سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت مطالب متعددی را منتشر کرده است که در ادامه برخی از پربازدیدترین آنها مرور میکنیم.
علامه طباطبایی در برابر کودکان هم متواضع بود
حجتالاسلام سیدعلیاکبر نوری، از همراهان علامه طباطبایی
یکی از ویژگیهای مرحوم علامه طباطبایی، ادب ایشان بود که این ادب فقط در مقابل شخصیتها و عالمان نبود بلکه در مقابل طلبههای جوان و نوجوان هم نهایت رعایت ادب را داشتند. حتی یکبار برای دیدن علامه به احمد آباد دماوند رفتم. قبل از بنده کودکی حدود هفت ساله از همسایهها خدمت ایشان رسیده بود که وقتی نوع نشستن علامه را میدیدید گمان میکردید عالمی بزرگ در مقابلشان قرار دارد یعنی در مقابل این کودک هم نهایت ادب را رعایت میکردند. نمونه دیگر اینکه یکبار در حرم مطهر حضرت رضا(ع) بودیم که وقتی یک روحانی روستایی با ایشان مواجه شد ایشان به گونهای متواضعانه با این روحانی پیرمرد روستایی برخورد کردند که انگار با یک مرجع تقلید مواجه شدهاند. ایشان حتی نسبت به بنده که دائماً همراهشان بودم رعایت ادب را کنار نمیگذاشتند چراکه ادب در تک تک سلولهای وجودشان بود.
نیازمند درد فلسفهایم نه علم فلسفه
رضا داوری اردکانی؛ استاد پیشکسوت فلسفه
ما به فلسفه نیاز داریم؛ به دردِ فلسفه نیاز داریم نه به علمِ فلسفه. علم فلسفه از عهده این کار برنمیآید. نصرالدین طوسی با همه عظمتش نمیتواند درد توسعهنیافتگی را درمان کند. فلسفه و دردِ فلسفه از آن جهت کارسازِ کار ماست که میتواند این ارتباط را درک کند، به ما مدد برساند که چگونه بین چیزها و اشیاء، گروهها، کارها ربط و نظم به وجود بیاوریم. این خِرد عملی است که فلسفه در بهترین صورت میتواند به ما بدهد و به هر حال ما احتیاج داریم و این را نیز میگویم که اگر جهان توسعهنیافته این خِرد را میداشت به بحث توسعهنیافتگی دچار نمیشد. پس فلسفه به درد میخورد، اما چرا میگویم به درد نمیخورد؟ فلسفه از آن جهت به درد نمیخورد که وسیله برای من نمیشود! من میخواهم آن را مصرف کنم، خودم میخواهم آن را به کار ببرم، فلسفه ابا دارد از اینکه وسیلهای برای من شود و من آن را در هر راهی و هر جایی که خواستم، مصرف کنم.
ما علم را میآموزیم و به کار میبریم. پزشک زیستشناسی بلد است و این زیستشناسی به کار او میآید، اما فلسفه را نمیتوان به کار زد. مشکل بزرگی است که باید تابع فلسفه بود در عین حال و بعد میگوید فلسفه اختیار هم هست. این اختیار کجاست؟ اختیاری که باید تابع آن بود چگونه است؟ کسی نمیگوید فیلسوف محکوم و مجبور است که اینطور حرف بزند. اما یک درکی دارد. این «فیلو» را نادیده نگیرید. درکی دارد که «درک دوستی» است؛ دوستی در جانش است. نمیگویم در مابعدالطبیعه به معنای رسمی لفظ است، مابعدالطبیعه را معمولا ماوراء الطبیعه میگیرند. ماوراء الطبیعه یک امری است که ما بعد الطبیعه به نام بحثی است از افلاطون آغاز شده و با درک دوستی تفاوت دارد.
بیتالمال خرج سلبریتیها میشود
احسان شاهقاسمی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
در کدام کشور دنیا پول بیتالمال هزینه سلبریتیها میشود؟ وقتی به این فرصتطلبها و افراد بیسواد بگویید ترکمنستان کدام سمت ایران است، اکثر آنها بلد نیستند. آنها هیچ دستاوردی ندارند و اقدامات آنها فقط ارزش نمایشی دارد. بنابراین وقتی پول را خرج آنها میکنید در دانشگاههای ما فاجعه اتفاق میافتد. ما به سلبریتیها خدمات ایمنی و امنیتی میدهیم. در حالیکه هر کسی به آنها اعتماد میکند دچار اشتباه شده است چراکه بسیاری از سلبریتیها سر همه را کلاه میگذارند اما چون ما دانشگاهیان در شأن خودمان نمیدانیم با آنها مبارزه نمیکنیم هرچند خود بنده از معدود افرادی هستم که با آنها مبارزه میکنم اما چون بسیاری از افراد از تبعات آن میترسند بنابراین با سلبریتیها گلاویز نمیشوند.
اولویت اهل بیت(ع) پرهیز از خشونت بود؛ هم در اعتراض هم در برخورد با معترض
حجتالاسلام سید محمدمهدی رضویپور، استاد حوزه و دانشگاه
پس در نگاه اهل بیت(ع) یک اولویتهایی در اعتراض هست و اصلا نوع مواجهه ایشان با معترضین و نوع بیان اعتراض در سیره اهل بیت(ع) خیلی جای بحث و بررسی دارد. اگر بخواهیم سیره آنها را در این چهار دهه تطبیق بدهیم متاسفانه ما خیلی از آنها فاصله گرفتیم و اصلا دریافت صحیحی از اعتراض اهل بیت(ع) در نوع اعتراضات ما وجود ندارد. غالبا اعتراضات ما تبدیل یک هیجاناتی میشود که نادرست است و منجر به این میشود که ما هیچ وقت فضا و بستری برای اینکه بتوانیم اعتراض صحیح خودمان را اعلام کنیم نداشته باشیم. از طرفی با توجه به موقعیت سیاسی و جغرافیایی کشورمان، دشمن به راحتی میآید و از اعتراضات ما سوء استفاده میکند و خواستههای خودش را در این اعتراضات پیگیری میکند و آن را در قالب آشوب و خشونت پیش میبرد که نهایتا منجر به وقایع ناگواری میشود که در این ایام همه ما با آن روبرو هستیم.
دلیل مخالفت آیتالله بروجردی با درس اسفار علامه طباطبایی
آیتالله محمدعلی گرامی، از شاگردان علامه طباطبایی
تدریس اسفار داشتند و ما خدمتشان میرسیدیم اما برخی به آیتالله بروجردی فشار آوردند که در حوزه شما، فلسفه تدریس میشود لذا مرحوم بروجردی ایشان را احضار کردند و فرمودند خودم هم در اصفهان تدریس فلسفه داشتهام اما الان فشار بسیار زیاد شده است بنابراین بهتر است اسفار را تعطیل و شفا را درس بدهید چون در این دو درباره معاد جسمانی تفاوت دیدگاه وجود دارد. در اسفار، معاد اینگونه توضیح داده شده که ما با این جسم، به جهان آخرت نمیرویم بلکه با جسم برزخی، شبیه به آنچه در خواب میبینیم میرویم اما ابن سینا در شفا میگوید گرچه مبانی عقلی و فلسفی چیز دیگری میگوید اما چون مخبرِ صادقی به ما خبر داده با همین بدن مادی میرویم بنابراین به گفته او ایمان داریم. علامه طباطبایی هم با تعطیل کردن اسفار، شفا را تدریس کرد.
تعادل درونی از مهمترین اثرات زیست فیلسوفانه است
حجتالاسلام احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم
تعادل درونی از مهمترین اثرات زیست فیلسوفانه در حکمت متعالیه است و این امر به دلیل شناخت خوبی است که آنها از قوای درونی دارند. لذا فیلسوفان صدرایی قوای نفس را به خوبی میشناسند و به دلیل ورزیدگی که در قوه عقل به دست آوردند میتوانند کنترل سایر قوا را هم در دست بگیرند. ویژگی دیگر فلسفه صدرایی که آثار اجتماعی مهمی دارد جامعنگری است. به تعبیر امام خمینی کسانی که فقط متکلم بودند ضربه کمی به اسلام نزدند، کسانی که فقط فیلسوف بودند هم ضربه زدند، کسانی که فقط در خط عرفان و تصوف رفتند هم ضربه زدند، کسانی که فقط فقه خواندند هم ضربه زدند. اسلام یک نگاه جامع و همهجانبهنگر را مطالبه میکند و کسانی که چنین نگاهی دارند بیشترین فهم را از اسلام دارند و فلسفه صدرا اینگونه است.
از فلسفه فرار نکردم، از استکبار فلاسفه فرار کردم
بهاءالدین خرمشاهی، مترجم و قرآنپژوه
من از فلسفه فرار نکردم، از استکباری که برخی فلاسفه دارند فرار کردم یعنی میگویند همه چیز باید فلسفیده شود تا فهمیده شود. خب ما عقل کلامی هم داریم، عقل اجتماعی هم داریم، عقل هنری هم داریم، عقل ادبی هم داریم. من از استکبار که نه در فلسفه بلکه در فلاسفه میدیدم فرار کردم. آنها اعتقادات دینی را به محک خودشان میزنند.
من میگویم لزوما با عقل فلسفی نیست که ایمان میآوریم البته اگر با عقل استدلالی ایمان بیاوریم خوب است ولی نباید از همه مردم انتظار فلسفه دانستن و ایمان آوردن با استدلال داشته باشیم. من با آقای دینانی در این رابطه خیلی بحث کردم، بعضی وقتها به هم اخطار میدادیم داریم از بحث فلسفی خارج میشویم. اینکه ما استدلال کلامی کنیم که شباهت زیادی به فلسفه دارد صحیح نیست. البته مباحث اثبات وجود خداوند بینابین کلام و فلسفه است.
انتهای پیام