به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، تفسیر قرآن یکی از دستاوردها و یا نشانههای تمدن اسلامی است. تمدنی که بر مدار قرآن شکل گرفت و تلاشش آن بود که با ارجاع مدام به کتابالله، میزانی برای حیات اخلاقی، سیاسی، جزائی، فرهنگی، علمی و ... بیابد.
نفس تفسیر قرآن به عنوان یک کنش، خود میتواند مورد تامل قرار گیرد. بیشک آشنایان به مباحث دینی از مناظر مختلف میتوانند مناظر مختلفی از یک پدیده واحد را نشان دهند. در این معنا، اندیشمندان به عنوان ناظران آگاه به موضوعات علمی، میتوانند جنبههای مختلف امری را بیان کنند. اگر این تعبیر را بپذیریم، با بررسی بخش کوچکی از نگاههای علمی به تفسیر قرآن میتوان پیچیدگی و ابعاد تفسیر قرآن در جهان معاصر را یافت. خودآگاهی از این روند میتواند موجبات فراروی و یا تقویت تفسیر قرآن در جهان معاصر باشد.
ضرورت ارائه تفاسیر جدید
تفسیر قرآن در جهان معاصر هر چند مانند گذشته دغدغه بسیاری از مومنان است، اما اقتضائات جهان جدید، تفسیر قرآن را درگیر اقتضائات جدیدی کرده است. اندیشمندان تا حدودی همراه هستند که نیازها و اقتضائات جدیدی وجود دارد و این را به بیانهای مختلفی بیان کردهاند که میتواند نشاندهنده تکثر مناظر و بیانهای این جنبه از تفسیر قرآن در جهان معاصر باشد.
حجتالاسلام آکوچکیان در این زمینه معتقدند که «از چشمانداز فرایندی مسئله پیش روی مفسر جهان معاصر سطوحی از نظام انتظارات و نیازها به دین دارد، به این معنا که ما در جهان جدید با نیازها و انتظارات جدیدی روبرو شدهایم». از نظر ایشان اقتضائات جهان جدید برای تفسیر قرآن را میتوان نظام انتظارات و نیازهای جدید دانست.
عباس تقویان، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) بیان کرده است که روزگار ما روزگاری است که در حقیقت سوالات جدیدی پدید آمده و باید رویکردی موضوعی به قرآن داشته باشیم. وی معتقد است که جهان جدید سوالات جدیدی را حاصل کرده است و این را میتوان با تفسیر موضوعی حل کرد.
میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز بر آن است که فهم قرآن، ادبیات قرآن و فهم جهان قرآنی با تمدن اسلامی مربوط و شیوه فهم سوژه مسلمان است. از آنجا که شیوه فهم سوژه مسلمانی با تمامی ساختارها و ابعاد، جوانب و ساحات مختلف حیات اجتماعی اسلامی گره خورده است، بعضا ورود به این مسائل مشکلاتی برای متفکران ایجاد کرده است. از نظر این جامعهشناس دین، فهم و یا تفسیر در پیوند با وضعیت عینی مفسر و ابعاد و جوانب انضمامی او دارد.
حجتالسلام والمسلمین حسین علویمهر، استاد حوزه و دانشگاه نیز دست روی نیازهای دنیای معاصر میگذارد و معتقد است که «روشهای سنتی جایگاه و اعتبار خاص خود را دارند، ولی ما برای نیازهای دنیای معاصر، تحولاتی را باید در روش و محتوا تفاسیر ایجاد کنیم». در این خصوص نظر دیگر را سیداسحاق حسینیکوهساری دارد که معتقد است ضرورت تفاسیر جدید به دو بخش درون دینی و برون دینی تقسیم میشود، وی بر آن است که از نظر درون دینی از آنجایی که قرآن نسخهای شفابخش است، بیش از یک میلیارد مسلمان نیازمند نقشه راهی علمی هستند که منبعث از قرآن باشد و این نیازمند تفاسیر جدید است، از نظر برون دینی نیز مباحثی مانند داعش ضرورت تفسیر جدید از قرآن را ایجاد کرده است.
اندیشمند دیگری چون حجتالاسلام والمسلمین حسن پویا، استاد حوزه و دانشگاه، نیز از منظری مشابه با نیازهای جدید و ضرورت پاسخ به ایننیازها، وجود تفاسیر جدید را ناگزیر میداند و حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادیآملی نیز تلاش کرده است که بین مفهوم و مصداق در قرآن تفکیک حاصل کند و ضرورت تفسیر را در خصوص مصادیق معرفی کند و نه مفاهیم، وی در این زمینه میگوید: کتاب الله انسان را همیشه به سوی خوبیها، هدایت و کمال دعوت میکند. خوبیها و بدیها از نظر مصداق دچار تغییر میشوند، اما خوبها همیشه خوب هستند و بدیها همیشه بدند، گرچه مصداق این مفاهیم با گذشت زمان تغییر میکند... مصادیق و نمونهها در گذشت زمان تفاوت پیدا میکند، تشخیص مصادیق و دادن ارتباط با آیات در هر دورهای نیازمند تفسیر جدیدی است.
برخی دیگر از اندیشمندان معتقد هستند که به راحتی نمیتوان حکم به ضرورت وجود تفاسیر جدید داد. شاید نگاه سیدرضا مودب که پیشتر اشاره شد، اگر از نظر مودب مفاهیم قرآن ثابت است و مصادیق میتواند با تفاسیر جدید مشخص شود، از نظر ستودهنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، وظیفه تفاسیر جدید، تطبیق میراث تفسیری در قالب روایات با مسائل روز است. در همین راستا مرتضی جوادیآملی معتقد است که در هر دورهای بر اساس شرایط علمی و فرهنگی آن دوره مفسران میآیند و به سراغ فهم قرآن میروند و مرادات قرآنی را روشن میکنند. آن مقداری که به نظر میرسد این است که تاکنون، گرچه فراز و فرودی داشته است و در برخی مقاطع درخشی در مباحث تفسیری وجود داشت و برخی مقاطع چنین خصوصیتی را در مفسران قرآن نمیبینیم، در مجموع به خصوص در دوره بعد از انقلاب و وضعیتی که علامه طباطبائی در باب تفسیر قرآن ایجاد کردهاند و ادامهاش در تفسیر تسنیم مشاهده میشود، میتوان گفت بخش قابل توجهی از مرادات و منظورات الهی در آیات الهی روشن شده است.
آسیبشناسی تفاسیر سنتی
موضعگیری در قبال کیفیت تفسیر جدید قرآن در جهان معاصر میتواند ناشی از خوانش وضعیت تفاسیر سنتی باشد. حجتالاسلام آکوچکیان در این زمینه نوعی آسیبشناسی را پیش کشیده و معتقد است که روششناسیهای مرسوم تنها به استنباط مسائل فردی و الفاظ میپردازند و عملا روششناسیهای موجود نمیتوانند به مسائل جدید پاسخگو باشند. از سوی دیگر تقویان معتقد است که روشهای سنتی مخاطبان خاصی دارند و تخصصی بودهاند در حالی که تفاسیر در جهان معاصر باید به نوعی با مخاطبان عمومیتری ارتباط برقرار کنند.
اما تمایل به اصلاح تفسیر سنتی در همه به یک میزان نیست، کوهساری معتقد است که تفسیر سنتی پویاست، این مسئله را چنین توضیح میدهد که تفسیر شیعه که تکیه به عقل و عرفان دارد که مانند فقه سنتی پویاست. کوهساری حتی به تعیین مصادیق بهترین تفاسیر معاصر اقدام کرده و میگوید: بهترین نمونه این جریان روش تفسیری علامه طباطبائی و شاگردان ایشان مانند آیتالله جوادیآملی، آیتالله مصباح، آیتالله مکارم، آیتالله سبحانی و... است.
میری معتقد است فارغ از روش باید نگاه اجتماعی به آیات قرآن داشت و از رویکرد متافیزیکی صرف اجتناب کرد، وی معتقد است که رویکردهای کلی که امروزه در جامعه ما و اساسا در جهان معاصر به قرآن پرداخته میشود، باید با رویکرد اجتماعی باشد. شما انصاف، زکات، انفاق و بسیاری از مفاهیم دینی را نگاه کنید، بسیاری از کسانی که سعی کردهاند ابعاد قرآنی را تفسیر کنند، تلاش کردهاند نگاهی اجتماعی به اصول و مفاهیم قرآنی داشته باشند و به جای آنکه به ابعاد متافیزیکی و آن جهانی توجه کنند، تلاش کردهاند تبیینهایی را بسط و توضیح دهند که زندگی این جهانی و رابطه با جامعه و اجتماع را برجسته میکند، برخلاف اندیشهها و رویکردهای گذشته که به دنبال ابعاد متافیزیکی و معنوی بود.
حجتالاسلام جوادی نیز کمابیش به نزدیک شدن مفسران به زندگی در ابعاد مختلف آن تاکید دارد و معتقد است که باید تلاش کرد تا مباحث عینی را بیشتر مطرح کرد. وی تصریح میکند که امروزه تفسیر بهتنهایی کارآمد نیست و ما علوم اعتباری ذهنی و انتزاعی نمیخواهیم و باید حکم قرآنی را به مدلهای قرآنی تبدیل کنیم و مفسران را تشویق و ترغیب کنیم که به این فضا نزدیک شوند و به این مسئله کمک کنند.
توافق بر سر رویکرد انضمامی تفاسیر
دوران جدید در جهان اسلام را موجهای دوری و نزدیک به ساحل سنت تشکیل میدهد. در این میان، توافق بر سر نوعی رویکرد انضمامی در تفسیر را میتوان اشتراک اندیشمندان در خصوص تفاسیر معاصر قرآن داشت. آکوچکیان این سطوح انضمامی را اعم از سطوح فردی، اجتماعی، تمدنی و سیاسی و ... میداند و معتقد است در گذشته یک بزرگوار اهل تفسیری برای مردم وعظی، منبری سخنرانی اخلاقی داشت یا کتابی داشت که ممکن بود، خرید و خوانده شود و یا نه، امروز از مفسر قرآن کریم تنها توقع توصیف کلی دین نمیرود، بلکه کارکرد و عملیسازی دین خدا در متن عینیت انسانی، سبک زندگی اجتماعی و تجربههای باطنی و هنر دینی مطرح است و عملا از دین انتظار تدبیر کارآمد زندگی فردی، اجتماعی و تمدنی میرود.
همچنین ستودهنیا به بعد اجتماعی تفسیر اعتقاد دارد و بر آن است که برای رسیدن به تفسیری در جهان امروز باید مسائل اجتماعی در صدر توجهات قرار گیرد. وی معتقد است که امروز آنچه بسیار به عنوان یک مسئله اساسی مطرح میشود، تفسیر اجتماعی قرآن است که قرآن کریم در صحنههای اجتماعی و مسائل بشری چه رویکردی دارد و تمام تلاش مفسران جدید بر این مبناست. شما اگر در کشورهای عربی مثلا سیدقطب در «فی ظلال القرآن» را ببینید، یکی از تلاشهای ایشان این است که قرآن را به صحنه اجتماع بکشد و تفسیر اجتماعی را ارائه داده و راهحلهایی برای زندگی اجتماعی مطرح کند.
جوادی همین کار را با اشاره به مدلهای زندگی قرآنی انجام داده است و تلاش کرده است تا قرآن را در پیوند با حیات عینی انسانی قرار دهد و برای آن به ارائه مدل و الگوی قرآنی بپردازد. تقویان این مسئله را با مطرح کردن تفاسیر موضوعی برای سطوح مختلف اجتماعی بیان کرده است. از نظر تقویان روزگار ما روزگاری است که در حقیقت سوالات جدیدی پدید آمده و باید رویکردی موضوعی به قرآن داشته باشیم و در حیطه مشاغل، سنین، حوزههای مختلف سوالات و پرسشهای روزآمد را مطرح کنیم تا جواب آن را از قرآن بیابیم.
در خصوص اولویت تفسیر اجتماعی از نظر میری پیشتر اشاره شد، علویمهر نیز بر روی بعد هدایتی و اجتماع دست گذاشته و توجهات تفاسیر در صد سال اخیر را در این راستا میداند. مودب نیز معتقد است که مفسر علاوه بر لزوم احاطه به مسائل اجتماعی باید به مسائل اجتماعی نیز بپردازد.
میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز بر آن است که فهم قرآن، ادبیات قرآن و فهم جهان قرآنی با تمدن اسلامی مربوط و شیوه فهم سوژه مسلمان است. از آنجا که شیوه فهم سوژه مسلمانی با تمامی ساختارها و ابعاد، جوانب و ساحات مختلف حیات اجتماعی اسلامی گره خورده است، بعضا ورود به این مسائل مشکلاتی برای متفکران ایجاد کرده است. از نظر این جامعهشناس دین، فهم و یا تفسیر در پیوند با وضعیت عینی مفسر و ابعاد و جوانب انضمامی او دارد.