مسعود پنجه از کودکی با کلام خدا آشنا شد و با پشتکار و تلاش فراوان در عرصه تلاوت و قرائت آیات ملکوتی به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. این قاری برجسته قرآن به سبب آموزش نزد اساتید ممتاز کشور، کسب مقام در مسابقات قرآنی و تجربههای متنوع آموزشی، به عنوان قاری و مدرس مطرح قرآنی شناخته شد. پنجه با پذیرفتن سمتهای مرتبط در این حوزه به تربیت نسل جوان قاریان استان خراسان رضوی پرداخت و با گسترش محتوای دینی و قرآنی به تقویت بسترهای مذهبی در میان نوجوانان و جوانان مبادرت ورزید.
خبرگزاری ایکنا شعبه خراسانرضوی، به منظور آشنایی بیشتر علاقهمندان با فراز و فرود زندگی این قاری مشهدی، گفتوگویی تخصصی با وی انجام داده است که شرح آن را در ادامه میخوانیم:
مسعود پنجه، متولد 16 فروردین 1356 در مقدس مشهد بوده و بزرگترین فرزند خانواده و دارای 2 برادر و 1 خواهر هستم. از همان ابتدای کودکی شاهد بودم که مادرم پس از خواندن نماز به سراغ قرائت قرآن میرفت؛ با گذشت زمان من نیز از مادر تأثیر پذیرفتم و در این مسیر از سوی او مورد تشویق قرار گرفتم. هنگامی که وارد مقطع راهنمایی شدم، به دلیل اینکه صدا و لحن خوبی برای اجرای برنامهها داشتم، وارد گروه سرود مدرسه شدم و در این زمینه نیز در سطح ناحیه و استان مطرح شدم.
در سال سوم راهنمایی یکی از دوستانم به من پیشنهاد کرد که چون دارای صدای خوبی هستم، آن را در مسیر قرآن بهکار بگیرم و من را برای شروع، با خود به جلسهای قرآنی برد. محل برگزاری جلسه در نزدیک خانه ما و در مسجدالزهرا(س) واقع در خیابان باباطاهر بود؛ در آن جلسه شروع به تلاوت قرآن کردم، لحن خوانش من بسیار خوب بود اما بسیاری از کلمات را اشتباه میخواندم. اما از اقبال خوب من، استاد مکرمیپور آنجا حضور داشتند و استعداد من را کشف کرده و کمک کردند تا در این مسیر پیشرفت کنم.
ایشان نوارهای قرائت اساتید بزرگ را در اختیارم میگذاشتند و من در طبقه پایین مسجد از طریق بانک نوار مسجد، تلاوتها را گوش میکردم. از میان آنها، تلاوت سوره انعام از استاد مرحوم شحات محمدانور را انتخاب کردم و شروع به تقلید محض از آن تلاوت کردم. ظرف یک ماه تلاوت را به پایان رساندم و در جلسهای آن را اجرا و مورد تشویق استادم قرار گرفتم.
مادرم همیشه من را تشویق میکرد. او قرآن را میگشود و من را تشویق به خواندن میکرد سپس از من تعریف و تمجید میکرد و با تشویقهای او انگیزه من بیشتر و بیشتر میشد. پدرم البته تأکید فراوان به تحصیل داشت و وارد شدن به مسیر قرآنی را در کنار درس و دانشگاه میپسندید. میتوان گفت اگر وجود مادرم نبود قطعاً در فضای قرآنی رشد پیدا نمیکردم.
بعد از آن که به خاطر تلاوت سوره انعام مورد تشویق قرار گرفتم، همان سوره را به مدت 7 ماه نزد استادم تمرین میکردم و ایشان هر بار اشتباهات من را اصلاح میکرد. پس از تمرینهای بسیار سعی کردم لحن خواندن تلاوت سوره انعام را روی آیات دیگر قرآن پیاده کنم و آن را در جلسات قرائت کنم. در آن دوران، همه من را به عنوان یک قاری قرآن در مدرسه میشناختند اما هرگز در مسابقات قرآنی شرکت نمیکردم. سال 1375 در رشته برق صنعتی دانشگاه بیرجند، مقطع کاردانی قبول شدم. در فضای دانشگاهی نیز سعی داشتم علاوه بر خواندن درسها زمانی را به قرائت قرآن اختصاص دهم. همانجا با مسابقات قرآنی دانشجویان آشنا شدم و در اولین جشنواره قرآنی دانشجویان کشور در شهر اهواز شرکت کردم و موفق به کسب مقام اول در آن مسابقه شدم. همان زمان بود که به خود امیدوار شدم و به صورت جدی و حرفهای پا در عرصه تلاوت و قرائت قرآن کریم گذاشتم.
در همان سال از سوی دانشگاه پزشکی بیرجند برای تدریس قرآن به دانشجویان دعوت شدم. در آنجا همزمان با تدریس در جلسات قرآنی نیز شرکت میکردم و همان باعث شد به عنوان قاری قرآن مطرح شوم. آنجا در مسابقات قرآن دانشگاه آزاد بیرجند نیز شرکت کردم و در چند رشته موفق به کسب مقام برتر شدم. پس از بازگشت به مشهد در جلسات قرآن متعدد شرکت کردم که مهمترین آن، جلسهای در مسجد کرامت بود.
در مسجد کرامت زیر نظر استاد مجتبی سادات فاطمی و اساتید دیگر همچنان به تمرین قرائت مشغول بودم و به مرور زمان، در مشهد نیز شناخته شدم و در مسابقات قرآنی شرکت کردم. در اولین ورود خود به مسابقات قرآن به مرحله فینال راه پیدا کردم. در ادامه اساتید بیشتری با قابلیتهای من آشنا شدند و با کسب پیروزیها و شکستها در مسابقات با فضای رقابت بیشتر آشنا میشدم. همزمان در حرم امام رضا(ع) نیز فضای مناسبی برای قرائت اذان، قرآن و کرسیهای تلاوت وجود داشت که در آنجا هم شرکت میکردم و همین باعث شده بود تلاشم را از قبل بیشتر کنم.
خوشبختانه تأثیر مستقیم و بسیار مثبتی داشته است. در همین مقطع، کارمند جامعه قاریان مشهد شدم و در گذر زمان، استاد یکی از کلاسهای تجوید آن مرکز شدم. علاقهمندان بسیاری در کلاسهای من شرکت میکردند و از نحوه تدریس من راضی بودند ضمن اینکه تدریس در این کلاسها اعتماد به نفسی میداد که تلاشم را از پیش بیشتر کنم.
در دهه هشتاد مسئول استودیو قرآن جامعه قاریان شدم و پیشنهاد دادم که ما میتوانیم در آنجا محتوای قرآنی و تیزر تلویزیونی تهیه کنیم و صدای قاریان قرآن را ضبط کنیم. برای انجام این کار ابتدا سیستم خودم را به آنجا بردم و چند وقتی را با همان مشغول بهکار شدم و موفق شدم با نرمافزارهای روز دنیا به تولید محتوا در حوزه قرآن بپردازم. تا سال 1390 کارمند جامعه قاریان بودم. اهمیت به کار در آن فضا باعث شده بود که مقداری از مسابقات قرآنی فاصله بگیرم و حتی مسابقاتی که شرکت میکردم نیز به گونهای بود که وقتی نوبتم میشد از پشت دوربین میرفتم و قرائت میکردم.
در سن 29 سالگی ازدواج کردم. همسرم دانشجوی دانشگاه فردوسی رشته علوم قرآنی بود و ما در سال 1390 صاحب یک فرزند دختر شدیم. در همان زمان یعنی هنگامی که فرزندم تنها 10 روز داشت در مسابقات اوقاف شرکت کردم و در استان خراسان جزو 3 نفر برگزیده بودم. در آن مسابقات رسم بر این بود که افراد برتر به سفر حج دعوت میشدند و من نیز جزو همان نفرات بودم به همین جهت به مصاحبه تخصصی دعوت شدم، سوره مبارکه قمر که یکی از سختترین سورههای قرآن است را به صورت ترتیل خواندم و به مدد الهی توانستم به خوبی سوره را قرائت کنم و راهی سفر خانه خدا شوم.
در سال 1390 از طرف وزارت آموزش و پرورش دستوری داده شد مبنی بر اینکه کسانی که دارای رتبههای کشوری هستند یا قاری قرآن هستند، در صورت تمایل میتوانند بهعنوان معلم قرآن استخدام آموزش و پرورش شوند و من نیز از طریق همان فراخوان در آزمون شرکت کردم و سپس پذیرفته شدم. همزمان در دانشگاه فرهنگیان هم شروع به تحصیل در رشته ادبیات عرب شدم. در مسابقات قرآن دانشگاه شرکت کردم و در سه سال متوالی به ترتیب در مسابقات اذان، ترتیل و قرائت موفق به کسب مقام اول شدم.
با عشق و علاقه فراوان، سالها مشغول فعالیتهای قرآنی بودهام. از قاری بودن تا مدیریت استودیوی جامع قاریان، همهچیز در خدمت قرآن بوده است. در دوران فعالیتم، استودیویی در منزل تأسیس کردم و به عنوان قاری و تدوینگر، برنامههای قرآنی متعددی را اجرا کردم. شبهای ماه مبارک رمضان، برنامهای ۳۰ قسمتی به نام «مشکات نور» در شبکه خراسان پخش میشد. این برنامه، هرشب به مدت 30 دقیقه به طول میانجامید و تحت نظارت تلویزیون و با همکاری تیمی تدوین میشد که من مسئولیت تولید و اجرای آن را بر عهده داشتم. تا سال 1390 برای تلویزیون برنامه تولید میکردم و این تجربههای ارزشمند، من را به سمت مسئولیتهای بزرگتر سوق داد. اکنون سرپرست استودیو جامعه قاریان قرآن مشهد و عضوی از هیئت مدیره این جامعه هستم. در حوزههای مختلفی از قرائت قرآن تا برگزاری جلسات قرآنی برای نوجوانان و خردسالان فعالیت میکنم و در کنار این فعالیتها، به زنبورداری و تولید عسل مشغول هستم.
بنده قاری و مؤذن حرم مطهر رضوی(ع) هستم. هر دوشنبه ظهر در حرم مطهر رضوی، برنامهای رادیویی با پخش اذان و دعاهای خاص داریم. در برنامههای مختلف حرم مطهر رضوی به قرائت قرآن، داوری مسابقات قرآنی و برگزاری کرسیهای تلاوت میپردازم. همچنین، در مراسم مختلفی در مشهد، به عنوان قاری، تلاوت قرآن و صلوات خاصه امام رضا(ع) را اجرا میکنم.
خوب است به این خاطره اشاره کنم که در یک برنامه به عنوان قاری به همراه مرحوم محمدعلی انصاری حضور داشتم، برایشان صلوات خاصه امام رضا(ع) را به شیوه خود اجرا کردم که بسیار مورد توجه و تشویق ایشان قرار گرفت و حتی تأکید کردند که آن را منتشر کنم. من اما هرگز به خود چنین اجازهای ندادم.
بله درست است، توجه من به خردسالان و نوجوانان بیشتر است. جلسات قرآنی متنوعی را برای این رده سنی در مکانهای مختلف مشهد برگزار میکنم. از جمله این جلسات، جلسات شنبه شب در بلوار معلم در مسجد امیرالمؤمنین(ع)، دوشنبه شب در خیابان اسفندیانی 9، سهشنبه شب در خیابان بهشتی 4 و پنجشنبه شبها در میدان توحید در حسینیه جوادالائمه(ع) است.
به یاد دارم که آن روزها با علاقه فراوان در زیرزمین خانه تلاوت میکردم تا صدایم را بهتر بشنوم. حتی یادم میآید که در مسجد زهرا، بر رحلی که هنوز هم وجود دارد، یادداشتی نوشتم با عنوان مسعود پنجه 11 ساله از مشهد.
یک قاری قرآن باید انسان با تزکیهای باشد و تلاوت کردن او از دلش برخیزد. زمانی که او آیهای از قرآن را بتواند به خوبی درک کند و با هنری که دارد آیه را زیبا کند، آن آیه با زیبایی تمام به شنونده منتقل میشود و قطعاً او را به مطالعه جذب میکند.
آرزو داشتم که حافظ کل قرآن بودم. ای کاش میتوانستم 30 سال کوچکتر شوم و مسیر قرائت قرآن را با حفظ آغاز کنم، تصور میکنم حفظ آیات قرآن نکتهای بسیار مهم است.
در جلسه سهشنبه شبها با نوجوانانی که قویتر هستند، حرفهای کار میکنیم و گروهی از آنها در قالب یک گروه همخوانی قرآن در بعضی از ایام در رواق امام خمینی(ره) در حرم مطهر رضوی، برنامه اجرا میکنند.
در جلسات نوجوانان به آموزش قرائت قرآن، تفسیر و مباحث قرآنی میپردازیم و تلاش میکنیم تا اشتیاق و علاقه بچهها را نسبت به قرآن افزایش دهیم. امسال، مسابقات قرائت قرآن برای نوجوانان زیر ۱۸ سال برگزار شد. سه نفر از شاگردان من در این مسابقات حضور داشتند که دو نفر آنها در سطح استان مقام اول و دوم را کسب کردند. همچنین آن سه نفر در کشور، مقامهای برجستهای را هم کسب کردند که یکی از آنها، رتبه چهارم کشور را کسب کرده است.
این وضعیت در مشهد کمی درحال تنزل است. استادانی در گذشته همچون استاد پناهی، مرتضی سادات فاطمی و هاشم روغنی با شور و اشتیاق، درخشش بینالمللی قرائت قرآن را به مشهد هدیه داده بودند. آن زمان مشهد، سرآمد کشور بود. من تصور میکنم در دهههای 80 تا 90 مشهد در اوج بوده است. جایگاه قرآن در مشهد پس از دهه 90 با همه شکوهش، شاهد یک نوع تقسیمبندی بود. رشد و شکوفایی به شهرهای دیگر هم سرایت کرد و مشهد در این فضا، کمکم از اوج خود فاصله گرفت. هر سال نمایندگانی از مشهد، در سطح ملی درخشیده بودند، اما در سالهای اخیر، این حضور کمرنگتر شده است. چند سال است که این روند افول، مشهد را درگیر کرده است.
یکی از دلایل مهم این نزول به نظر من کمکاری در آموزش نوجوانان است. با وجود مراکز قرآنی قدرتمندی مانند حرم امام رضا(ع)، آموزش و پرورش و سازمانهای مرتبط در مشهد، همکاری و تعامل بین این ارگانها برای تربیت نسل آینده قاریان ضروری است. باید ستادی را تشکیل دهیم که نوجوانان نخبه مشهد را شناسایی کند و آموزش دهد. اساتید با تجربه، باید این نوجوانان را زیر نظر بگیرند و به آنها، تجربیات و دانش خود را منتقل کنند. تنها با این کار، میتوانیم برای 10 سال آینده، نام مشهد را در عرصه قرائت قرآن در سطح ملی، به اوج برسانیم.
نوجوانان امروز به راحتی از آموزش نزد یک استاد به استاد دیگر میروند. بهجای تمرکز و استقامت، این شاخه به آن شاخه پریدن مانع از رسیدن آنها به هدف نهایی میشود. برای نمونه در طول این سالها به شاگردانی که با من همراه و محکم بودند، زمان بیشتری اختصاص دادهام و آنها به موفقیتهای قابل توجهی رسیدهاند. اما کسانی که به دنبال تغییر و تنوع بودهاند، به نتیجهای مناسبی نرسیدهاند. اعتماد و احترام به استاد و پیگیری و پشتکار برای رسیدن به موفقیت بسیار مهم هستند.
من از ابتدا با استاد مکرمیپور آشنا شدم و از اخلاق او درسهای بسیاری گرفتم. اعتقاد استادم بر این بود که یک قاری قرآن اول باید اخلاق داشته باشد، تا اخلاق قرآنی نداشته باشد قرآن خود را نشان او نخواهد داد. اینجا بود که دریافتم یک قاری اگر آداب قرآن خواندن را نیاموزد نمیتواند اثرگذار باشد. استاد مکرمیپور جزو اساتید مطرح مشهد بود اما هرگز در مسابقات شرکت نمیکرد و میگفت قرآن برای مسابقه نیست. حضور چنین استادی در جلسات، برای من بسیار ارزشمند بود. گاهی حتی اشتباهات من را در حضور اساتید گوشزد میکرد. این انتقادات، هرچند گهگاه ناراحتم میکرد، اما در نهایت باعث شد با انگیزه بیشتری به تمرین ادامه دهم.
خاطرهای که همیشه برایم با ارزش است، دیدار خصوصی قاریان با مقام معظم رهبری است. ما در روز اول رمضان، در منزل ایشان حضور داشتیم و فکر میکنم آخرین دیدار خصوصی حضرت آقا با مشهدیها بود. در آن دیدار معمولاً قاریان به قرائت میپردازند اما من تحت تأثیر شرایط آنجا گفتم نمیتوانم تلاوت کنم، همه تلاوت کرده بودند و به من فرصتی داده نشد. آیتالله خامنهای فرمودند نفر بعدی کیست که اسم من را اعلام کردند. من سوره مؤمنون را تلاوت کردم و ایشان تشویق فرمودند و پرسیدند که شاگرد چه استادی بودهام، پاسخ دادم استاد فاطمی، سپس ایشان به آقای فاطمی گفتند: احسنت آقاجان... و این بسیار باعث دلگرمی و ایجاد انگیزه بیشتر در من شد.
انتهای پیام