محمد عزیزی، زاده خراسان جنوبی و تحصیل کرده ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه است. او از قبل از انقلاب تا به امروز منتقد ادبیات بوده و هست. اولین کتاب خود را بهار 1354 با عنوان «گوشت و زنگوله» منتشر کرد و تاکنون حدود چهل کتاب را به مخاطب کتاب خوان عرضه کرده است. عزیزی نویسنده کتاب «سفر صبح» رمان زندگینامه شهید اندرزگو است. به مناسبت سالروز شهادت اندرزگو گفتوگویی با نویسنده «سفر صبح» انجام دادهایم.
ایکنا - در رابطه با کتاب «سفر صبح» توضیح دهید.
کتاب «سفر صبح» را حدود 25 سال پیش در سال 1376 نوشتم. علت نوشتن این کتاب این بود که شهید اندرزگو بین شهیدان شاخص دوران انقلاب و مبارزات پیش از پیروزی انقلاب، چهره بسیار جذابی است. او روحانی و معلم بود. خیلی فداکارانه و با شیوههای جدید نسبت به آن روزگار شروع به مبارزه با دستگاه مخوف ساواک میکند. من با این شخصیت همزادپنداری میکردم. این کتاب رمانی براساس زندگی ایشان است. برای مستندسازی بیشتر از مدارک موجود استفاده و آنها را ساماندهی و بازسازی کردم که به شکل رمان درآمد.
ایکنا - علت انتخاب نام «سفر صبح» چه بود؟
در ادبیات ما ظلم را همیشه به شب تعبیر میکنند مانند این بیت از نیما که میگوید: «به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را»؛ یعنی هیچ جای امیدی وجود ندارد. بنابراین از دل شب است که انسان به سمت روشنایی، نور و صبح سفر میکند «أَلَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ». به همین دلیل نامگذاریها برای من بسیار مهم است زیرا نمیخواهم شعاری باشند و میخواهم چکیده آن کار هم باشد. کتاب را «سفر صبح» نامگذاری کردم که از دل شب طاغوت به سمت صبح انقلاب سفر میکند.
ایکنا - چه ویژگی شهید اندرزگو را برجسته میکند؟
در درجه اول خلوص نیت ایشان است؛ آنچه خود را در معنای عارفانه فنای فیالله میکند. او کسی است که در راه عشق و هدفی که دارد و در راه رضای خدا از همه چیز خود که بسیار عزیز هم هست، میگذرد. ایشان چهار فرزند داشتند و به شدت فرزندان خود را مثل هر انسانی دوست داشتند اما عشق به خداوند و آزادی وطن باعث شد که از تعلقات دنیوی بگذرد و ایثار کند. شهید اندرزگو نیز مثل مبارزان و مجاهدان دیگر این ویژگی بسیار در او مشهود بود.
شهید اندرزگو اگر شهید نمیشد حتماً از شخصیتهای درجه اول و تأثیرگذار انقلاب میشد و اما این اتفاق رخداد و ما ایشان را در نزدیکترین زمان به پیروزی انقلاب از دست دادیم. شهید اندرزگو قبل از افطار با لب روزه به شکل وحشیانه ترور میشوند. نحوه شهادت اندرزگو هم از جلوههای حماسه است که هنگام ترور به نوعی رفتار میکند که سالم به دست ساواک نیافتد و دستگیر نشود. در رابطه با ایشان و امثال شهید اندرزگو بسیار میتوان صحبت کرد. امیدوارم که این کتابها خوانده شود. امید که بتوانیم پاسدار خون این عزیزان باشیم و بتوانیم به کار آنها حرمت بگذاریم. آنها به امید روشنایی جان خود را در کف دست گذاشتند و ما نیز ادامه دهنده راه شهدا باشیم.
ایکنا - جذابترین بخش رمان زندگی شهید اندرزگو کدام بخش است؟
ایشان یک شخصت پویا و فعالی بودند مثل وقتی که از چنگ ساواک میگریختند. مثلاً در موقعیتهایی میبینیم که چند گروه مختلف دارند او را تعقیب میکنند و در کوچه به او میرسند. آنها از خود او درباره علی اندرزگو پرسوجو میکنند و ایشان هم خیلی راحت آنها را فریب میدهد و از دام پهن شده برای دستگیری خود فرار میکند. شهید اندرزگو مثل ماهی لغزندهای بود که مدام از تور ساواک فرار میکرد. حتی چند باری که به دست ساواکیها افتاده بود باز هم توانست خود را نجات دهد.
یا مثلاً زمانهایی که مینشست و با خدای خود خلوت عارفانه و رازگونهای میکرد از قسمتهایی بود که آن شکوه ایثار را در مناجاتها و گفتوگوهای خالصانه حس میکردم. همه شخصیتها نقاط قوت و ضعف دارند اما شهید اندرزگو فردی بود که نقاط قوتش بیشتر بود.
ایکنا - مطالب زیادی در رابطه با شهید اندرزگو منتشر نشده است و تنها همین یک کتاب است که منتشر شده آیا درست است؟
بله. در آن زمان که من این کتاب را نوشتم بهجز اسناد پراکنده هیچ مطلبی قابل استنادی وجود نداشت. بعد از نوشتن این کتاب دو نفر دیگر کارهایی کردند که اسناد و منابع آن هم همین کتاب بوده است. این کتاب هم آنطور که شایسته و بایسته آن است مورد نقد و بررسی قرار نگرفت.
ایکنا - آیا شخصیت شهید اندرزگو ظرفیت این را دارد که کتابها و آثار دیگری پیرامون آن منتشر شود یا همه آنچه مورد نیاز است را شما در این کتاب بیان کردید؟
حتماً باید منتشر شود. چه شخصیت شهید در اندرزگو و چه دیگر شهدا ابعاد گوناگونی وجود دارد که میشود در رابطه با آنها مطلب نوشت. هر نویسندهای هم دید خود را دارد. بنابراین میتوان از زوایای مختلف به چنین شخصیتهایی پرداخت.
ایکنا - بعد از گذشت این مدت از نوشتن کتاب «سفر صبح» اگر بخواهید دوباره آن را بنویسید چگونه خواهید نوشت؟
اگر بخواهم دوباره آن را بنویسم با آنچه که قبلاً نوشتم خیلی متفاوت خواهد بود. معنای این حرف این نیست که این کتاب منتشر شده را نمیپذیرم و دوست نداشته باشم بلکه خیلی آن را دوست دارم و با هر کلمه و جمله آن خاطرات فراوانی دارم و زندگی کردم. در سالهای نگارش این کتاب من جوانتر بودم و حتماً شور نوشتن در من بیشتر بود. اکنون حس میکنم که عمق نوشتن در من نسبت به آن زمان بیشتر شده است. ممکن است اگر بخواهم دوباره این زندگی را بنویسم حجم کتاب دو برابر یا کمتر شود اما به هر حال با نسخه اولی متفاوت خواهد بود.
انتهای پیام