از آنجایی که پیامبر اسلام(ص) هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید، آنچه مىگوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست، بنابراین اسناد نامگذاری این سورهها به خداوند نیز نسبت صحیحی است.
وجه نامگذاری قرآن به این اسامی را باید در معنای آن اسامی و محتوایی که در آن سوره آمده است جستوجو کرد، چنانکه سوره «بقره» را به مناسبت داستان گاو بنی اسرائیل و حکمت شگفتىآورى که در آن است بدین نام دانست. سوره «نساء» به سبب آنکه در آن احکام بانوان به تفصیل بیان شده است، چنین نامیدهاند. بنابراین، نام هر سوره با متن آن مناسبت و بستگى تام دارد. سورههایى هم که چند اسم دارند، یکى از آن میان مشهورتر و معروفتر است.
البته علتهایی که در این نامگذاریها ذکر میشود، هرگز بهصورت انحصاری نیست، زیرا در نامگذارى، کوچکترین مناسبت کافى است. فلسفه نامگذاری برخی از سورههای قرآن به اسامی خاص، بهویژه نام حیوانات را در سه بخش تحلیل و بررسی میکنیم.
تقسیم قرآن به سورهها
قرآن مجید، از سورههایى تشکیل یافته است که شماره آیههاى آن از ۳ تا ۲۸۶ آیه است. تقسیم قرآن به «سورهها» مانند تقسیم آن به «آیهها» ریشه قرآنى دارد و خداوند در آیاتی از قرآن، اسم «سوره» را برده است، مانند: «سُورَهٌ أَنْزَلْناها»، «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ» و خداوند پیرامون تحدی با مشرکان میفرماید: «آنها مىگویند: او به دروغ این قرآن را به خدا نسبت داده و ساختگى است، بگو: اگر راست مى گویید، شما هم ده سوره ساختگى همانند این قرآن بیاورید و تمام کسانى را که مىتوانید- غیر از خدا- (براى این کار) دعوت کنید.»
روشن است اینکه خداوند از آنان میخواهد 10 سوره مثل قرآن بیاورند، به طور طبیعی نخست قرآن باید به سورههایی تقسیم شده و سورههایی داشته باشد تا اینگونه درخواستی معنا داشته باشد، زیرا درصورتی که قرآن به سورهها تقسیم نشده بود، چنین درخواستی بیمعنا تلقی میشده و از سوی مشرکان نیز مورد اعتراض قرار میگرفت.
نامگذاری سورهها
هر سورهاى از قرآن کریم نامى دارد و بسیارى از سورهها دارای چند نام هستند که در روایات ذکر شده است. گروه زیادى از مفسران و قرآنپژوهان معتقدند که اسامى سورهها مانند سایر جنبههاى آن، به توقیف شرعى بوده و توسط خداوند انجام گرفته است.
همچنین با در نظر گرفتن احادیث وارده توسط پیامبر اکرم (ص) که در آن ثوابهایی برای قرائت بسیاری از سورهها به نام آن سورهها نقل شده، روشن میشود که اسامی بسیاری از سورهها در زمان خود پیامبر و توسط آن حضرت انتخاب شده است. بهعنوان نمونه به چند روایت از رسول اکرم(ص) اشاره میشود که نام سوره را آن حضرت ذکر فرموده است.
هر کس سوره آلعمران را بخواند در مقابل هر آیه آن، امانى در سر پل جهنم به او داده مىشود». هر کس در روز جمعه سوره یس و صافات را بخواند و آنگاه از خدا طلب حاجت کند، حاجت او برآورده مىشود». سوره بقره و سوره آلعمران را یاد بگیرید که این دو سوره همچون دو غنچه هستند و آنها در روز قیامت بر سر خواننده خود سایه مىاندازند. آن حضرت فرمود: «بر من آیاتى نازل شده که نظیر آنها نازل نشده است و آن معوّذتین است».
اینگونه تعبیرات شاهد بر این نکته مىباشند که سورهها توسط پیامبر اسلام(ص) نامگذاری شده است و از آنجایی که پیامبر اسلام(ص) هرگز از روى هواى نفس سخن نمیگوید، آنچه مىگوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست، میتوان نامگذاری سورهها را به صورت غیرمستقیم به خداوند نسبت داد، چون به نوعی خداوند دست پیامبر اسلام را از این جهت باز گذاشته بود.
باید میان نامهای واقعى و اصلى سورهها و اسمهایى که برخى از مسلمانان براى سهولت یادآورى به کار بردهاند نیز تفاوت قائل شد، برای نمونه به سوره «قدر» سوره «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» هم گفته شده و یا به سوره «الانسان» سوره «هل اتى» هم مىگویند. گرچه اینگونه استعمالات در روایات وارده از ائمه اطهار(ع) هم مشاهده مىشود، اما همه اینها براى معرفى و یادآورى است نه نامگذارى؛ مانند اینکه گفته شود سوره «الانسان» یعنى همان سورهاىی که با «هل اتى» آغاز مىشود و از آن مىتوان بهعنوان یک ویژگى منحصر به فرد که موجب تداعى ذهنى سوره مىشود، یاد کرد. بر این اساس هر گروهى مىتوانند بر اساس یکى از ویژگیهاى سورهها که مورد توافق بوده و شهرت استعمالى پیدا کند، سورهای را یادآورى کرده و به ظاهر اسمگذارى نمود، برای نمونه سوره «الانسان» را به جهت آیات (۹- ۶) که در شأن حضرت على(ع) و خانواده او نازل شده، سوره «اهل بیت» نامید. بنابراین، قبل از هرگونه اظهارنظرى درباره اسامى سورههاى قرآن، باید بین اسمهایى اصلى و اسامى که منبعث از فضائل سورهها و یا امور دیگر است، تفاوت قائل شد و به هر اسمى غیر از اسامى رایج در قرآنهاى موجود به دیده تردید نگریست و آنها را مبناى استدلال خویش قرار نداد.
بهعلاوه نامگذارى برخى سورهها به نام حیوانات؛ مانند بقره، عنکبوت، نمل، نحل، یا بهنام کفار و منافقین، اگر براساس سلیقه و خواست گروهى از مسلمانان بود و تأیید الهى را همراه نداشت، بىگمان با مخالفت بسیارى از صحابه و تابعین مواجه مىشد. بهخصوص که برخى از این اسامى به ظاهر با شأن یک کتاب الهى و مقدس سازگار نیست و قدرى سبک بهنظر مىرسند، اما از آنجاکه همه صحابه به الهى بودن این اسامى ایمان داشتند، هیچیک از آنان لب به اعتراض نگشود و احدى از تابعین درصدد تغییر آنها برنیامد.
علل نامگذاری سورههای قرآن به اسامی خاص
وجه نامگذاری قرآن به این اسامی را باید در معنای آن اسامی و محتوایی که در آن سوره آمده است، جستوجو کرد، چنانکه سوره بقره را به مناسبت داستان گاو بنیاسرائیل و حکمت شگفتىآورى که در آن است بدین نام خواندهاند و سوره نساء به سبب آنکه در آن احکام بانوان به تفصیل بیان شده است، چنین نامیدهاند. بنابر این، نام هر سوره با متن آن مناسبت و بستگى تام دارد. سورههایى هم که چند اسم دارند، یکى از آن میان مشهورتر و معروفتر است. البته علتهایی که در این نامگذاریها ذکر میشود، هرگز بهصورت انحصاری نیست، زیرا در نامگذارى، کوچکترین مناسبت کافى است: «یکفى فى التسمیه ادنى مناسبه.»
برخی از مفسران، علتهای دیگری نیز برای نامگذاری سورههای قرآن ذکر کردهاند. فلسفه نامگذاری أنعام (چارپایان) به این نام به این دلیل بوده است که سوره انعام مانند هر سوره دیگرى از قرآن نور توحید میتاباند و فروغ ایمان به خدا را در ضمیر انسان مىافکند، اما چرا بدین نام نامیده شد و مثلاً نامهایى چون «الحى القیوم» یا «الصمد الاحد» یا «القدوس الاعلى» یا «الحمد و التسبیح» ندارد. و از میان همه نامها آن را به نام «انعام» خواندهاند.
«چارپایان» در قرآن نماد بىخردى و بلاهتاند و آدمى مىپندارد که چنین موجوداتى نباید در حوزه ایمان و معرفت جایى داشته باشند. با وجود این خداوند این سوره را «الانعام، چارپایان» نامید. بدین سبب که نظر ما را درباره انعام دگرگون کند و دریابیم که اینها از نعمتهاى پروردگارند و ما را از جهتى به خداوند راه مىنمایند و براى ما ایجاد مسئولیتهایى مىکنند، مسئولیتى که مؤمن در برابر پروردگارش بدان شعور مىیابد. در این سوره در آیات ۱۳۸ تا ۱۴۸ از چارپایان سخن رفته است اینها که گفته شد چیزى بود از فلسفه نامیدن یک سوره قرآن به نام «چارپایان».
فلسفه نامگذاری سورههای نمل، نحل و عنکبوت به نام این حیوانات به این دلیل بوده است که سه سوره از قرآن کریم با عنوان سوره نمل، نحل و عنکبوت آمده که اشاره به «مورچه و زنبور عسل و عنکبوت» است و از «موریانه» (مورچه سفید) در سوره (نمل) به نام «دابّه الارض» اسم برده شده است. بدیهى است این نامگذارى سورهها اهتمامى است به حال این موجودات کوچک و یک نوع بزرگداشت و اهمیت دادن به آنها است در عصرى که آنها را به حساب نمیآوردند، به خصوص که در این سورهها ضمن مطالب و داستانهاى دیگر تنها نامى از حشرات مذکور برده شده است و بحثى مستقل درباره آنها به عمل نیامده است، به عنوان مثال در سوره نمل ضمن بیان احوال حضرت سلیمان و مسافرتش و گذشتن او از وادى نمل، از مورچه و گفتوگوى او نیز چند کلمهاى گفته شده است. با این حال، سوره به نام مورچهای حقیر است.
منابع: کتب پژوهشى در علوم قرآن، بحار الأنوار، تفسیر جوامع الجامع و ensani.ir