به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، بیژن عبدالکریمی، عضو هیئت علمی فلسفه دانشگاه آزاد تهران، شامگاه گذشته پنجم دیماه در دومین نشست از سلسله نشستهای «مواجهه علم دینی و علم مدرن» که بهصورت مجازی برگزار شد، در خصوص انتقاداتی بر خودبنیادی و ارادهگرایی ایده علوم جدید دینی و علم انسانی اسلامی، اظهار کرد: به نظر من بحث در خصوص این موضوع، کاری بیهوده است و نباید در این جهت وقت و هزینه خود را صرف پرداختن به موضوعی کنیم که همواره مخالفتهای خود را در راستای این موضوع و در ابعاد مختلفی بیان کردهام و در این جلسه از بُعد دیگری به این موضوع خواهم پرداخت.
وی عنوان کرد: با علوم انسانی اسلامی و علوم جدید دینی مخالف هستم. من از منظر عقل روشنگری به مخالفت با ایده علوم انسانی اسلامی و علوم جدید دینی نمیپردازم، بلکه به نظرم عقلانیت جدید و علوم جدید میتوانند به همه مسائل و پرسشهای انسان جواب دهند.
عبدالکریمی در ادامه تصریح کرد: طرح علوم انسانی اسلامی و علوم جدید دینی به هیچ وجه با تفکر دینی و معنوی بنده، سازگاری ندارد و دلایلی که در این نشست نیز مطرح میکنم این است که در دل این ایدهها نوعی خودبنیادی، بشربنیادی و ارادهگرایی وجود دارد و همه اینها دیوار به دیوار بیگانگی از امر دینی و تفکر دینی هستند.
وی تصریح کرد: از اینرو من از منظر دفاع از تفکر دینی و معنوی از این جهت که در این جهان یک حقیقت متعالی و استعلایی وجود دارد که جان بشر در نسبت با اوست و تاریخ، جهان، زندگی، تمدن، تفکر امری بشرمحور نیست و بنیاد فرهنگ، تفکر و تمدن را باید در حقیقت دیگری که متعلق به تفکر دینی و معنوی است جستوجو کرد، به این موضوع مینگرم و آن را مورد بررسی قرار میدهم.
این مدرس فلسفه گفت: ما صاحب تاریخ نیستیم و مسیر تاریخ حیات بشری و روند حرکت فرهنگ، تمدنها و نظامهای علمی و معرفتی آنها از ارادهها، تصمیمگیریها، برنامهریزیها و سیاستگذاریهای ما تبعیت نمیکند و از قضا افرادی که ظاهراً دعوی مقابله با غربزدگی جهانی، تفکر سکولار دوره جدید و بشر محور غربی را دارند، بیش از افراد دیگر باید از فهم بشر محور فاصله گیرند، در صورتی که انتهای این ایدهها کاملاً بشر محورانه است.
عبدالکریمی اظهار کرد: برخی از افراد هستند که بنده را متهم به این میکنند که از منظر تاریخگرایانه با این ایدهها مقابله میکنم و معتقد هستم که ظهور نظامهای معرفتی یک فرایند هستند نه یک پروژه و در یک روند تاریخی شکل میگیرند و حرکتها، ایدهها و اندیشههای ما باید در محدوده مقدورات تاریخی باشد، لذا بر این باور هستند که اندیشههای من از یک نوع جمعگرایی تاریخی دفاع میکند.
وی ادامه داد: از اینرو باید در مقابل این اتهامات بگویم که به هیچ عنوان اینگونه نیست و در حقیقت قائل به جمعگرایی تاریخی نیستم، بلکه به آزادی انسان معتقدم اما اعتقاد من این است که آزادی ما امری بوالهوسانه و گزافی نیست، بلکه آزادی ما برای ساختن آینده در چارچوب امکانات تاریخی است.
عضو هیئت علمی فلسفه دانشگاه آزاد تهران بیان کرد: در واقع من معتقد هستم که پیروان علوم انسانی اسلامی و ایده علوم جدید دینی تصوری توهمی از آزادی انسان دارند. با این وجود میتوان اراده و عقل بشری را در ظهور نظامهای جدید علمی و معرفتی بپذیریم و اگر با این ایدههای علوم جدید دینی و علوم انسانی اسلامی مقابله کنیم، به جبرگرایی تاریخی تن دادهایم و به عبارتی نیز ما نباید در برابر غرب، مدرنیته، عقلانیت جدید، سکولاریسم و اومانیسم کنونی مقابله کنیم، اما معتقد هستم که حامیان علوم انسانی اسلامی و علوم جدید دینی تمایزی میان تاریخپرستی، تاریخگرایی و جبر تاریخی قائل نیستند.
وی عنوان کرد: من در اینجا از هیستوریسم دفاع میکنم، به این معنا که بشر یک موجود تاریخی است و تمامی فهمها و کنشهای انسان در چارچوب و افقهای تاریخی صورت میگیرد، در حقیقت هیچ بشری، موجودی بیرون از زمان و مکان نیست، این امر حتی برای انبیاء نیز صدق میکند و در حقیقت همه انسانها موجوداتی تاریخی هستند و کنش، فهم و تفسیر آنها در چارچوبهای تاریخی است، اما این به معنای آزادی و مخالفت با آزادی نیست.
این مدرس فلسفه افزود: اما در حقیقت آزادی انسان بدین معناست که بشر در چارچوب امکاناتی که در اختیار او قرار گرفته، خود میتواند این امکانات را انتخاب کند، اما نمیتواند فراتر از امکاناتی که به او اعطا شده، در خارج از محدودیتهای زمانی و مکانی دست به کنش بزند، چرا که انسان یک موجود متناهی تاریخی است.
عبدالکریمی اظهار کرد: در واقع حامیان ایده علوم جدید دینی و علوم انسانی اسلامی اسیر یک نوع دوگانهاندیشی متافیزیکی هستند و معتقدند که یا باید به جبر تن دهند و یا به آزادی. اگر بگوییم که علوم انسانی اسلامی امکان پذیر نیست، بدین منظور است که ما جبرگرا هستیم، اما اگر به آزادی انسان قائل هستیم، باید آزادی انسان را در خلق و ایجاد نظامهای معرفتی جدید بپذیریم و اینکه انسان میتواند نظامهای جدیدی را ایجاد کند که در حقیقت این نگاه، یک نوع سندیتسازی ایدئولوژیک بهشمار میرود.
وی خاطرنشان کرد: در این میان نیز این سخن وجود دارد که گفته میشود، تمامی زندگی، تاریخ و جهان از ارادههای ما تبعیت نمیکنند، اما این سخن به این معنا نیست که ارادههای ما نقشی ندارند.
عضو هیئت علمی فلسفه دانشگاه آزاد تهران گفت: همچنین نگاه دیگری که به این موضوع دارم این است که رسالت ما این نیست که ما یک نظام اپیستمیک و یا معرفتشناختی جدیدی را خلق کنیم. البته که من مخالف نیستم که در طول تاریخ نظامهای اپیستمیک گوناگونی رفته و نظامهای اپیستمیک و یا معرفتشناختی جدیدی ظاهر شدهاند، زیرا فردی که با فرهنگ، تاریخ، تفکر، فلسفه و...آشنایی داشته باشد، میداند که ما دینهای متعددی داشتهایم که رفته و دینهای متعدد دیگری نیز شکل گرفته و نظامهای فلسفی زیادی وجود داشته و نظامهای فلسفی جدیدی شکل گرفتهاند، اما به نظر من این یک امر ارادی نیست، بلکه این یک فرایندی است که در یک روند تاریخی ظهور پیدا میکند.
عبدالکریمی بیان کرد: در واقع من معتقد هستم که ما باید نگاهمان را به علوم جدید تغییر دهیم، چرا که کار ما تغییر نگرش خودمان است و کار ما این نیست که بخواهیم نظام اپیستمیک، تاریخ، فرهنگ و تمدن را تغییر دهیم.
وی اظهار کرد: از اینرو آن دسته از افرادی که طرح علوم انسانی جدید و علوم انسانی اسلامی را میپذیرند، در حقیقت یک نوع واکنش در برابر علوم جدید دارند که این نگاه یک نوع نگاه غربشناسی است که حاصل شرقشناسی وارونه است.
این مدرس فلسفه عنوان کرد: واقعیت این است که علوم جدید، البته محدودیت دارد و نمیتواند به همه پرسشها پاسخ دهد، لذا در اینجا ما با دو نقد ساینتیسم و پوزیتیویسم مواجه هستیم، اما این به معنای انکار ارزشها و عظمتهای علم جدید نیست، بلکه علوم جدید عظمت و ارزشهای بزرگی آفریدند، اعتبار بسیار زیادی دارند و با علوم جدید است که چهره زمین برای نخستین بار به معنای دقیق کلمه تغییر پیدا کرده که پیش از ظهور علوم جدید، پزشکی جدید و تکنولوژی جدید چهره زمین دچار چنین تغییرات و دگرگونیهایی نشده بود.
عبدالکریمی گفت: در این میان هستند افرادی که با شیفتگی با علوم جدید رفتار میکنند و درصدد هستند که این علوم را از این طریق به ما تحمیل کنند و از طرفی نیز هستند افرادی که با کینهتوزانه با علوم جدید برخورد میکنند و به بهانه نقد ساینتیسم و پوزیتویسم عظمتهای علوم جدید را نادیده بگیرند که در واقع این دو، خطراتی هستند که ما را تهدید میکنند.
وی عنوان کرد: به هر حال حامیان علوم جدید دینی و علوم انسانی اسلامی نسبت به عظمتهای علوم جدید کور هستند و گرچه که این سخن من به این معنا نیست که محدودیتهای علوم جدید را نادیده بگیریم، به هر حال تمدن جدید، تاریخ غرب و علوم جدید بخشی از تاریخ هستی بهشمار میروند و در این علوم اوصافی از هستی، حقیقت مطلق و متعالی که ما مدعیخواهان بندگی او هستیم، در این فرهنگ و تمدن خود را آشکار ساخته است.
عضو هیئت علمی فلسفه دانشگاه آزاد تهران خاطرنشان کرد: بنابراین باید گفت که علوم جدید مصیبت نیست و همواره علوم جدید درصدد است که یک مجموعه ایدئولوژیک را در اختیار ما قرار دهد، اما این در حالی است که ما اسیر یک نوع نگاه یهودی مآبانه هستیم و فکر میکنیم که ما مسلمانان و یا ما شیعیان قوم برگزیده خدا هستیم و خداوند تنها در میان ما شیعیان و در ایران ظهور داشته و در دیگر فرهنگها وجود نداشته و همه تاریخ بشری بیبنیاد بوده است که در حقیقت ما باید با این نوع نگاه غلبه پیدا کنیم.
عبدالکریمی عنوان کرد: در حقیقت ما نمیتوانیم علوم جدید و علوم انسانی اسلامی جدید را شیطانی بدانیم و همچنین نمیتوانیم ضرورت و اجتنابناپذیری علوم جدید را نادیده بگیریم، بنابراین ما نیازمند آغاز دیگری هستیم، اما باید توجه داشت که این شروع تابع اراده ما نیست و ما حاصل ظهوری از ظهوراتی هستیم که در هستی رخ داده است.
انتهای پیام