به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شامگاه 26 دیماه در نشستی با موضوع «مبانی نظری اندیشه علامه حکیمی» که مجازی برگزار شد، اظهار کرد: همواره برای فهم منظومه اندیشهای استاد علامه حکیمی مانند هر متفکر دیگری، مراجعه به تمام آثار و توجه به اقدامات علمی و عملی آن شخصیت میتواند مؤثر باشد، اما این در حالی است که متأسفانه در حق ایشان مانند بسیاری دیگر از اندیشمندان معاصر، داوریهای بسیار تنگنظرانه و گاه یکسویه نگرانه وارد شده به گونهای که ما افراد بسیاری را میشناسیم که در این راستا مقالههای بسیاری نوشتهاند، بیآنکه همه اندیشههای آن استاد را مطالعه کنند تا بتوانند تحلیل جامعی را ارائه دهند.
وی بیان کرد: طبیعتاً فردی همچون علامه حکیمی که پرورشیافته بزرگان معارف خراسان است و در یکی از حساسترین دوران تاریخ معاصر ایران زندگی میکرده است باید زوایا و نکات پنهانی در اندیشه او وجود باشد که خود نیازمند پژوهشهای دیگر است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه اصول 10گانهای را برای چارچوبهای معرفتی علامه حکیمی برشمرد و گفت: اصل اولی که میتوان در اندیشه علامه حکیمی شناسایی کرد توجه به استقلال دینی از مکاتب بشری است. ایشان به جد معتقد است که مکتب الهی بازمانده از انبیای الهی از نظر محتوا به گونهای است که در یک چارچوب مشخص، مستقل و برای اهداف خاصی طراحی شده است، اما با این وجود ایشان هیچگاه ساحت علم را از دین جدا نمیداند و این در حالی است که گاه شاهد این امر بودهایم که در اندیشه ایشان به این نکات هیچگونه توجهی نشده است. در حقیقت علامه حکیمی هرگز بر این باور نیست که اگر مکتب بشری بر پایه مفاهیم و اصول خودساخته، نظامی را بنا کرده و دانشی را پدید آورده است لزوماً همه آنها باطل هستند.
وی بیان کرد: اصل دومی که در پی اصل اول در اندیشه ایشان، خودنمایی میکند این است که استقلال دینی در حوزه معرفت دینی در دو جهت اساسی است؛ اول، استقلال در نظام معارف انسانی و دوم نیز استقلال در شیوههای دستیابی به معارف است. اولاً آنچه را که انبیای الهی به عنوان معارف الهی به انسان عرضه کردند، دارای منظومهای از معانی، اصول و ارزشهاست که اینها یک ترکیب کاملی را برای تنظیم حیات انسان برای رسیدن به سعادت فراهم میآورد که انسان در این نظام میتواند همه عناصر سعادتآور و تمدنساز بشر را ببیند و دوماً برای دستیابی به این منظومه معرفتی نیز روشهایی که در دین عرضه شده یک روش مستقل، خود اتکا و اطمینانآور است.
سبحانی اصل سوم در اندیشه علامه حکیمی را تعریف و تحلیل ایشان از دین را بیان کرد و گفت: مرحوم حکیمی تأکید دارد که جوهره دین، همان چیزی است که توسط انبیای الهی به انسان عرضه شده است. با توجه به اینکه امتیاز دین از غیر دین به وجود پیام الهی است، از اینرو همواره ایشان در آثار خود از پیام الهی و پیامآوران الهی سخن میگوید و راه دینورزی و دینشناسی را از این مسیر ترسیم میکند. بر همین اساس است که ایشان در اینجا در مقابل دو جریان مهم در اندیشهورزی معاصر قرار میگیرد. جریان اول، گروهی هستند که معتقدند وحی به عنوان یک امر تاریخی است که مربوط نسلهای گذشته است، اما ایشان پیام الهی را پیام تاریخی نمیداند، بلکه تأکید دارد که پیام قرآن و اسلام جاوید است.
وی ادامه داد: همچنین جریان دیگری که در مقابل اندیشه ایشان قرار میگیرد، افرادی هستند که از آنها تحت عنوان قرآنبسندگان یاد میشود، افرادی که وحی را اصیل میدانند و باید با اتکا به وحی، زندگی و سعادت بشر را دنبال کرد، اما این وحی را منحصر به قرآن کریم و معارف قرآنی نمیدانند. در واقع علامه حکیمی در مقابل این دو جریان با میان آوردن سنت که منظور ایشان سنت صحیح و قابل استناد در کنار قرآن کریم است، عرصه معارف قرآنی را باز میکند و همواره بر این باور است که معارف قرآنی که اساس جاویدان است همیشه نیازمند مفسرانی است که پیامبران الهی را معلمان بشر در مسیر قرآن کریم میداند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه قرآن در نظر علامه حکیمی به عنوان یک کتاب هدایتگر و مجموعهای از آموزهها و آگاهیهای سعادتبخش و الهامبخش است، گفت: ایشان بارها در طول حیات خود بر محور بودن قرآن بر همه دین تأکید میکند و سنت را سنت مفسر قرآن میداند و درونمایههای قرآن کریم را آنچنان عظیم میبیند که از طریق تدبر، تعمق و تأمل میتوان به آن دست یافت.
وی به اصل چهارم در منظومه معرفتی علامه حکیمی اشاره کرد و گفت: اصل چهارمی که ایشان تأکید میکند این است که مکتب الهی و وحی، انسان را مخاطب قرار داده است که در حقیقت ایشان در ادبیات خود بارها به کلمه انسان و مردم اشاره کرده است و همواره میگوید که از دیدگاه انبیای الهی هیچکس در هیچ مقامی بیرون از خطاب قرآن نیست و آنچه مخاطب وحی است به لحاظ انسان بودن اوست.
سبحانی اظهار کرد: اصل بعدی در اندیشه ایشان این است که دین برای مردم و برای هدایت انسانی است و از نظر ایشان دین برای همه انسانها چه در بعد مادی و معنوی، بعد فردی و اجتماعی و چه در بعد ظاهری و باطنی است.
وی بیان کرد: اصل دیگری که در اندیشه ایشان میتوان توجه کرد آن است که این انسانی که مخاطب وحی الهی و دین است و بناست که او با دریافت پیام الهی، خود حیات اجتماعی و مدنیت خود را بسازد دارای سرمایههای وجودی است که این سرمایههای وجودی، عقل و فطرت اوست که از آغاز حیات با او همراه است و نقش مهمی در فهم، آگاهیها و حتی در حوزه دینفهمی و دینورزی او دارد. در واقع ایشان بر این باور است که اگر ما از دین یاد میکنیم و محور دین را پیام الهی میدانیم، اما این پیام الهی مستقیماً خطاب به انسان دارای عقل و فطرت است و انسان بدون این دو پایه اساسی به آستانه معرفت دینی نمیرسد.
سبحانی تصریح کرد: در حقیقت ایشان به جد اعتقاد دارد که بنیاد همه آگاهیهای انسان بر پایه عقل است و بدون داشتن این سرمایه نه تنها به دین نمیرسد، بلکه حیات انسانی او در گرو عقل است، به گونهای که بارها در اثر «الحیاة» خود بارها به این موضوع تأکید کرده که انسانیت برابر است با عقلانیت و از اینرو عقل و وحی را مقولهای یک سویه نمیداند.
وی اصول بعدی در نظریه این استاد بزرگوار را اجتهاد، اختیار و آزادی بیان کرد و گفت: همواره اگر کسی به ادبیات ایشان مراجعه کند دو عنصر آزادی انسان و در مقابل تعهد و مسئولیت را به وفور و وضوح خواهد دید و در حقیقت اگر بنا باشد که نظریه و یا مکتب معرفتی ایشان را با یک مشخصه اساسی در حوزه انسانشناسی برجسته کرد، میتوان عنصر آزادی و اختیار را برای ایشان برشمرد و علیرغم این نیز همواره دو اصل توحید و امامت را بیش از سایر اصول باور دارد و سایر اصول را در امتداد این دو اصل تعریف میکند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در پایان تصریح کرد: بنابراین علیرغم اینکه علامه حکیمی در دورههای مختلف تاریخی حضور داشته، اما با مطالعه آثار ایشان میتوان یک نخ تسبیح به هم پیوستهای از اندیشهها را پیدا و از چیزی به نام مکتب فکری علامه حکیمی یاد کنیم که البته میدانیم ایشان به دلایل مختلف هرگز نتوانست منظومه فکری خود را به صورت کامل تفسیر کند، اما با این وجود اثر «الحیاة» نشان میدهد که ایشان یک منظومهاندیش است و همچنین نگاه سیستماتیک را در حوزه معرفت دینی و انسانی تأکید دارد و به رسمیت میشناسد.
انتهای پیام