زندگى کردهاند وگرنه مورخان حکایات فاقد زمان و مکان را افسانه مىخوانند. اما قصص قرآنى گزارشهاى حقیقى از جوامع پیشیناند؛ جوامعى که وجود داشتهاند و غالب آنچه درباره برخى از آنان کشف شده، گزارشهاى قرآنى را تأیید مىکنند.
منابع: کتب طبقات الکبری و تاریخ مکه و ensani.ir
انتهای پیام