(… و معالأسف، به دست دشمنان توطئهگر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشتساز، نقشى جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد)؛ این سخنان صفیر شعلههاى اندوه و سوز و گدازى است که مفسر ما، امام خمینى(ره) در آن مىسوخت و تأسف عمیق خویش را از کوتاهى مسلمانان درباره کتاب خدا در وصیت نامه الهى ــ سیاسى خویش اینگونه ابراز مىداشت.
کتابى که نازل نشده است جز براى اینکه قیم، پیشوا، وسیله تشخیص حق و باطل و داراى سیطره و حکومت باشد. کار به جایى رسید که نقش قرآن به دست حکومتهاى جابر، وسیلهاى براى اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالى شد.
همت اصلى امام در تمام زندگى و مسئولیتى بزرگ که خودش را در راه آن وقف کرده بود چیزى بود که از آن به(رهایى قرآن از گورستانها) تعبیر مىکند تا بار دیگر قرآن نقش پیشرو و فعال خویش را براى ساختن انسان کامل، امت گواه و پیشرو و دولت مقتدر و عدالتگستر به دست آورد.
بیشتر بخوانید:
به نظر مفسر ما امام خمینى(ره)، قرآن جز براى ساختن این مثلث (انسان، امت و دولت) با تمام ابعاد الهى و ربانى نازل نشده است. بارها از ایشان مىشنویم که اگر مطالعهاى سطحى در قرآن بکنیم، در هر سوره بلکه در هر آیه این حقیقت را در مىیابیم آیات بسیارى که در جاى جاى قرآن ما را به جنگ و جهاد و قتال و فدا کردن جان و مال در راه خدا و مستضعفین فرا مىخواند و براى رویارویى با ستمگران و مستکبران دعوت مىکند و چه آیات بسیارى که ما را به نبرد با طاغوت به هر شکل و رنگى که باشد و قیام علیه آن و رد و کفر به آن دعوت مىکند و از کسالت و سستى و غفلت برحذر مىدارد.
قرآن کریم سرشار است از اینگونه آیات، به گونهاى که خواننده قرآن اگرچه مطالعهاى سطحى هم داشته باشد درخواهد یافت که منطق قرآن (نیرو، انقلاب و دولت) است و منطق (به پاخاستن مستضعفان در برابر ستمگران) و منطق (جهاد، عطا، گذشت و قربانى دادن و جان فدا کردن). از این رهگذر راز توطئههاى بزرگ علیه قرآن براى ما روشن مىشود و اینکه چرا مىخواهند قرآن را از صحنه زندگى ما دور کنند، از جامعه ما بیرونش برانند، آن را از محتوا خالى کنند، جهتگیرى زندگىساز و انقلابى آن را نابود کنند و روش استوار و مبارز آن را بىمایه نشان دهند.
با همین دیدگاه است که امام تأکید مىکند مهجور قرار گرفتن قرآن از سوى مسلمین به معناى مهجور ماندن تمام این معارف و ارزشهاست و سبب فرود آمدن مسلمانان بلنداى پیشاهنگى و رهبرى در میان سایر ملتها، تا جایى که جایگاه آنان در میان سایر ملتها، مانند ملتها و حکومتهایى خواهد بود که بازیچه دست سیاستهاى استعمارى و حکومتهاى استکبارى خواهند شد، چنان که موقعیت واقعى ما در این روزگار است. به این سان آنچه که دشمنان آرزوى آن را داشتند؛ یعنى ایجاد فاصله بین قرآن وامت اسلامى، تحقق پذیرفته است.
اولین و اساسىترین شرطى که به نظر امام، مفسر باید آن را دارا باشد این است که به مقاصد و اهداف قرآن توجه داشته باشد تا اینها را در تفسیرش تبلور ببخشد و تا ابزارهاى تفسیرى به جاى اهداف آن ننشینند، جایگاه مقاصد آن را اشغال نکنند، مفسر از درک اهداف قرآن پرت نیفتد و از درک فضاى رسالت قرآن که قرآن مىخواهد آن را برساند دور نماند و با همین دیدگاه است که ایشان معتقد است تاکنون براى قرآن تفسیرى شایسته و جامع نوشته نشده است و این در حالى است که ما با انبوهى از تفاسیر که در طول سدههاى گذشته نوشته شده رو بهرو هستیم.
ایشان با صراحت مىفرماید: به عقیده نویسنده تاکنون تفسیر براى کتاب خدا نوشته نشده است. ممکن است این سخن در نظر برخى عجیب بنماید و آن را نادیده انگاشتن تلاشهاى مفسران تلقى کنند، اما امام(ره) براى سخن خود اینگونه استدلال مىکند: بهطور کلى معناى تفسیر کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد.
امام در تفسیر سوره حمد که اندکى پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایراد شده، به تلاشهاى برخى از مفسران برجسته، از گذشتگان و معاصران اشاره مىکند و به نظر ایشان هر یک از آنان به تناسب تخصص و گرایش خویش، بُعدى از ابعاد قرآن را براى ما روشن کردهاند و حجابى از حجابهاى آن را کشف و پردهاى از پردههاى آن را بالا زدهاند.
امام به کار دشوارى که مفسران شیعه و سنى در درازاى سدهها با آن دست و پنجه نرم کردهاند اشاره کرده است آنجا که مىفرماید: قرآن کتابى نیست که بتوانیم ما یا کس دیگرى یک تفسیر جامعى آنطور که سزاوار است بر آن بنویسد. علوم قرآن یک علوم دیگرى است ماوراى آنچه ما مىفهمیم. ما یک صورتى، یک پردهاى از پردههاى کتاب خدا را مىفهمیم، اما این غفلت مفسرانى را که از مقاصد و اهداف قرآن غفلت کردهاند توجیه نمىکند. کسانى که به اهداف ادبى و بلاغى، یا نحوى و صرفى و یا داستانهاى تاریخى و جز آن توجه کردهاند.
امام مىنویسد: صاحب این کتاب سکاکى و شیخ نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد، سیبویه و خلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد و مسعودى و ابن خلکان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث کند.
در پرتو آنچه گفته شد مىتوانیم با امام(ره) همگام شویم که تفسیرى که از اهداف و مقاصد آن دور بماند تفسیرى مرده است و نمىتوان بر آن نام تفسیر را گذاشت، اما شناخت مقاصد و اهداف قرآن براى ما چگونه ممکن خواهد شد؟ بهترین راه براى تشخیص اهداف و درک مقاصد قرآن کدام است؟ مفسر ما ما را به آسانترین و سالمترین راه رهنمون شود و آن خود قرآن است: ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات عقلى و برهانى که خود به ما مقصد را مىفهماند از خود کتاب خدا اخذ کنیم. مصنف کتاب مقصد خود را بهتر مى داند.
هنگامى که براى استقراء مقاصد و اهداف قرآن به آن مراجعه مىکنیم دهها بلکه صدها آیه مبارکه را مىیابیم که اهداف اساسى قرآن را ترسیم مىکنند.
منابع: الجواهر فى تفسیر القرآن و التفسیر و المفسرون و ensani.ir