نگاهی به ادبیات داستانی اصفهان در دهه ۹۰
کد خبر: 4074272
تاریخ انتشار : ۰۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۰

نگاهی به ادبیات داستانی اصفهان در دهه ۹۰

یک نویسنده و نمایشنامه‌نویس گفت: ادبیات داستانی اصفهان پس از انقلاب اسلامی، گیاهی است که بذر آن در دهه 70 کاشته شد، در دهه 80 جوانه زد و در دهه 90 سر از خاک برآورد.

نشست نقد و بررسی کتاب چای خاک

به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست نقد و بررسی کتاب «چای خاک» نوشته مرضیه کهرانی، با نگاهی به ادبیات داستانی اصفهان در دهه 90 و زنانه‌نویسی در ادبیات داستانی، روز گذشته، ششم مردادماه در شهر کتاب اردیبهشت برگزار شد.

محمدرضا رهبری، نویسنده و نمایشنامه‌نویس با اشاره به کمبود رسانه‌های تخصصی و عدم توجه به حوزه کتاب در شهر اصفهان، اظهار کرد: بخشی از فرایند رشته‌های تخصصی مانند داستان شامل نوشتن و انتشار است و بخش بزرگتر، صحبت کردن درباره آثار و تمرکز بر فرآیند کاری هر نویسنده، تا بتوان از روش کار آنها و فضای فرهنگی شهر شناخت پیدا کرد.

وی افزود: تمرکز من در این نشست بر دهه 90 خواهد بود، یعنی دوره‌ای که دو کتاب خانم کهرانی منتشر شده است. اگر بخواهم برای درک بهتر فضای این دوره تصویری ارائه دهم، فقط می‌توانم آن را به جوانه ‌زدن تشبیه کنم. ما در دوره‌های قبلی، دانه‌ای کاشتیم که اولین نشانه‌های رویش آن در دهه 80 مشاهده شد و در دهه 90، این گیاه سر از خاک برآورد و قابل رؤیت شد و امیدواریم که در دهه‌های آینده، تنومند و بارور شود.

این نویسنده تصریح کرد: مکتب اصفهان و به‌ویژه جُنگ اصفهان، برای بسیاری از افراد اهمیت فراوانی دارد، ولی واقعیت این است که جنگ اصفهان در فضای فرهنگی شهر حلقه محدود و کوچکی را شامل می‌شد. اگرچه بعداً افرادی در این حلقه فعالیت کردند که بر ادبیات داستانی ایران تأثیرگذار بودند، ولی از نظر تعداد، حلقه بزرگی نبود و در فضای‌های رسمی حضور کمرنگی داشت، برخلاف آنچه در دهه‌های 80  و 90 شاهد بودیم.

تعداد بیشتر زنان نویسنده در دهه ۹۰

وی ادامه داد: پاسخ دادن به بعضی از پرسش‌ها می‌تواند برای ادامه بحث مفید باشد، اینکه در چه شرایطی وارد دهه 90 شدیم، این دهه چه ویژگی‌هایی داشت، چه تمایزی میان آن و دهه 80 وجود دارد و در این دهه، از نظر کمی و کیفی چه وضعیتی داشتیم؟ آمارها نشان می‌دهد که در این دهه، تعداد زنان نویسنده از مردان بیشتر است. از طرف دیگر، تأثیر این نویسندگان بر فضای ادبیات دهه 90 و ادبیات داستانی اصفهان چگونه بود؟ به جز نهادهای رسمی، کدام مجموعه‌های خصوصی در این زمینه تأثیرگذار بودند و این تأثیر چه تفاوتی با دهه قبل داشت؟

رهبری اضافه کرد: بعد از اتفاقات سال 88، جایزه تقریباً شناخته شده اصفهان که اداره‌کل ارشاد آن را برگزار می‌کرد، تعطیل شد. رونقی در فضای داستانی اصفهان شکل گرفته بود که محصول فعالیت چند مؤسسه دولتی و اندک مؤسسات و گروه‌های خصوصی به‌شمار می‌رفت. برای اینکه تصویر دقیق‌تری داشته باشیم، باید توجه کنیم که با وقوع انقلاب اسلامی، بخش زیادی از فعالیت‌های ادبی تعطیل شده بود و آرام آرام فعالیت‌هایی در جمع‌های کوچک در حال شکل‌گیری بود. در دهه‌های 60 و 70، این جمع‌ها گسترش پیدا کرد و افراد جدیدی وارد فضای داستانی اصفهان شدند. در دهه 80، افرادی که در دهه قبل آموزش دیده بودند، کم‌کم آثار خود را ارائه دادند و در دهه 90، به مدرسان این حوزه تبدیل شدند.

وی بیان کرد: برای اینکه تصویر درست‌تری از دهه 80 به‌دست آوریم، باید به تأثیر جریان‌های فکری و فرهنگی بپردازیم، ولی به‌دلیل اینکه مجال این بحث نیست، باید بدانیم بخشی از افرادی که تأثیرگذار بودند، مانند مصطفی ملکیان، ریشه اصفهانی داشتند. بعداً با توجه به اتفاقاتی که در پایان دهه 80 رخ داد، فضای فرهنگی محدود شد و ما وارد دهه 90 شدیم. در دهه 70، آن‌قدر بذر کاشته شده بود که در دهه 80 شاهد جوانه‌زدن‌های بسیاری بودیم. مثلاً، خانم گلابگیر که در دهه 70 در حوزه هنری فعالیت می‌کرد، در دهه 90 مرکزی تأسیس کرد و حلقه‌ای تشکیل داد. بنابراین، این فضاها مانند خانه خورشید و رویش مهر و کسانی که مؤسسه نداشتند، ولی حلقه‌های داستانی داشتند، مانند رهاوی، بهانه روایت و...، فضای فرهنگی شهر اصفهان را شکل دادند. بزرگان این گروه‌ها، افرادی بودند که جنگ اصفهان را تأسیس کردند و اغلب این نسل چشمشان به بزرگانی مانند گلشیری بود.

حلقه روایت‌‌خانه و توجه به اقتصاد فرهنگ

این نویسنده افزود: در کنار این مجموعه‌ها، افراد دیگری که امروز آنها را با مجموعه روایت‌خانه می‌شناسیم، با گرایش‌های مذهبی شروع به کار کردند. البته توجه آنها فقط به داستان نبود و به هر چیزی که در حوزه روایت قرار داشت، توجه می‌کردند. حلقه روایت‌خانه و بهزاد دانشگر حدود 100 کتاب منتشر کرده‌اند و اتفاقاً به اقتصاد فرهنگ نیز توجه می‌کنند. در این دهه، فضا تا حدودی متنوع شد. یکی از حوزه‌ها، ادبیات کودک و نوجوان بود که انتشارات تخصصی برای آن شکل گرفت. همچنین بخش دیگری از فعالان ادبی در این دهه به چشم آمدند که کمتر دیده شده بودند، یعنی افرادی که اصفهان را به‌عنوان محل زندگی انتخاب کرده بودند و اصالتاً اصفهانی نبودند، مهاجرانی که چند نفر از آنها شهرت کشوری دارند و تأثیرگذار هستند، مانند جمشید خانیان، عباس عبدی، محمدرضا آریان‌فر و فرهاد کشوری.

وی ویژگی‌های دهه 90 را توجه به ادبیات کودک و نوجوان، ایجاد تنوع، ظهور نویسندگان مهاجر و حرفه‌ای‌تر شدن نویسندگان خواند و گفت: تقریباً به جز نسل اولیه نویسندگان مانند گلشیری و دیگران که حرفه‌ای کار می‌کرند، تا امروز و در دهه 90 شاهد فعالیت حرفه‌ای نبودیم. اتفاق خوب دیگری که در دهه 90 افتاد، شنیده شدن صداهایی بود که در گذشته شنیده نمی‌شد. مثلاً، در گذشته چیزی از نویسندگان نجف‌آبادی نمی‌شنیدیم، ولی در دهه 90 این اتفاق افتاد. طبق آماری که تا امروز جمع‌آوری کرده‌ام، حدود 30 نویسنده خانم هستند که حداقل دو کتاب منتشر کرده‌اند. این نشان از حرفه‌ای بودن این افراد دارد، چون کسی که دو کتاب قابل بررسی منتشر ‌کند، سابقه طولانی در این حوزه دارد. همچنین در حال حاضر، همین نسل هستند که جلسات ادبی و کلاس‌های داستان‌نویسی برگزار می‌کنند.

رهبری با بیان اینکه جلسات ادبی در اصفهان سرنوشت خاصی پیدا کردند، گفت: جایزه ادبی اصفهان تعطیل شد و مدت‌ها به جز جوایز کوچک، جایزه ادبی دیگری نداشتیم. در سال 97، علی خدایی جایزه جمال‌زاده را پیشنهاد داد که دو سه دوره برگزار شد و در حال حاضر، منتظر هستیم تا ببینیم دور بعدی آن چه زمانی برگزار می‌شود. همچنین باید از جایزه دانشجویی زاینده‌رود در جهاددانشگاهی اصفهان نام برد. در این دوره، کارگاه‌های خاصی نیز برگزار شد که از جمله آنها می‌توان به کارگاه داستان‌نویسی مرحوم محمود نیکبخت اشاره کرد. این کارگاه، برون‌داد خوبی داشت و نویسندگان جدیدی به جامعه ادبی اصفهان معرفی کرد.

«چای خاک»؛ داستان بازآفرینی پس از بحران

وی سپس به تحلیل دو کتاب منتشر شده از مرضیه کهرانی پرداخت و گفت: من ابتدا جذب نام کتاب یعنی «چایِ خاک» شدم و در انتها، این موضوع مرا جذب کرد که عناصر نجات‌بخش داستان که از خاکسترهای یک زندگی متلاشی، زندگی جدیدی را می‌سازند، همان عناصر ساده مثل چای و زن هستند. از طرف دیگر، عامل یا فضایی که موجب فروپاشی این زندگی شده، اتفاقاً فعالیت‌های سیاسی است. اگرچه شخصیت نوری عضو گروه یا شبکه سیاسی احتمالاً چپ‌گرا با فعالیت‌های نظامی است، ولی به نظر من این داستان، سیاسی نیست، بلکه داستان زندگی کسی است که یاد می‌گیرد از پس بحران، خودش را بازآفرینی کند و به زندگی برگردد.

این نویسنده و نمایشنامه‌نویس به زبان داستان اشاره کرد و افزود: با اینکه کتاب ویراستاری شده است، ولی می‌توانست کوتاه‌تر باشد. شخصاً علاقه‌مند به کشف چای و دمنوش‌های جدید هستم، ولی فکر می‌کنم داستان زیاد درگیر چای شده است و نه شخصیت را می‌توانیم دنبال کنیم، نه قصه را، ولی چیزی که برای من می‌ماند، این است که آدمی چگونه پس از تمام مسائل و بحران‌هایی که برایش پیش می‌آید، دوباره سر برمی‌دارد، درست همان‌گونه که می‌گویند شهر بعد از یک بحران خودش را بازیابی می‌کند.

رهبری اضافه کرد: کتاب قبلی خانم کهرانی با عنوان «کرانه ناپیدا» که کمتر به آن پرداخته می‌شود، از این منظر جذاب است که به بازنمایی شهر می‌پردازد. در واقع، نویسندگان اصفهان در دهه 90 توجه بیشتری به بازنمایی شهر در ادبیات داستانی داشتند. تا پیش از این، شهر اصفهان به‌دلیل ویژگی‌های معماری‌اش بیشتر محل وقوع حادثه بود و زیاد بازنمایی نمی‌شد، ولی این بازنمایی در اثر مذکور اتفاق افتاده است.

وی در ادامه بحث بازنمایی شهر در آثار نویسندگان اصفهان، گفت: وقتی راجع به عناصر داستانی صحبت می‌کنیم، به زمان و مکان هم می‌پردازیم. گاهی مکان برای ما صرفاً محل وقوع حادثه است، به‌عنوان یک عنصر داستانی از آن استفاده می‌کنیم و سوژه ما نیست، ولی توجه به شهر از منظر تاریخ فرهنگی و جامعه‌شناسی، نوعی توجه مدرن محسوب می‌شود. یعنی افراد توجه می‌کنند که چه تأثیری بر شهر دارند و برعکس، شهر چه تأثیری بر آنها دارد و این رابطه را مطالعه می‌کنند. یکی از جدی‌ترین و دقیق‌ترین محل‌های این مطالعه، داستان است که حتی این بحث را از جامعه‌شناسی دقیق‌تر بررسی می‌کند.

این نویسنده و نمایشنامه‌نویس تصریح کرد: در این مطالعه، شهر صرفاً یک مکان وقوع حادثه نیست، بلکه ابعاد مختلف آن در نظر گرفته می‌شود. در دهه‌های گذشته، دو کتاب منتشر شده که برای مطالعه شهر اصفهان بسیار مهم است؛ «جن‌نامه» هوشنگ گلشیری و «شب هول» هرمز شهدادی. در داستان‌های کوتاه، نشانه‌هایی از این رویکرد وجود دارد. برای مثال، آقای کلباسی کارهای زیبایی ارائه داده و در دهه‌های اخیر توجه بیشتری نشان داده‌ است. البته این موضوع در میان تمام نویسندگان عمومیت ندارد. مثلاً، آقای خدایی با تمام ارزش کارهایش، توجهی به اصفهان ندارد، ولی این رویکر رو به رشد است. در دهه‌های گذشته، فقط یکی دو قله این حوزه به اصفهان پرداخته بودند و آرام آرام شاهد بودیم که نویسندگان به اصفهان پرداختند و می‌پردازند. شاید هنوز آن کار جامعی که انتظار داریم، یعنی هم به طبقات مختلف انسانی پرداخته شود و هم صرفاً محدوده تاریخی اصفهان دیده نشود، وجود ندارد.

وی اضافه کرد: در شهر، روابط افراد با یکدیگر بسیار مهم بوده و به بعضی از خاطرات راه پیدا کرده است. نویسندگانی که خاطراتشان از قلم‌زنی را گفته‌اند، رابطه شاگردها و استادها را بیان کرده‌اند. این رابطه‌ها بسیار مهم است و نویسندگان کم‌کم به این حوزه وارد شدند. مثلاً، اثر مرحوم بهروز بدخشان با عنوان «صحرا روغن» بسیار مهم است و اجزا را به دقت بیان می‌کند.

دهه ۴۰؛ آغاز نویسندگی زنان در ایران

در ادامه، مرضیه گلابگیر، نویسنده و مدیر خانه خورشید به موضوع زنانه‌نویسی در ادبیات داستانی پرداخت و گفت: ما زنان با احساسات بیشتری زندگی می‌کنیم، می‌نویسیم و می‌میریم. سال گذشته، کتاب «دختران شهرزاد» از حسن میرعابدینی چاپ شد که پژوهشی تخصصی درباره زنان نویسنده ایرانی است. بر این اساس، در دوره قاجار، نویسندگان زن مانند فخرالدوله دختر ناصرالدین شاه حضور داشتند، ولی تعدادشان بسیار محدود بود و نمی‌توان آنها را نویسنده به‌حساب آورد. آغاز نویسندگی زنان در ایران به دهه 40 برمی‌گردد. در فاصله سال‌های 40 تا 69، 25 نویسنده زن حرفه‌ای در ایران فعالیت می‌کردند، در مقابل 130 نویسنده مرد. برخی از این افراد، نویسندگان جدی بودند، مانند سیمین دانشور و گلی ترقی. برخی دیگر از آنها، نویسنده‌هایی بودند که برای مجلات عامه‌پسند می‌نوشتند. همچنین در حدود دهه 80، 370 نویسنده زن حضور داشتند و در مقابل، 590 نویسنده مرد. این آمار نشان از آن دارد که اتفاق خوبی در داستان‌نویسی زنان افتاده است و ما توانستیم قصه‌گویی آنها را بشنویم.

وی افزود: اینجاست که داستان‌نویسی زنان به‌صورت حرفه‌ای مطرح می‌شود. سؤالی که من قصد داشتم به آن پاسخ بدهم، این بود که این افراد چه ویژگی‌هایی داشتند که فردی مانند میرعابدینی به بررسی فعالیت‌های آنها پرداخته است؟ شخصاً دست به تفکیک جنسیتی نمی‌زنم و ادبیات را زنانه یا مردانه نمی‌دانم، ولی به هر حال، بعضی از این تفکیک‌ها در جامعه وجود دارد. البته با نظر ویرجینیا وولف هم موافق هستم که می‌گوید به جنسیت فکر کردن موقع نوشتن، مخرب است، ولی از آن گریزی وجود ندارد. همان‌طور که می‌دانید، تفاوت‌های نژادی، قومی و فرهنگی در ادبیات وجود دارد و دسته‌بندی کتاب‌ها براساس همین تفاوت‌هاست.

این نویسنده تصریح کرد: مشهور است که می‌گویند در ادبیات و داستان‌های زنان، جملات پرسشی و تأکیدی زیاد است و در ادبیات مردان، جملات خبری. این نکته از نظر من درست نیست، چراکه با ویراستاری معمولاً این اختلاف‌ها حل می‌شود. آنچه در ادبیات زنانه مشخص است، زاویه دید، شخصیت‌پردازی، فرم و محتواست. مثلاً، تحقیقی انجام شده که نشان می‌دهد در گویش انگلیسی‌زبان‌ها، کلمه nice بسیار استفاده می‌شود، یا زنان آمریکایی طیف رنگی بیشتری از مردان آمریکایی می‌شناسند. فکر می‌کنم در ایران نیز همین آمار درست باشد. این شاخصه‌ای بود که در کتاب قبلی خانم کهرانی وجود داشت، یعنی استفاده از رنگ‌ها. اسامی خاص رنگ‌ها به‌کار برده شده و لایه‌های درونی به‌کار گرفته شده‌اند.

وی در خصوص بعضی از بخش‌های کتاب‌های کهرانی، گفت: شغل نویسنده، ویراستاری هم هست و فکر می‌کنم به‌دلیل قوانین ویراستاری که گاهی مردسالارانه است، بعضی از جملات از حالت لطیف زنانه و روان بیرون می‌آید. در مجموع، فرم و محتوا در آثار خانم کهرانی خیلی خوب استفاده شده و از شاخصه‌های اثر وی محسوب می‌شود.

ویژگی‌های مخصوص آثار زنانه

گلابگیر بیان کرد: از دیگر ویژگی‌های مخصوص زنان می‌توانم به واژه‌های خاص و جزئی‌تری که آنها در نوشته‌های خودشان به‌کار می‌برند، اشاره کنم. زنان حتی در آشپزخانه هم بسیار با دقت و براساس جزئیات عمل می‌کنند و این تنها مشخصه نگاه زنانه است که با ریزه‌کاری می‌نویسند. جملات کوتاه در آثار خانم کهرانی زیاد است، ارتباط را افزایش می‌دهد و جزو ویژگی‌های جملات زنانه به‌شمار می‌رود. ما در گفت‌وگوهای روزمره، حرف یکدیگر را قطع می‌کنیم. شاید دلیل آن، تمایل ما به صحبت کردن تعاملی باشد و این ویژگی نیز از شاخصه‌های آثار خانم کهرانی است.

وی افزود: نشانه‌هایی که اصولاً برای آثار زنانه نام می‌برند، یکی استفاده از سه نقطه و خط تیره یا نشانه‌های فرازبانی است. فکر می‌کنم خانم کهرانی به‌دلیل همان شغل ویراستاری، تعدادی از این ویژگی‌ها را حذف کرده باشد. آنچه به نظر من بسیار شاخص است، همان فرم و محتواست که یک اثر زنانه خاص ایجاد می‌کند. زمانی که این کتاب را می‌بینم، احساس می‌کنم یک زن با دنیای خاص خودش آن را نوشته است. مرحوم نیکبخت همیشه می‌گفت: «ملاقه‌ات را در دیگ خودت بزن.» این جمله برای من بسیار کلیدی است. اگر ما واقعاً از درون خود بنویسیم، خیلی بهتر می‌توانیم احساس متقابل را ایجاد کنیم.

مدیر خانه خورشید در خصوص کتاب «چای خاک» نیز گفت: استفاده از اسامی چای‌ها در عنوان هر فصل، کار جدیدی نیست که نویسنده ابداع کرده باشد، ولی با شیوه خودش این کار را انجام داده است. اولین نمونه این روش در کتاب «مثل آب برای شکلات» از لورا اسکوئیول ارائه شده که او هم با یک دستور آشپزی شروع می‌کند. نمونه این کار در ادبیات ما، آثار عطیه عطارزاده به‌شمار می‌رود که در کتاب «راهنمای مردن با گیاهان دارویی» از این روش استفاده کرده است. خانم کهرانی نیز از این قالب استفاده کرده که به نظر من، خیلی خوب جواب داده است. یعنی اگر بخواهم به نقطه قوت و شاخصه این کتاب اشاره کنم، همین استفاده از انواع و اقسام نوشیدنی‌ها در هر بخش است. شخصیت اصلی داستان تلاش می‌کند با زنانگی خودش که همین درست کردن نوشیدنی‌هاست، مرد را به کنترل دربیاورد که به نظر من، نویسنده در استفاده از این روش بسیار موفق بوده است.

گزارش از مسعود احمدی

انتهای پیام
captcha