امام صادق(ع) در روایات این مسئله را بیان نمودهاند که جوانها زودتر حرف حق را میپذیرند و به سوی خیر و نیکی میشتابند و آمادگی بیشتری دارند. از جمله، از اسماعیل بن عبدالخالق چنین نقل شده است که من شنیدم حضرت صادق(ع) از ابوجعفر اَحوَل میپرسید: به بصره رفتی؟ گفت: بلی، فرمود: «اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به این مرام چگونه یافتی؟ گفت: به خدا سوگند که شیعیان اندکاند و تلاشهایی کردهاند، اما آن هم اندک است. آنگاه امام صادق(ع) به او فرمود: بر تو باد به جوانان (و به دنبال آنها رفتن) که آنان در (پذیرش) هر نیکی و خیری با شتابترند.
تجربه پیروزی انقلاب اسلامی و حضور جوانان در صحنههای مختلف و جذب شدن آنان به اسلام، انقلاب، روحانیت و رهبری انقلاب و همینطور حضور تمام عیار جوانان در صحنههای مختلف جنگ تحمیلی، دوران سازندگی و پیشرفتهای علمی مهر تأییدی است بر مطلبی که مطرح شد.
در کلام الهی نیز دوره جوانی، دوره منحصر به فردی است. آنجا که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «چون به حد رشد و کمال خویش رسید، به او علم و حکمت عطا کردیم.»
امام صادق(ع) میفرماید: «دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببینم»، دانشمند یا دانشجو. اگر (جوانی) چنین نکند، کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کرد، تباه ساخته و اگر تباه ساخت، گناه کرده است و اگر گناه کند، سوگند به آنکه محمد(ص) را به حق برانگیخت، دوزخ جایگاه او خواهد شد.» و به همین سبب است که جوانان باید از عمر خویش استفاده کافی ببرند تا بعداً پشیمان نگردند.
بهترین دوران برای رشد معنوی و بالندگی روح انسان، دوران جوانی است. انبیای بزرگوار که لیاقت دریافت وحی و افتخار رسیدن به نبوت را پیدا کردند، بر اثر عبادتهای دوران جوانیشان بود.پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «خداوند بزرگ به جوان عبادتپیشه، نزد فرشتگان افتخار میکند، در حالی که میفرماید: بندهام را بنگرید! برای من خواستههای نفس خود را کنار نهاده است.»
حضرت صادق(ع) نیز بر این امر تأکید نموده است، آنجا که فرمود: بهراستی که دوستداشتنیترین مردم نزد خداوند، جوان کمسال و خوشسیمایی است که جوانی و زیباییاش را در راه فرمانبری از خداوند بزرگ قرار داده است. آنکه خداوند بزرگ به وی نزد فرشتگان افتخار میکند و میفرماید این بنده حقیقی من است.
امام صادق(ع) که بیش از دیگران به سخنان خویش عمل می کرد، در جوانی اهل بیشترین عبادت بود. ایشان میفرمایند: «در جوانی بسیار در عبادت میکوشیدم». پدرم به من فرمود: «فرزندم! از آنچه انجام میدهی، کم کن، زیرا خداوند عزیز و جلیل اگر بندهای را دوست بدارد، با عبادت کم هم از او خشنود میشود.»
عبادت در هر سن و سالی، آثار گرانسنگی دارد، اما در جوانی آثار و برکات ویژهای به همراه خواهد داشت.
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند: «پیامبر خدا، نماز صبح را با مردم خواند. سپس جوانی را در مسجد دید که از شدت بیخوابی سر میجنباند. رنگش زرد بود، جسمش لاغر و چشمانش در کاسه سر فرو رفته بود.» پیامبر(ص) به وی فرمود: «جوان! چگونه صبح کردی؟»
گفت: «ای پیامبر! با یقین صبح کردم. پیامبر(ص) از سخنش شگفتزده شد و فرمود: هر یقینی حقیقتی دارد. حقیقت یقین تو چیست؟»، گفت: «ای پیامبر! یقین من همان است که مرا اندوهگین ساخته و شبها بیدار نگاهم داشته و روزها (با روزهداری) تشنهام کرده است. خود را از دنیا و آنچه در آن است، رها ساختم. گویا بر عرش پروردگارم مینگرم که برای رستاخیز برپا شده و مردم برای حسابرسی از قبرها سر برآوردهاند و من در میان آنانم.»
پیامبر خدا به یارانش فرمود: «او بندهای است که خداوند دلش را به نور ایمان روشن ساخته است. سپس فرمود: آنچه داری نگهدار!» جوان گفت: «ای رسول خدا!برایم دعا کن که همراه تو به شهادت نایل آیم.»
پیامبر(ص) برایش دعا کرد. چیزی نگذشت که در یکی از جنگهای پیامبر شرکت جست و پس از به شهادت رسیدن نه نفر، به شهادت رسید و او دهمین نفر بود.
از اموری که حضرت صادق(ع) در مورد جوانان سفارش نمودهاند، این است که آنها نباید همراهی پدر را رها کنند. خصوصاً در این دوران که دوستان ناباب و دزدان فکر و ایمان فراواناند که بر ضرورت این کار میافزاید، چرا که پدر دلسوز همیشه مواظب است که خطر انحراف جوانش را تهدید نکند.ایشان فرمودهاند: «بگذار فرزندت هفت سال بازی کند (و آزاد باشد) و هفت سال تربیت شود و هفت سال او را با خود همراه بدار.»
اخلاق نیک برای همه لازم، مفید و مثمر ثمر است، چنان که امام صادق(ع) میفرمایند: خوشخلقی بخشی از دین است و روزی را افزون میکند. اما این امر برای جوان، زیباتر، مفیدتر و لازمتر است. ایشان در جای دیگری چنین میفرمایند که هرگاه ورقة بن نوفل بر خدیجه دختر خویلد وارد میشد، به وی چنین سفارش میکرد: «بدان که جوان خوشاخلاق، کلید خوبیها و قفل بدیها است.»
حضرت صادق (ع) برای اصلاح جوانان توصیههای مهم و کارسازی دارند که به نمونههایی اشاره میشود: ایشان در حدیثی میفرمایند: «ای گروه جوانان تقوا پیشه کنید و نزد رئیسان نروید. رهایشان کنید تا زمانی که از ریاست بیفتند. مردان (شخصیتهای برجسته) را به جای خداوند دوست همراز مگیرید. به خدا سوگند من برایتان بهتر از آنان هستم. آنگاه با دست بر سینهاش زد (یعنی به جای ما به دنبال رهبران ستمکار نروید).»
در این حدیث گرانسنگ حضرت به چند نکته اشاره نمودهاند: تقوا و پاکی را پیشه سازید، به دنبال رؤسا و مقامداران نباشید، شخصیتزده نشوید و ما را در زندگی رها نکنید که از هر نظر مصالح شما را تأمین میکنیم.
آن حضرت در جای دیگر، سخنان لقمان به فرزند جوانش را به عنوان سفارش به جوانان نقل نموده است. آنجا که می فرماید: «فرزندم بپرهیز از گرفتگی و بد خُلقی و ناشکیبایی، چرا که با این خصلتها، دوستی استوار نمیماند. آرامش و وقار را در کارهایت حفظ کن و خود را بر هزینه کردن برای برادران وادار و با تمام مردم اخلاقت را نیکو ساز.»
منابع: کتب اصول کافى و بحار الانوار و ensani.ir
انتهای پیام