به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدجواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی و رسانهای، شامگاه گذشته، اول مهرماه در نشستی مجازی با عنوان «قرآن و رسانه تراز دینی» اظهار کرد: ما همواره درباره انسان سخن میگوییم و این انسان، موجودی است که با مجموعهای از نیازها احاطه شده که محتاج است تا برای ادامه زیست خود، این نیازها را برطرف کند و برای رفع نیازهای خود نیازمند برقراری ارتباط است، چراکه هیچ انسانی نمیتواند به تنهایی نیاز خود را را رفع کند.
وی بیان کرد: در گذشته ابزارهایی که برای برقراری ارتباط وجود داشته، ابزارهای سادهای بودند که ارتباط چهره به چهره یکی از این ابزارهای سنتی برای برقراری ارتباط بوده است، اما هرچه جامعه پیشرفت کرد، نقش ابزارهای ارتباطی پیچیدهتر و به همان نسبت نیز نیازهای انسان هم سخت و پیچیده شد.
پژوهشگر مطالعات فرهنگی و رسانهای گفت: در حقیقت زمانی که از رسانه سخن به میان میآید شاید رسانههای سنتی مورد توجه ما نباشد بلکه امروزه منظور ما از رسانه، رسانههای جمعی و تودهای است که همزمان با توسعه و گسترش فناوری رسانهها نیز در مقابل توانستند خود را توسعه دهند و بهدلیل ابزار بودنشان نیز بیشترین استفاده را از فناوری کردند تا بتوانند ارتباط بین انسانها را بهتر برقرار کنند.
استادی بیان کرد: با توجه به اینکه تمام حوزههای زیست انسانی مرتبط به ارتباطات است، از اینرو ما این علم را علم مادر میدانیم، زیرا این علم به دنبال این است که فرآیندهای ارتباطی را بررسی، مطالعه، تدوین و بررسی کند و همواره در تلاش است که اگر آسیبی در ایجاد ارتباط وجود دارد را برطرف نماید.
وی با اشاره به تفاوت رسانه جهان غرب و رسانه جهان دینی، اظهار کرد: اساسا تا پیش از رنسانس در غرب، تقریبا تمامی رویدادهای انسانی تحت تأثیر نگرههای دینی بوده است، اما از زمانی که رنسانس در غرب رخ داد، خدا از محوریت جامعه خارج شد و انسان بهعنوان محوریت معرفی شد و مردم نیز بر اساس این دیدگاه عمل کردند. در حقیقت این هویت دینی و فرهنگی، جوامع غربی را نشانه گرفت و آرمان و غایت جامعه انسانی را تغییر داد و در نگرههای مادی و منفعتطلبانه این جهانی خلاصه شد، اما این در حالی است که انسان دقیقا مقابل این نقطه قرار دارد و میخواهد که با استفاده از آموزههای دینی به یک زندگی الهی، متعالی و زیست برتر دست پیدا کند.
این فعال فرهنگی بیان کرد: طبیعتا در جهان غرب، ابزارهایی که شکل میگیرد از معانی دینی تهی میشوند و برای جبران آن نیز تلاش میکنند که با ایجاد نگرههای الهیات و بهویژه الهیات مسیحی، پیوندی میان الهیات و حوزههای رسانهای برقرار شود اما در اینجا منظور از رسانه، ابزار منفعتطلبانه است.
استادی افزود: در حقیقت ما در جهان اسلام اعتقاد داریم که قرآن و سنت مبنایی هستند که برای تمام فضاهای زیست و زندگی ما برنامه دارند و از نظاموارههایی برخوردار هستند که آنها را هدایت میکنند و همواره در تلاش هستیم که بر اساس آموزه آن حرکت کنیم. از اینرو در نگاه ما زیست انسانی در یک زیست متعالی است، نگره ما یک نگره دینی است و مبنای ما نیز انسان مادی نیست.
وی بیان کرد: بنابراین میتوان تفاوت رسانه غرب با رسانه دینی را همین مطلب عنوان کرد، به نوعی غایت این دو با یکدیگر متفاوت است و همواره این دو با یکدیگر تفاوت چشمگیری دارند. از اینرو ما باید بپذیریم که اساسا در نگاه دینی و اسلامی، رسانه مقوله دیگری بوده و با آن چیزی که در جهان غرب وجود دارد، متفاوت است.
پژوهشگر مطالعات فرهنگی و رسانهای با اشاره به چیستی رسانه تراز دینی، اظهار کرد: زمانی که ما مدعی هستیم که در فضای جمهوری اسلامی صحبت و الگویی به نام جمهوری اسلامی را مطرح میکنیم، در صدد هستیم که این الگو را بهعنوان زیست برتر در اختیار دیگران قرار دهیم، زیرا طبیعی است که در حوزهها و مؤلفههای مختلف زیستی، ما باید بهترینها را انتخاب کنیم.
استادی بیان کرد: در حقیقت وقتی ما از رسانه تراز سخن به میان میآوریم، منظور این است که ما به دنبال ایجاد رسانهای هستیم که در فرم و فرآیندهای تولید محتوا، بتواند با بهترین استانداردهای رسانهای را برقرار کند و نزدیکترین رابطه را با انتقال مفاهیم مورد نظر ما داشته باشد.
وی یادآور شد: در واقع رسانه تراز، رسانهای نیست که صرفا محتوای خوب را معرفی کند بلکه رسانه تراز رسانهای است که بتواند محتوای دینی و ایدئولوژیک ما را که به آن معتقدیم و جهان شمولترین راه زندگی در دنیاست و آیات و روایات را در منابع زیستی ما بتواند به قالبهای جهانشمول روزآمدی که همه مردم میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؛ فرآوری کند و از طرفی نیز رسانه تراز دینی باید بتواند طیفهای وسیعی را جمع کند.
این فعال فرهنگی اضافه کرد: بر همین اساس در میان رسانههایی که در حال فعالیت هستند نمیتوان رسانه ترازی را مشخص و معرفی کرد، زیرا بسیاری از این رسانهها نمیتوانند محتوای دینی را فرآوری کنند.
استادی گفت: در خصوص قرآن نیز که بحث این نشست است باید گفت که قرآن، خود یک رسانه است، در حقیقت کتاب آسمانی ما یک رسانه بسیار قدرتمندی است، زیرا بسیاری از مقالههایی که در جهان نوشته شده نشان میدهد که قرآن، ساختارهای رسانهای بسیاری جدی را رعایت کرده است و در حقیقت مفاهیمی در این کتاب آمده است که امروزه نیز پس از چندین سال که از نزول آن میگذرد، میتوانیم گزارههای زیادی را از آن استخراج کنیم و آنها را مورد استفاده و بررسی قرار دهیم.
وی بیان کرد: نکته دیگری که در این میان وجود دارد این است که ما باید بتوانیم آن چیزی را که در رسانه خود تولید میکنیم برآمده از مفاهیم آیات و روایات باشد، بنابراین ما میتوانیم اصولی را از قرآن استخراج کنیم که وقتی میگوییم ما رسانه تراز دینی هستیم، به واقع این کار را کرده باشیم.
پژوهشگر مطالعات فرهنگی و رسانهای یادآور شد: در واقع اگر رسانهای میخواهد قرآنی باشد، باید چند ویژگی داشته باشد که در این میان میتوان به حق جو بودن، ضدیت با طاغوت، دفاع از ارزشها و صادق بودن؛ اشاره کرد که در حقیقت اینها همان ویژگیهایی هستند که به نوعی وجه تمایز رسانه دینی و رسانه غربی را معرفی میکند.
استادی تأکید کرد: همواره مناسک شیعی نیز جزو مهمترین ظرفیتهای یک رسانه محسوب میشوند که متأسفانه از این ظرفیتها که در کشور ما کم نیستند استفاده نمیشود و گاهی نیز بر ضد آن نیز استفادههایی صورت میگیرد. در این میان میتوان به حاج قاسم سلیمانی اشاره کرد که در حقیقت شخصیت ایشان از ظرفیت رسانهای زیادی برخوردار است اما متأسفانه از این ظرفیت بزرگ کشورمان هیچگونه استفادهای در فضای رسانهای نشده؛ اما این در حالی است که جهان غرب از کوچکترین داشتههای خود استفاده میکند.
انتهای پیام