به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، در پی تماس تلفنی که با وحید مجتهدزاده، قاری بینالمللی قرآن کریم، برای عیادت از وی داشتیم، او با آغوش باز از ما دعوت کرد تا برای عیادت، چند دقیقهای را در محضرش سپری کنیم.
برای عیادت به خانه وحید مجتهدزاده که طبقه دوم یک آپارتمان بود، رفتیم. در منزل را خود استاد با چهرهای بشاش باز کرد؛ خانهای کوچک و زیبا اما دلنشین.
این قاری بینالمللی به عنوان نماینده و سفیر قرآنی ایران در محافل قرآنی کشورهایی همچون ترکمنستان، هندوستان، تانزانیا، زنگبار، مالزی، چین، سوریه و لبنان حضور یافته و با تلاوتهایش تحسین همگان را برانگیخته بود.
اما این روزها حال و هوای این استاد پیشکسوت مساعد نیست؛ بیماری دیابت چنان بر او چیره شده که به قلب، کلیهها و بیناییاش آسیب رسانده است.
وی متولد ۱۳۴۷ است. در سنین کودکی با قرآن آشنا شد و به رسم آن زمان قرآن را در مکتب خانه آموخت و پس از آن همراهی برادر بزرگترش، جواد مجتهدزاده، به عنوان الگو و نمونه چراغ راه زندگی او شد و اینگونه پای وی نیز به محافل قرآنی باز گردید.
روزهای سخت استاد قرآن
سال ۹۲ بود که به خاطر بیماریش به چشم پزشک مراجعه کرد؛ آنجا بود که فهمید چشم چپش تنها 5 درصد و چشم راستش تنها 20 درصد بینایی دارد. این موضوع برای حاج وحید سخت بود چرا که دیگر نمیتوانست قرآن را به درستی ببیند. از کار افتادگی 50 درصد از قلب، 80 درصد از کلیهها و 80 درصد از بیناییاش روزهای سختی را برای این استاد قرآنی رقم زده است.
تنگی نفس که به سراغش آمد؛ دیگر نمیتوانست مثل سابق قرآن تلاوت کند. به دکتر مراجعه کرد. به او گفتند که یکی از رگهای قلبش بسته شده و این باعث تنگی نفس او شده به گونهای که دیگر نفسی برای تلاوت کلام الهی نداشت؛ این ناتوانی در تلاوت قرآن برای حاج وحید سنگین بود.
عکس ماندگار ایکنا برای استاد
پای صحبتهای دلنشین استاد ساعتها نشستن کافی نیست؛ لا به لای خاطراتی که از تلاوتها و عکاسیهایی که از قاریان بینالمللی در زمان جوانیاش گرفته بود، شرح بیماری میکرد. از دعوتی که خبرگزاری ایکنا در چند سال گذشته از ایشان داشته بود، صحبت میکرد؛ از عکسی که در ان دیدار عکاس خبرگزاری از ایشان گرفته، خیلی خوشش آمده بود و دائم از ژست خود در آن عکس میگفت که عکاس در شکار لحظهای آن را ثبت کرده بود؛ عکس ماندگاری بود که با گذشت چند سال هنوز آن را در گوشی همراه خود داشت.
به گفته خودش در دوران جوانیاش دوربینی (مینی اولتای) داشته که درآن زمان جزء دوربینهای خوب و مدل بالا به حساب میآمده است. با آن دوربین عکسهای بسیاری از شحات انور، قاری بینالمللی مصری، در هنگام تلاوتهایش گرفته است. او معتقد بود که عکاسی همچون بسیاری از هنرهای دیگر از جمله خطاطی، نقاشی و... هنری است که اگر بر آن مداومت نداشته باشی فنون آن را فراموش میکنی. این قاری بینالمللی چهرهها را به خاطر کم سویی چشمانش تشخیص نمیدهد و افراد را از تن صدایشان میشناسد.
دوستان نزدیکم باور نمیکنند که مریض هستم
ظاهر استاد مثل همیشه شیک و کلاسیک بود ولی در باطن این ظاهر قبراق و بشاش از بدنی بیمار رنج میبرد. به قول خودش «حالم الحمدلله خوب است ولی ظاهر با باطن کاملا متفاوت است و این باعث شده تا هرکسی مرا میبیند، حتی دوستان نزدیکم باور نمیکنند که مریض هستم».
وی در سال 93 از کار افتادگی خود را به خاطر شرایط سخت جسمانیاش از طریق تأمین اجتماعی گرفته است. کمی از جریان کار افتادگی و رفت و آمدها به سازمان تأمین اجتماعی برای اثبات بیماریاش گفت. اینکه هرکسی که در تأمین اجتماعی او را میدید، میگفت «حاجی تو مریضی؟» همه ظاهر او را قضاوت میکردند.
بارها کارمندان تأمین اجتماعی به خاطر ظاهر خوب و شیک استاد به وی متذکر شده بودند که شما از کار افتادگی نخواهی گرفت ولی هیچکس از شبهایی که استاد از شدت مریضی و درد خودش را میزد خبر نداشت. به خاطر تنگی نفس حدود یک سال شبها تا صبح بیدار بود و به دلیل حالت خفگی و خسخسی که در سینه داشت، نمیتوانست نفس بکشد و تنها در اتاقی شب را به صبح میرساند.
بر اثر بیماری قند شبکیه چشم دچار آسیب و پارگی شده است
مشکل قلب او از طرفی و از طرفی دیگر کم کم متوجه ورم بدنش شد که حاکی از بیماری کلیوی او بود؛ در همین بین نیز کم سویی چشمانش او را آزار میداد. اینکه نمیتوانست چهرههای افراد را تشخیص دهد حتی در مراجعه به پزشک تابلوهای بینایی را نمیدید تا پزشک بتواند درصد بینایی او را تشخیص دهد. پزشک معالج چشمش گفته بود، 6 ماه دیر آمدی و بر اثر بیماری قند شبکیه چشمت دچار آسیب و پارگی شده است.
در کمیسیونهای تأمین اجتماعی برای احراز از کار افتادگی باید 66 درصد از یک عضو بدن دچار مشکل باشد تا در لیست از کارافتادگی سازمان تأمین اجتماعی قرار بگیری. حاج وحید روزها و بارها به همراه همسرش در این کمیسیونها برای احراز از کار افتادگی شرکت کرد و همه با دیدن ظاهرش باور نمیکردند که او اصلا بیمار باشد و این مساله چقدر او را رنج میداد.
پزشکان کمیسیونهای سازمان تأمین اجتماعی همه متخصص و در کار خود حرفهای بودند. پزشکی که متخصص قلب بود با دیدن مدارک و پروندههای پزشکی استاد، به دیگر پزشکان حاضر در کمیسیون گفت: EF آن 30 است. به قول استاد بعدها متوجه اینکه EF وی 30 بود، شد. دکتر قلبش گفته بود قلب همه صددرصد کار میکند ولی قلب شما فقط 30 درصد کار میکند لذا در کمیسیون قلب رأی به از کار افتادگی قلب ایشان داده شد.
با آزمایشات فراوانی که از طریق کمیسیون چشم انجام شد، چشم هایش نیز به درصدی از کار افتادگی رسیده بود ولی در مورد کلیهها باید بیمار به شرایط دیالیز میرسید تا از کار افتاده محسوب شود.
واهمه از دیالیز
برای مشکل کلیوی خود به پزشک معتمد کمیسیون مراجعه کرد و او هم گفته بود که شرایط کلیههای شما وخیم است و باید حتما دیالیز شوی. به گفته خود استاد از دیالیز بسیار واهمه داشت و اصلا راضی نمیشد که دیالیز شود.
جعبه قرصهایش که حداقل شاید 50 عدد قرص در آن جای میگرفت را از دانیال، پسر کوچکش، خواست تا با عینک و ذره بینش برایمان بیاورد. روزانه بالغ بر 40 عدد قرص میخورد که هر کدام ار آنها به قول خودش اثرات فراوانی دارد که یک قسمت از بدن را مداوا و قسمت دیگر را آسیب خواهد زد.
ماجرای توسل به حضرت زهرا(س)
آن شبی که پزشکش توصیه به دیالیز کرده بود، با ناراحتی به خانه بازگشته بود و در هنگام نماز صبح با توسلی که به حضرت زهرا(س) داشت، کمی حالش بهتر شد. فردای آن شب از طریق یکی از دوستانش با پزشک طب سنتی آشنا شد که وقتی در جریان بیماریهای او قرار گرفت، به او اطمینان داد که با معالجه او نیازی به دیالیز نخواهد داشت.
او این قرار گرفتن پزشک طب سنتی بر سر راهش را مدیون حضرت زهرا(س) میدانست چراکه خبر دیالیز نشدنش قوت قلبی برایش بود. قاعدتا درمان طب سنتی زمان بر است و پزشکش به وی توصیه کرده بود «حاج آقا باید برای درمان حوصله داشته باشید تا در مرحله اول سمزدایی از بدنتان انجام شود و در مراحل بعدی به بازسازی بافتهای فرسوده برسیم».
استاد بسیاری بر این نکته که قدر سلامتی را بدانیم تأکید فراوان داشت و به قول خودش با عنایت خداوند، حضرت زهرا(س)، ائمه معصومین(ع)، دعای مردم و معالجه این پزشک طب سنتی حال عمومی ایشان خیلی بهتر از گذشته است.
قولی که فقط در حد حرف ماند
حاج وحید از بسیاری از مسؤلان قرآنی گلایه داشت. میگفت در حق او خیلی کم لطفی شده است. وی با اشاره به دیداری که چند سال گذشته برخی از مسؤلان از جمله مدیران اداره اوقاف و امور خیریه استان و همچنین مدیر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان با ایشان داشتند، گفت: در آن دیدار مسئولان با دیدن شرایط و اوضاع اقتصادی من، قول دادند خانهای به من بدهند تا حداقل از مستأجری نجات یابم ولی این قول فقط در حد حرف ماند و ما اثری از عملی شدنش ندیدیم.
این قاری بینالمللی از بسیاری از مسئولانی که اصلا مرتبط با حوزه قرآنی نبودند ولی بسیار به او و خانوادهاش کمک کردند، تشکر کرد. بعد از دیدار مسؤلان اداره اوقاف و امور خیریه استان و همچنین مدیر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، مسئولانی دیگر از جمله مدیر شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و شهردار منطقه 11 و برخی دیگر از مسؤلان برای عیادت استاد به منزل ایشان میروند و با دیدن شرایط وخیم جسمانی و وضعیت زندگانی ایشان، مدیر شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی از شهردار منطقه 11 در خواست کرد تا آپارتمانی را در مجتمع پایداری با هماهنگیهایی که با شهردار ان منطقه انجام دهد به استاد تحویل دهند.
خدا را شکر این وعده عملی شد و با نامهنگاریهای بسیار و گذر از 70 خان رستم بالاخره این قاری بینالمللی از مستأجری نجات یافت و حداقل مرهمی بر دردهایش شد.
دوستان همراه و همپا؛ فرشتگان به تمام معنا
وی از بسیاری از دوستان خود که در شرایط سخت بیماری و زندگی به او کمک کردند، یاد کرد و همه آنان را فرشتهای به تمام معنا خواند. دوستان همراه و همپایی که در شرایط سخت بیماری او را تنها نگذاشته و همیشه کمک حال ایشان بودهاند.
حاج وحید بزرگترین ایراد خود را در حوزه قرآنی این میدانست که حافظ نیست و مهمترین توصیهای که به قاریان جوان امروزی داشت این بود که از حفظ قرآن کریم فراموش نکنند و در کنار تجوید و قرائت به مفاهیم و تفسیر قرآن نیز توجه کنند.
وی تأکید داشت که به علت بیماری قلبی و فشاری که هنگام خواندن قرآن آن هم در اوج بر روی قلبش میآید نمیتواند قرائت کند این موضوع بسیار برای استاد ناراحت کننده بود.
وی در پایان تأکید فراوانی بر تولید کالای باکیفیت ایرانی کردند و معتقد بودند اگر در داخل کالای باکیفیت تولید شود مردم راغب به استفاده از کالای ایرانی میشوند. متأسفانه مسئولان و مدیران کشور ما فقط حرف میزنند و در عمل خیلی شاهد اجرایی شدن وعدهها نیستیم. در حرفهایشان با عمل هم خوانی ندارد.
انتهای پیام