به گزارش ایکنا، نشست «امام علی(ع) در منابع اهل سنت»، شب گذشته، 6 مرداد با سخنرانی سعید طاوسی مسرور، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
عنوان بحث گسترده است و اگر بخواهیم آن را به حد کافی مطرح کنیم، نیاز به ساعتها بحث خواهد بود. بنابراین، بخشها و نکاتی را انتخاب کردم که این موارد کمتر شنیده شده است. در مورد بحث امیرالمومنین(ع) در منابع اهل سنت جنبههای مختلفی را میشود مطرح کرد. حجم مطالب مربوط به امام که غالب آنها بیان مناقب و فضائل است، بسیار زیاد است. اما در کنار آنها مطالبی هم وجود دارد که نشان میدهد تکلیف نویسندگان این منابع و مکتب و مذهبی که این منابع را شکل داده با امام(ع) روشن نیست. یعنی نه میتواند آن را کاملا قبول کند، بدین معنا که برخی چیزها را کنار بگذارد و نه اینکه رد کند. آنهایی هم که در طول تاریخ خواستند اشکالاتی را متوجه امام(ع) کنند در داخل اهل تسنن با واکنشهای تند رو به رو شدند.
برای نمونه در یک کتاب روایی مطرح شده که نماز شب علی(ع) یکبار قضا شد. اینکه اولا روایتش محل قبول ما نیست و فرضا که قبول شد اما اگر علی(ع) کسی است که تنها اشکالش فوت یک نماز شب است، در قیاس با کسانی که سالها بت پرستیدند، قابل قیاس نیست. بنابراین در کنار نقل فضائل گسترده امام علی(ع) و مناقب ایشان در منابع اهل سنت، بعضا شاهد برخی انکارها و مقابلهها هستیم که دست جریانهای مخالف امام(ع) مانند بنیامیه در آنها پررنگ است و همچنین دست جریان آل زبیر نیز مشهود است و عبدالله بن زبیر به دلیل اینکه پدرش در جمل مقابل امام علی(ع) قرار گرفت و در نهایت میدان را ترک کرد اما به حضرت(ع) هم ملحق نشد و شخصی زبیر را بدون اذن امام کشت، همین اتفاق باعث میشود که آل زبیر کینه امام را تا قرنها داشته باشند. علت دیگر کینه آنها این بود که عایشه خاله آنها محسوب میشود که عایشه نیز در جمل مقابل امام قرار گرفت. بنابراین برخی از این جریانها و جریانهایی که ادامه دهنده این گروه بودند چنین مواضعی داشتند و سعی کردند فضائل امام علی(ع) را مخدوش کنند.
یک بحثی که در منابع اهل سنت دیده میشود، ساخت فضائل برای افراد دیگر در رقابت با فضائل امام است؛ یعنی فضائلی که به امام نسبت داده میشود و بین مسلمین شهرت دارد را بیاوریم و یک روایت بدیلی هم کنار آن نقل کنیم. این جریان به نحو گستردهای وجود داشته و اثر سوء آن را تا امروز میبینیم. مثلا بحث آیه لیلهالمبیت را میتوان مثال زد. در منابع شیعه و برخی منابع اهل سنت، نزول آیه به مناسبت اقدام فداکارانه امام علی(ع) در لیله المبیت بوده است. اما در این زمینه برای برخی دیگر نیز فضائلسازی کردهاند و آن اینکه یکی از ابزارهایی که بنی امیه استفاده کردند جعل حدیث بود و به سمره بن جندب پول میدادند که او حدیث سازی کند. سمره صحابه بوده و پدرزن مختار هم هست.
بنابراین به این فرد پول میدهند و میگویند بگو این آیه در مورد ابن ملجم نازل شده است و میگویند مردم اطلاع زیادی ندارند و ما از زمان پیامبر(ص) فاصله گرفتهایم و میشود چنین چیزی را درست کرد. این فرد میگوید این آیه در مدح ابن ملجم نازل شده و علت این است که ابن ملجم با کشتن علی(ع) جانش را فدا کرده است. در حقیقت یک قشر جاهل میتواند این حرف را خریدار باشد. اما جریانی مانند آل زبیر این کار را نمیکند، بلکه میگوید این آیه در مورد صحیب رومی نازل شده و علت این بوده که ایشان وقتی میخواست هجرت کند در مسیر هجرت به زحمت میافتد و خدا از او مدح میکند.
مفسرین اهل سنت که گفتهاند این آیه در مورد امام نازل شده که روشن است، اما آنهایی که این نظر دوم را قبول کردهاند، تمام اسانید این روایت به یک نفر برمیگردد که مصعب زبیری است. آیا روایت واحدی که از مصعب زبیری که از امام منحرف بوده باید قبول شود؟ یا روایتی که در مورد امام علی(ع) و توسط افراد مختلف رسیده است؟ متاسفانه این فضائلسازیها به این یک مورد ختم نمیشود. مثلا ولادت امام در کعبه به قدری مشهور بوده که حاکم نیشابوری در این مورد ادعای تواتر میکند. یک کتابی به نام علی ولید الکعبه وجود دارد که منابع متعدد اهل سنت که ماجرای ولادت امام در کعبه را گزارش کردهاند جمع کرده است. بنابراین این مسئله که قابل انکار نبوده اما در برابر این نقل مشهور گفتهاند درست است اما ولادت در کعبه مسئله مهمی نیست؛ چون شخصی به نام حکیم نیز در کعبه متولد شده است. اما یا این نقل درست نیست یا متفاوت از ولادت امام بوده است.
برخیها هم نمیتوانستند امام را زیر سوالی ببرند که مردم پسند باشد؛ لذا این عقیده را نشر دادند که ابوطالب کافر بوده است و حدیثی را نشر دادند که ابوطالب فقط پایش در آتش جهنم است و امثال این روایتهای باطل که علمای اهل سنت میگویند و این قبیل حرفها، مصداق اذیت رسول خدا(ص) است. یا مثلا حرفهای عجیب و غریبی که زده میشود که توسط افراد تراز اول اهل سنت مطرح نشده است. مثلا روایت «انا مدینه العلم و علی بابها» را گفتهاند که این حدیث درست است اما ادامه دارد و آن اینکه ابوبکر اساس آن و عمر حصن آن و عثمان سقف آن است. اما این نظر قابل قبول نیست؛ چون ابوبکر اگر اساس این شهر باشد؛ یعنی باید علم پیامبر(ص) از ابوبکر باشد که صحیح نیست. این نوع مطالب را علمای برجسته اهل سنت نگفتند، اما در میان مطالب آنها نیز مسائلی هست که موجب حیرت است.
برای نمونه ابواسحاق شیرازی که از فقهای تراز اول اهل سنت است، وقتی به این حدیث میرسد میگوید «انا مدینه العلم و علی بابها» و معتقد است علی، معنای لغوی است و این یعنی در این شهر بلند است، اما چه نیازی به این تکلفها هست؟ از این برخوردها نسبت به فضائل امام علی(ع) داریم و گاهی هم کار به انکار میکشد. مثلا میگویند علی اولین مسلمان نیست. میگوییم گزارش داریم که پیامبر(ص) فقط با علی(ع) و خدیجه(س) در مسجدالحرام نماز میخواند و امام(ع) در بیت پیامبر(ص) بود، مگر میشود کسی زودتر از اهل این خانه اسلام آورده باشد؟ میگویند اینکه میگوییم ابوبکر مسلمان اول است؛ یعنی مسلمانی ابوبکر ارزشمند است، ولی در مورد علی(ع) این مسئله صادق نیست؛ چون اسلامش در سنین کودکی بوده و از روی معرفت نبوده است.
بنابراین امثال این حرفها هم وجود دارد اما پاسخ قرآنی دارد. از جمله اینکه عیسی بن مریم در گهواره سخن میگفت که اگر حرف این عالمان سنی درست باشد، پس باید حرف عیسی را نیز تکذیب میکردند در حالی که اینگونه نیست. مسئله دیگری که در بین اهل سنت دیده میشود و من در رساله دکتری خودم به آن توجه کردم مسئله نامگذاری است. علایق، سلایق، اولویتها و مفاخر، در اسامی میتواند خود را نشان دهد. در پنج قرن اول که نامهای شیعی و سنی را مقایسه کردم، نتایج جالبی به دست آوردم؛ از جمله اینکه، محبوبترین نام در میان اهل سنت، محمد است و محبوبترین نام در میان شیعیان نیز محمد است. برخلاف اینکه ممکن است فکر کنیم نام علی بیشتر رواج داشته است.
دومین نام محبوب در میان شیعیان علی است و سومین نام محبوب در میان شیعیان احمد است. وقتی با اسامی رایج در میان اهل سنت قیاس کردم، نکته دردناکی که وجود داشت این بود که نام علی در میان اهل سنت در رده یازدهم قرار گرفته است و نامهای محمد، عبدالله، عبدالرحمن، عمر، یحیی، عمرو و یزید اسامی اول بودند. چیزی که طبیعی است اینکه عمر از علی بیشتر باشد اما عجیب اینکه یزید ششمین نام است و از علی بیشتر استفاده شده است. این نشان میدهد در قرون نخست، نسبت به علی بن ابی طالب فضای بایکوت و سانسور و فشار و ترس وجود داشته است که حتی در میان اهل سنت نام ایشان نیز به حاشیه رفته بوده است.
طبق پژوهش استاد شفیعیکدکنی، ایشان نشان داده که نام علی در قرنهای یک تا هشت محبوبترین نام در میان اهل سنت بوده و حتی از جمع اسامی سه خلیفه بیشتر استفاده شده است. در اینجا چه اتفاقی افتاده است؟ در دوره عباسی غیر از مقاطعی مانند دوره متوکل نسبت به شخصیت امام علی(ع) حساسیت نداشتند که یکی از دلایل بوده است. حتی مامون بخشنامه کرده بود که علی(ع) افضل صحابه است. اما اینها نیز خیلی موثر نبوده است و اتفاقی که افتاده رشد تصوف است و اینکه صوفیه خود را به امام علی(ع) منتسب میکردند. همچنین رشد علایق شیعی در میان اهل سنت نیز یکی دیگر از دلایل بوده است.
انتهای پیام