سیره سیاسی ـ اجتماعی امام محمد تقی(ع) در هدایت شیعیان
کد خبر: 4067406
تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۳

سیره سیاسی ـ اجتماعی امام محمد تقی(ع) در هدایت شیعیان

امام محمدتقی(ع) با وجود سن کم پس از پدر بزرگوارش عهده‌دار هدایت و سیاست‌گذاری امت اسلام شد. آن حضرت با همه شبهات و ایراداتی که دشمن به دلیل کودکی وی درباره امامت او مطرح می‌کرد با علم و دانش خدادادی توانست بر آنان فایق آید.

 امام محمد تقی (ع) یکی از نگرانی‌های شیعیان بر اثر ایرادهایی که دشمنان به امام هشتم(ع) می‌گرفتند نداشتن فرزند امام رضا(ع) بود، ولی امام هشتم(ع) با بشارت فرزندشان امام جواد(ع) که پس از وی امامت امت را به عهده خواهد گرفت شیعیان را از نگرانی بیرون می‌آورد.

ابن قیاما واسطی که طرفدار مذهب واقفیه بود ضمن نامه‌ای به امام رضا(ع) چنین نوشت: چگونه تو امام هستی با این که فرزندی نداری؟ که امام رضا(ع) در پاسخ او نوشت: تو چه می‌دانی که من دارای فرزند نیستم؟ سوگند به خدا، این روزها و شب‌ها نگذرد مگر اینکه خداوند پسری به من عنایت کند که خداوند به وسیله او میان حق و باطل را جدا سازد.

امام رضا(ع) در مورد دیگری به ابن قیاما فرمود: سوگند به خدا، خداوند برای من فرزندی به وجود آورد که به وسیله او حق و صاحبان حق را ثابت کند و باطل و اهل باطل را نابود نماید و پس از یک‌سال از این ماجرا، حضرت جواد(ع) چشم به جهان گشود.

در واقع دست‌های توطئه‌گر و فتنه‌جوی واقفیه می‌خواستند با القای شبهه، امامت حضرت رضا(ع) و پسرش حضرت جواد(ع) را انکار کنند و در امامت حضرت موسی کاظم(ع) توقف کنند و بدین وسیله قلوب شیعیان را متزلزل و پریشان نمایند.

علاوه بر بیانات و تصریحاتی که از سوی رسول خدا(ص) و دیگر ائمه اطهار(ع) در امر امامت حضرت جواد(ع) آمده بود، امام هشتم(ع) بارها و به مناسبت‌های گوناگون به امامت حضرت جواد(ع) تصریح و آن حضرت را به شیعیان معرفی نمود تا شبهه‌ای باقی نماند. صفوان بن یحیی می‌گوید: و به امام رضا(ع) عرض کردم: چنانچه برای شما پیشامدی رخ دهد امر امامت به چه کسی واگذار می‌شود؟ امام به فرزندش امام جواد(ع) که نزدش ایستاده بود اشاره کرد. گفتم فدایت شوم! همین پسر سه ساله؟! فرمود: چه مانعی دارد؟ عیسی(ع) سه ساله بود که حجت خدا شد.

سیره امام محمدتقی(ع) در هدایت شیعیان

از آنجا که در تاریخ امامان شیعه(ع) برای نخستین‌بار، شخصی در خردسالی به مقام امامت می‌رسید، طبیعی بود چنین امر بی‌سابقه‌ای با محوریت اساسی‌ترین مسئله مورد اختلاف بین امامت با دستگاه خلافت جور، واکنش‌هایی را در پی داشته باشد، از این‌رو، پیشوای نهم(ع) با درک عمیق از شرایط سیاسی و  فرهنگی جامعه و ترفندهای مامون و توطئه‌های دشمنان امامت، فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی خویش را در هدایت شیعیان و نقش بر آب کردن توطئه‌های دشمنان در محورهای زیر سامان داد:

 تصریح بر امامت خود

از جمله مسائل کلامی که مربوط به امامت در جامعه آن روز مطرح شد این بود که آیا ممکن است کسی پیش از سن بلوغ امامت و رهبری جامعه را به دست بگیرد؟ این موضوع اعتقادی که مصداق نخستین آن وجود مبارک امام محمدتقی(ع) بود نگرانی‌هایی را در میان پیروان اهل بیت (ع) به وجود آورد و آنان را دچار اضطراب و پراکندگی کرد. گروهی به سراغ عبدالله بن موسی برادر امام رضا(ع) رفتند و چون وی را در پاسخگویی به سؤالات خود ناتوان دیدند او را ترک کردند. گروهی دیگر به واقفی‌ها پیوستند و جمعی به امامت احمد بن موسی برادر امام هشتم(ع) قائل شدند. مبنای استدلال آنها، سن کم امام جواد(ع) بود، چون آنان بلوغ را شرط احراز منصب امامت می‌دانستند. برخی از شیعیان برای یافتن حقیقت راهی مدینه شدند تا از نزدیک با امام خویش آشنا شوند و از نگرانی بیرون آیند. آنان با طرح سؤالات متعدد و پاسخ صحیح از امام جواد(ع) به امامت آن حضرت یقین پیدا کردند.

امام جواد در رویارویی با مردم حتی مخالفان با صراحت، خود را پیشوای امت و حجت خدا در زمین می‌دانست. یحیی بن اکثم در حرم پیامبر(ص) با امام برخورد کرد و مسائلی از وی پرسید. در پایان گفت: می‌خواهم درباره مسئله‌ای از شما بپرسم ولی خجالت می‌کشم. امام فرمود: پیش از آن که تو بپرسی من خبر می‌دهم. تو می‌خواهی از امام زمان بپرسی، گفت: به خدا سوگند همین است، فرمود: من همان امام زمان هستم، گفت: نشانه و علامتی نشان بده؟ عصایی که در دست امام بود به سخن درآمد و گفت: او مولای من و پیشوای این زمان و حجت خداست.

 آشکار کردن علم و دانش خدادادی خویش

یکی از ویژگی‌های امامت، علم و دانش امام است. امام جواد(ع) با توجه به سن خود لازم بود قطره‌ای از دریای بی‌کران علم الهی خود را برای مردم آشکار سازد تا مردم به امامتش یقین کنند. از این‌رو، پس از شهادت پدر در مسجد پیامبر(ص) بر فراز منبر رفت و فرمود: من (محمد بن علی الرضا) و جواد هستم. من به نهان و آشکار و نیز آینده امور شما آگاهم، علمی که خداوند پیش از آفرینش آفریده‌هایش به ما عطا کرده است و تا پس از فنای آسمان‌ها و زمین‌ها از آن بهره‌مندیم و چنانچه همدستی اهل باطل و حاکمیت گمراهان و فتنه شکاکان نبود، سخن می‌گفتم که پیشینیان و آیندگان از آن به شگفت آیند. سپس دست بر دهان نهاد و فرمود: ای محمد! سکوت کن آن‌گونه که پدرانت پیش از تو سکوت کردند. پاسخگویی آن حضرت به مسائل فراوان در یک مجلس در سن 9 سالگی بیانگر احاطه علمی آن بزرگوار بر مسائل مختلف و فزونی پرسش‌های گوناگون برای امتحان آن حضرت یا تعلم پرسش‌گران بوده است.

ابراز کرامت

یکی از راه‌های هدایت جامعه و ابهام‌زدایی از اذهان توسط امامان شیعه ابراز کرامات از سوی آنان بود. از امام جواد(ع) کرامات فراوانی نقل شده که بیشتر آنها برای تحکیم عقاید مردم بود، چون انجام کار خارق‌العاده و کرامت از نشانه‌های امامت و جانشینی او پس از رسول خدا(ص) به شمار می‌رفت. عماره بن زید می‌گوید: از امام جواد(ع) پرسیدم: نشانه امام چیست؟ فرمود: این است که توانایی این کار را داشته باشد، سپس دستش را بر روی سنگی نهاد، به گونه‌ای که آثار انگشتانش در آن سنگ نمایان شد و دیدم که آن حضرت آهن را بدون آنکه گداخته باشد کشید و با انگشترش بر سنگ مهر زد. کرامات آن حضرت بیشتر برای نجات دوستان و شیعیان از چنگ ظالمان و آزاد کردن آنها از زندان بود.

اتخاذ موضع منفی در برابر دستگاه خلافت

گرچه امام جواد(ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش با دعوت اجباری مامون به بغداد رفت و در کنار خلیفه جور سکنی گزید، ولی هرگز از ابراز حقایق ابایی نداشت و به تبیین امامت خویش و آشکار کردن دانش خدادادی خود که ویژه رهبران الهی است و ابراز کرامت و اتخاذ موضع منفی در برابر دستگاه خلافت و ناخشنودی از حضور دربار خلیفه می‌پرداخت تا سیاست خویش را برای پیروان امامت ابراز کرده باشد.

ابراز سیاست امام(ع) در مخالفت با دستگاه جور گاه در سخنان حکیمانه‌اش و گاه در رفتارش تجلی می‌کرد. گاهی نیز موضع امام در تبیین صحیح فقه اسلامی و مخدوش اعلام کردن نظرات مسئله‌گویان مزدور نمایان بود که این موضوع در مناظرات یحیی بن اکثم از بزرگان علمای آن دوران با امام جواد معروف است.

یکی از یاران امام جواد(ع) به نام حسین مکاری می‌گوید: در بغداد به محضر امام جواد(ع) رفتم، زندگیش را در ظاهر مرفّه دیدم، در ذهنم تصور کردم که دیگر امام(ع) به مدینه بازنمی‌گردد، امام(ع) که سرش پایین بود پس از لحظه‌ای سر برداشت، دیدم رنگ چهره‌اش بر اثر اندوه زرد شده است به من رو کرد و فرمود: یَا حُسَینُ خُبزُ شعِیرٍ وَ مِلحُ جَرِیشٍ فِی حَرَمِ رَسُولِ اللهِ اَحَبُّ اِلَیَّ مِمّا تَرانِی فِیهَا. ای حسین! خوردن نان جوین و نمک خشن در حرم رسول خدا(ص) برایم از آنچه را که تو می‌نگری محبوب‌تر است.

این مطلب می‌رساند که امام از حضور اجباریش در دربار مامون به شدت ناراحت است و با چنین تشریفاتی ذاتاً مخالف بود.

سیاست‌گذاری و رهبری شیعیان

امام جواد(ع) چه دورانی که به اجبار در کنار مامون در بغداد بود و چه پس از بازگشت به مدینه در حفظ انسجام و رهبری شیعیان که در بلاد اسلامی پراکنده بودند کوشید، آن حضرت از طریق وکلایی همچون علی بن مهزیار، خیران خادم، ابراهیم بن محمد همدانی، احمد بن محمد بن عیسی و صالح بن محمد بن سهل پاسخگوی مسایل دینی شیعیان بود. به‌عنوان نمونه، آن حضرت به ابراهیم بن محمد همدانی نوشت: در آن منطقه وکیلی جز تو ندارم و به دوستان در همدان نوشته‌ام که از تو حرف شنوی داشته باشند.

مبارزه با جریان‌ها و مسلک‌های انحرافی

در همه دوران‌ها دشمن برای پراکنده کردن شیعیان و ایجاد تفرقه دست به توطئه فرقه‌سازی زده است. در دوران امام جواد(ع) آن حضرت با فرقه‌های منحرف از خط امامت برخورد کرده و شیعیان را در اتخاذ موضع مناسب در رویارویی با آنان راهنمایی و هدایت می‌کرد. شاخص‌ترین این گروه‌ها عبارت بودند از: مجسمه، واقفیه، زیدیه و غُلات. حضرت برای مقابله با آنان، پرداخت زکات و اقتدا کردن به آنان در نماز را ممنوع اعلام کرد و از پیروان خود خواست از آنها بیزاری جویند، زیرا خدا از آنها بیزار است.  امام خون سردمداران فتنه‌گر غلات را مباح دانست و به یکی از یاران خود دستور داد تا ابوالسّمهری و ابن الزرقاء، دو تن از سران غلات را به هر طریقی شده از میان بردارند. دلیل این تصمیم امام نقش اساسی آنان در گمراه ساختن افراد و منحرف کردن شیعیان ذکر شده است.

تربیت شاگردان

از آنجا که بهره‌گیری از امام جواد(ع) به طور مستقیم در برخی مواقع مشکل بود و می‌بایست مردم پاسخ سؤالات خود را از کسی که مورد اطمینان بود دریافت کنند، امام به تربیت افراد متعدد پرداخت تا آنان مشکلات مردم را حل نمایند و مردم توسط آنان از ارشاد و هدایت‌های امام برخوردار شوند.

شیخ طوسی نام 113 نفر از اصحاب و راویان آن حضرت را نوشته که در میان آنان افراد زبده و سرشناسی نمایان است. از جمله: احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی که از اصحاب اجماع است و همگان به فقاهت او اعتراف کرده و مرسلاتش را پذیرفته‌اند، احمد بن اسحاق اشعری که شیخ قمیین بود و به نمایندگی از سوی آنان خدمت ائمه می‌رسید و احکام و دستورها را از امامان می‌گرفت و به مردم ابلاغ می‌کرد، زکریا بن ادم قمی که حضرت جواد(ع) او را دعا کرد و او را در زمره یاران حق‌شناس و باوفای خویش به شمار آورد و علی بن مهزیار اهوازی که از وکلای خاص امام بود و آن حضرت برای او دعا کرد و از او به‌عنوان چهره‌ای بی‌نظیر یاد نمود و محمد بن اسماعیل بن بزیع، وی هر چند از وزرای دربار عباسی بود، ولی همچون علی بن یقطین سنگردار و پناهگاه استواری برای شیعیان و مورد اعتماد آنان بود و محضر امام کاظم، امام رضا و امام جواد(ع) را درک کرد.

امام جواد(ع) نیز مانند جدش امام صادق(ع) یاران و شاگردانش را در همه جا حتی در مناصب بالا و وزارت نفوذ می‌داد. نوح بن دراج که ابتدا قاضی بغداد و سپس قاضی کوفه شد، محمد بن اسماعیل بن بزیع و احمد بن حمزه قمی، به مقام بالایی در حکومت رسیدند و با هجرت محمد بن محمد بن اشعث، احمد بن بهیل، حسین بن علی مصری و اسماعیل بن موسی بن جعفر(ع) زمینه تشیع را در مصر فراهم ساختند. امام توسط وکلای خود شبکه گسترده‌ای را در مناطق دور رهبری و هدایت می‌کرد و این شبکه وکالت که زمینه‌ساز هدایت سیاسی و فرهنگی و آمادگی شیعه در عصر غیبت بود توسط امامان بعدی گسترده‌تر شد و به وسیله نواب چهارگانه امام زمان نظم خاصی یافت.

منابع: کتب بحارالانوار و وسایل الشیعه و Hawzah.net

انتهای پیام
captcha